42.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی اصغر (ع) .4.mp3
15.2M
#صوت| در رثای شهادت حضرت علی اصغر(ع)
🎤 حاج صادق آهنگران:
✍️ شعر: حاج حبیب الله معلمی
کویتیپور_خواهم_امشب_خون_زِ_چَشمِ.mp3
9.2M
📢 صوت | #غلامعلی_کویتی_پور
🌸خواهم امشب خون زِ چَشمِ تَر بِگريم
🍀با حسين، فرزندِ پيغمبر بِگريم
🌼با نوایِ تشنۀ بی شیرِ عطشان
🌿با دمِ نای علی اصغر بگریم
ای غنچه ی نشکفته ی مادر.mp3
5.93M
📢 #صوت| روضه و نوحهسرایی در رثای شهادت حضرت علی اصغر(ع)
🎤 با نوای حاج صادق آهنگران:
🌱 ای غنچه ی نشکفته ی مادر
🌿 بی شیر علی اصغر
✍️ شاعر: #حاج_حبیب_الله_معلمی
🌓 شب هفتم محرم — متعلق به شش ماه امام حسین، حضرت علی اصغر عليه السلام
🌷 دوران #دفاع_مقدس
-----------------------------------------------
🌴 کانال "دفاع مقدس"
به یاد "شهید محمدتقی غیور انزله"
نشسته بود کنار ساحل
با خودش زمزمه میکرد و
اشک میریخت. پرسیدم:
چی می خونی؟ التماس دعا.
گفت: روضه حضرت علیاصغر (ع)،
چون مثل ایشون شهید خواهم شد!
باورم نشد. چون اولین بارش بود که
به منطقه اعزام شده بود و اصلا قرار نبود
خط مقدم ببرندش و اینجا خط سوم بود
و اثری از تیر و ترکش جنگ در آن نبود.
جزئیاتونحوه شهادتش را هم تعریف کرد
من هم ناباورانه راهی عملیات شدم.
از عملیات که برگشتم شهید شده بود!!
تیر هم خورده بود به گلویش
مثل علی اصغر (ع)..!!
راوی: برادر خرسند
کتاب: خط عاشقی۱ ،حسین کاجی
انتشارات حماسه یاران
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
عمه زینب ذوالجناح بی سوار می آید شب عاشورای 1368 مسجد جزایری اهواز.mp3
15.1M
#محرم_1368
🎙نوای صادق آهنگران:
علی را در غدیر خُم نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود علی اصغر آوردم
علی انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم
شاعر محمدحسن فرحبخشیان(ژولیده نیشابوری)
عمه زینب عمه زینب
ذوالجناح بی سوار می آید
زمان: شب عاشورای 1368
مکان:مسجد جزایری اهواز
دفاع مقدس
#محرم_1368 🎙نوای صادق آهنگران: علی را در غدیر خُم نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود علی اصغر آ
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذالک اللهم العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا
السلام علیک یا اباعبدالله - السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم
پی ابقای قد قامت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن الله اکبر اکبر آوردم
برای(پی) آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زاده ای چون قاسم فرخ فر آوردم
برای اینکه قرآنت نگردد پایمال خصم
به زیر سُم مرکب ها الهی پیکر آوردم
(خدایا) اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد
برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم
(یا زهرا) شب عاشوراست شب عاشورا بیا بریم کنار خیمه ی حسین بنشینیم امشب محفل باصفایی دارند عاشقان حسین یاران حسین. شور و شوقی دارند امشب. خود رو مجسم کنیم دراین شب کنار خیمه های حسین.
علی را در غدیر خُم نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود علی اصغر آوردم
علی انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
خیلیا امشب دعا دارن بعضیا التماس دعا دارن خدا رو به امشب قَسَم بدیم به سوز دل زینب قسم بدیم حاجت ها برآورده بشه شب عاشورا شب جانگداز و جانسوزیست.
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
این بیت آخر. رو خوب گوش کن
برای آنکه همدردی کنم با مادرم زهرا
برای خوردن سیلی سه ساله دختر آوردم
عظم الله اجورکم.
