کلید های #خوشبختی
#سلامتی میخواهی #روزه بگیر
#چهره_نورانی می خواهی #نمازشب را فراموش نکن
#راحتی می خواهی #قرآن بخوان
#خوشبحتی می خواهی #نمازها را سر وقت بخوان
#گشایش در کار می خواهی همیشه #استغفار کن
#پایان یافتن #سختی ها را می خواهی بگو لا حول ولا قوه الا بالله
#برکت می خواهی بر پیامبر #صلوات بفرست
اگر می خواهی عالم #گلستان شود برای تعجیل در #فرج دعا کن
@Dehabadresaneh
#داستان 💫
سخنوری زشت آواز بود، ولی خود را خوش آواز میپنداشت ، از این رو در سخنوری فریاد بیهوده میزد. صدایش به گونهای بود که گویا فغان غراب البین (کلاغی که با صدایش انسانها را از خود جدا میسازد و همه میخواهند به خاطر صدایش از او فرار کنند) در آهنگ آواز او قرار گرفته یا آیه ان انکر الاصوات