شب عاشورا بیا مقایسه ای کنیم برادرم خواهرم امشب رو با فردا شب.
امشب اهل خیام چگونه شب رو سپری می کنند؟ فردا شب چگونه سپری می کنند؟ در خیمه امشب جمعند یاران حسین زینب کنار حسین است بچه ها کودکان. ابالفضل است علی اکبر است. قاسم است. محفل باصفایی دارند امشب ولی فردا شب چگونه است؟ امشب کنار یکدیگر نشسته اند فرزندان فاطمه امشب جمعشون جمعه ولی فردا در بیابان فردا شب در بیابان بچه سرگردان و پریشانند مقایسه کن امشبو با فردا شب خودش مصیبتیه ها امشب خیمه ها برپاست ولی فردا شب آتش خیام به آسمان می رود.امشب صدای خواندن قرآن به گوش می رسد. ابالفضل رو فرستاد فرزند زهرا امشب رو مهلتی بگیر ابالفضل. تا جنگ رو به فردا کارزار رو به فردا بیندازند چون امشب می خوام مناجات کنیم. خدا می داند تلاوت قرآن رو دوست دارم. استغفارو دوست دارم دعا و ذکر رو دوست دارم. امشب رو مبادا بی تلاوت قرآن سپری کنی. امشب رو مبادا بی استغفار سپری کنی گناهان خودت رو در نظر بگیر شب عاشورا توبه کن امشب.
امشب جمع کودکان در خواب نازند
امشب بچه ها آرام می خوابند چون ابالفضل نگهبان خیمه هاست. ولی فردا زیر خارها باید پیداشون کنی زینب. زینب باید به دنبال کودکان بگردی زیر خارها پیداشون کنی .نقل کردند امشب این دختر سه ساله گوشواره بر گوش داره ولی فردا شب با گوشواره رو از گوش این دختر سه ساله می برند. امشب عباس است ولی فردا عباس کجاست کنار نهر علقمه بدون دست با بدن خون آلود عجب شبیه امشب شهدا رو یاد کن نام شهدا رو بر زبان جاری کن یاد فردا کن. فردا روز عاشوراست در هوای گرم خوزستان در هوای گرم اهواز برادرم خواهرم بیرون بیا پاها رو برهنه کن بگو حسین حسین حسین حسین به سر و سینه بزن خدا رو قَسَم بده از ما راضی باشد عاقبتمون به خیر باشد به حق آن ساعتی گریه کن به حق آن ساعتی که ذوالجناح بی
صاحب آمد سکینه آمده بیرون صدا زد عمه جان بیا اسب بابا آمده ولی بابا رو همراه ندار.د.همه ی اهل خیام بیرون آمدند به دور ذوالجناح حلقه زدند هر کس صحبتی با این زبان بسته دارد..سکینه می گوید بابایم کجاست؟ چرا زینت واژگون گشته؟
چرا یالت خونین گشته؟بابایم کجاست بگو از کجا از فراز تو بر زمین افتاد؟ یکی پاهای اسب رو گرفته نقل کرده اند اسب سر به زیر دارد با سُم خود می زند بر روی زمین. سُم می کوبد بر روی زمین.
با زبان بی زبانی خواست با طفلان بگوید
مه نمی آید جدا کردند از پیکر سرش را
برگشت به طرف قتلگاه یعنی ای اهل خیام ای خانواده ی شهدا بیایید به دنبال من تا نشانتان دهم فرزند فاطمه کجاست؟ اسب م ی رفت زینب و کودکان و زن ها و بچه ها به دنبال اسب می دویدند اونقدر عجله دارد زینب که می دود به دنبال ذوالجناح کودکان به جا می مانند بر می گردد کودکی رو بغل می کند باز می دود. تا می رسند به کنار گودال قتلگاه عجب صحنه ی جانگدازیست می بینند شمربن ذوالجوشن بر روی سینه ی فرزند فاطمه نشسته. یا الله شب عاشوراست.
دیدند شمر بر روی سینه ی فرزند فاطمه نشسته
آن دم بریدم من از حسین دل
این زبانحال زینبه
آن دم بریدم من از حسین دل
کامد به میدان شمر سیه دل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من رو به قاتل
« شهادت » ؛
أحلی مِنَ العَسَل بود برایتان
این است کلاس درس کربلا ...
#نوجوانان_عاشورایی
#دفاع_مقدس
قافله ی شهادت به کربلا رسیده.mp3
11.14M
🎙نوای حاج صادق آهنگران:
ای روح صلاه یا اباعبدالله
وی آب حیات یا اباعبدالله
لعنت به جماعتی که منعت کردند
از آب فرات یا اباعبدالله
من کز ازل محو رخ ماه تو بودم
از کربلا تا کوفه همراه تو بودم
... و چه نیکو...!
قاسم ها از امتحان، سرفراز بیرون آمدند...
همان زمان که،
هر تکهشان را از گوشهای از معرکه آوردند!!
... و فهمیدیم که راه را
درست آمدهایم....
• فکه سال ۱۳٦۱
• اطراف جنگل امقر
• محور تیپ قمر بنی هاشم(ع)
#عملیات_والفجر_مقدماتی
#ماه_محرم 🏴🏴
ابالفضل باوفا علمدار لشکرم.mp3
11.49M
مجلس عزاداری محرم 🏴🏴
در سالهای ابتدایی جنگ،
... در محفل رزمندگان 🌴
ابالفضل باوفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
شاعر:
حاج حبیب الله معلم
#نواهای_صوت_ماندگار
#ماه_محرم
هدایت شده از دفاع مقدس
مادر عاشورایی.mp3
11.82M
#بشنوید
🌴 محرم، ماه ماتم و عزا 🏴🏴
🎙نوای :
حاج صادق آهنگران
بست بر روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را
من به مهمانی تان سوی شما آمدهام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمدهام
ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پائیزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم؟
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه
نامه نامه لک لبیک اباعبدالله؟
🌗 #شب_هفتم #محرم ، شب حضرت علی اصغر علیه السلام
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
#راز_تنگه 💠 حماسه #تنگه_ابوغریب ➖ آخرین عملیاتی که ایران انجام داد —- (پنج روز پیش از قبول قطعنامه
ابو قریب از تشنگی تا شهادت
سالروز دفاع دلاوردان مردان گردان عمار به فرماندهی حاج رضا یزدی
در تنگه ابوقریب و شهادت مظلومانه و عطشان رزمندگان عزیزمان من جمله سردار شهید غلامرضا صالحی قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که تشنگی و گرما هم مانع جان فشانی شان نگردید گرامی باد .
به راستی تاریخ گواهی خواهد داد که چطور جوانان عزیز ایرانی در این روز با لبان تشنه و با ذکر یا حسین و یا زهرا به دیدار معشوق شتافتند.
دفاع مقدس
به روایت حاج علی آقای یزدی:
۲۱ تیر ماه سال ۶۷ بود برای عملیات تنگه ابوقریب حرکت کردیم چند روز قبل از عملیات بود که برادر فراهانی به گردان آمده بودند و بدلیل اینکه من پیک گردان بودم ، حاج آقا رضا ایشان را پیک گردان گذاشتن و خیلی برای من جالب بود که اخوی ایشان را از کجا می شناختن چون تاکنون ندیده بودم ایشان را و از انتخاب اخوی کمی تعجب کردم.
خلاصه در عملیات ابوقریب بدلیل اینکه ما به یک مرتبه وارد منطقه ناشناخته ای شده بودیم و از موقعیت دشمن اطلاع نداشتیم که در کجا درگیری شروع خواهد شد همینطور به سمت جلو در حرکت بودیم و جاده را گرفته بودیمو می رفتیم تا اینکه در تنگه متوقف شدیم، عراقی ها در بعد از تنگه در دشت موضع گرفته بودند و مسلط به جاده بودند ، شب درگیری شروع شد، بچه های گروهان باهنر از تنگه گذشتن و در دشت با دشمن درگیر شدن. نبرد سختی شکل گرفت که برادر عزیزم حسین زاده در خاطرات ابوقریب خاطرات خواندی خود را فرمودند ، درگیری تا صبح ادامه داشت، بدلیل اینکه مهمات و آب بچه ها تموم شده بود و از پشت هم هیچ تدارکات و نیرویی نمی رسید دستور عقب نشینی دادند، در برگشت که به ظهر نزدیک میشدیم و هیچ آبی در قمقه ها باقی نمانده بود جاده هم در تیر رس دشمن قرار گرفته بود مجبور شدیم به تپه های اطراف پناه ببریم و عملا راهمون دورتر میشد و امکان اینکه راه را گم کنیم بود ، در زمان برگشت که بچه ها در بین تپه ها پراکنده به عقب برمی گشتیم دو بیسیمچی بنام های برادران داودی و منصوری کم آورده بودند و آبی هم نبود و به سختی قدم بر میداشتند ، وقتی رسیدم به آنها گفتم عراقی ها پشت سر هستند زودتر حرکت کنید که نشستند و گفتند توان برگشت و ندارن و خلاصه حلال کنند با داد زدن بر سرشان ، بلندشان کردم ، کمی هم کمکشان کردم تا دو سه تا تپه را رد کردیم رسیدیم به جایی که دیدم چاله کوچک آبی آنجاست.
چاله آب ، شور و غیر قابل شرب بود و دکتر بختیاری آب را با کلاه آهنی می ریخت سر بچه ها، واقعا این چاله آب یک معجزه بود در آن جا ، اگر آن آب بر سر ما ریخته نمیشد معلوم نبود الان این خاطرات را برایتان می نوشتم ، در آنجا بود که شهید فراهانی رسید به ما و آخرین نفری بود که برگشته بود من کارت جنگیم و کارت پلاکم خیس شده بود به برادر فراهانی گفتم این کارتهای مرا داخل جیب پیراهنت بگذار و ایشان محبت کرد و کارتها را در جیب پیراهن سپاهی که داشت گذاشت.
بعد از اینکه آب بر سرش ریختیم صدای تیراندازی آمد و عراقیها پشت سرمان بودند و ما نه فشنگ داشتیم و نه آب دوباره در تپه ها سرازیر شدیم و آنجا بود که آخرین بار بود شهید فراهانی را دیدیم ، وقتی آمدیم عقب دیگه این شهید را ندیدیم عراقم بر منطقه مسلط شد تا بعد از اینکه آمدیم دوکوهه سراغ این عزیز را از هر کسی گرفتیم نمیدانست کجا جا مانده و بعد از یکی دو روز عراق عقب نشست رفتیم دنبال شهدا و در تپه ها بدنبال شهدا می گشتیم که تقریبا از جایی که از این شهید جدا شده بودیم را می دانستیم رفتیم، در چند تپه آنطرف تر دیدم شهیدی افتاده که حتی نه ترکش و تیری به ایشان اثابت نکرده بود و مانند سه یا چهار شهید دیگر ابوقریب از تشنگی به شهادت رسیده بود.
جیب لباس سپاهی که تنش بود را باز کردم و کارت هایم در جیبش بود ، یادش گرامی و ان شاالله با شهدای لب تشنه کربلا محشور شوند ، جهت شادی روحشان صلوات.
👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کمین نیروهای عراق در تنگه ابوقریب
🎙از زبان برادر یزدی، فرمانده نیروهای عمل کننده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اماده سازی نیروهای ایران در کمتر از سه ساعت برای مقابله با هجوم عراق در تنگه ابوقریب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویر دیده نشده از تفحص شهدای تنگه ابوقریب
4_5819006277430283574.mp3
20.96M
🌿 روضه حضرت قاسم بن الحسن (ع)
🌗 متاب امشب ای مه که این بزمگاه
🌖 ندارد دگر احتیاجی به ماه
چه شد از ابر خیمه رخ قاسم نمایان
🎤 با نوای حاج صادق آهنگران
✍️ شاعر: حاج حبیب الله معلمی
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #نماهنگ // قاسم رزم آورم ...
🎙با نوای حاج صادق آهنگران :
قاسم رزمنده ام، دل ز دنیا کنده ام
نوجوانی صف شکن، پر دلی کوبنده ام
مجتبي را نونهالم، از نژادِ هاشمم
سرور خوبان حسین را، از دل و جان خادمم
غنچه نو رسته باغ ولایت قاسمم
تا شهادت بر سر عهد خود پاینده ام
وارث میرِ دليران، شير يزدان، حيدرم
از سلاله پاک زهرا نو گل پيغمبرم
گر چه از رزمآوران كربلا كوچكترم
يكه تازی قهرمان، گوهری ارزنده ام
🌴 #قاسم_ابن_الحسن_های_نهضت_خمینی
🌿 #نوجوانان_دفاع_مقدس
... و به یاد مجروحین و شهدای کودک و نوجوان سرزمین مظلوم #غزه
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
پ.ن: امام خمینی فرمود: ما هرچه داریم از نهضت عاشوراست.
حسین ابن علی (ع) معلم شهادت است و #شهادت ، بن بست ها را شکسته و پیروزی را به ارمغان می آورد؛ این سنت همیشه تاریخ است .... همانطور که در دفاع مقدس شاهد آن بودیم.
.... و اینبار هم به یاری پروردگار، خون مظلومان هدر نرفته و ملت فلسطین پیروز میدان خواهد بود ...
#حق_بر_باطل_پیروز_است
آه ! ای کبوتر بچهی مشتاق پرواز
محکم گرفتی توی دستت نامهات را ...
مرحمت به آقای خامنهای گفت:
آقاجان ! من از اردبیل آمدم
تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم
رئیسجمهور گفت: بگو پسرم چه خواهشی؟
- آقا خواهش میکنم به آقایانِ روحانی
و مداحان دستور بدهید که دیگر
روضه حضرت قاسم (ع) نخونند!!
- چرا پسرم ؟!!
مرحمت به یکباره بغضش ترکید
و بریده بریده گفت :
«آقاجان حضرت قاسم(ع) ۱۳ ساله بود
که امامحسین (ع) به او اذن میدان داد
من هم ۱۳ سالم هست
ولی فرمانده سپاه اردبیل
اجازه نمیدهد به جبهه بروم !
اگر رفتن ۱۳ سالهها به جنگ بد است
پس این همه روضه حضرت قاسم (ع)
چرا میخوانند.؟!! »
مرحمت با مجوز آقا به اردبیل برگشت
وارد تیپ عاشورا شد و در ۲۱ اسفند۱۳۶۳
در عملیات بدر در جزیرهمجنون به شهادت رسید.
#یاقاسمبنالحسن
#نوجوانان_عاشورایی
#شهید_مرحمت_بالازاده
#یاد_کنید_شهید_را_باذکر_یاحسین
محرم 79 تهران مسجد خوزستانی ها -بر حریم شرف و عزت عشق.mp3
24.03M
بر حریم شرف و عزت عشق
ره برد آنکه کند همت عشق
بین هفتاد و دو ماه انجمن
آفتابی بود از برج حسن
شاعر:#حاج_غلامرضا_سازگار(میثم)
ای عمو جان ای عمو جان
قاسمم من قاسمم
یک گل ز آل هاشمم
من قاسمم من قاسمم
زمان: محرم 1379
مکان: مسجد خوزستانی های مقیم مرکز
🎙 مداح کوچک کربلای ایران
مداحی "حسین پیرزاد" تخریبچی نوجوان لشکر ۲۱ امام رضا علیهالسلام که نوحه "أنا مظلوم حسین"ش در گوش خیلی از رزمندگان ماندگار شد...
#عزاداری
#نوجوانان
#محرم_در_جبهه
روضه ی حضرت علی اصغر 1_250118005438.mp3
21.09M
روضه و مصیبت خوانی حضرت علی اصغر (ع) 1⃣
#نوای-آهنگران
#نوای_علی_اصغر_ع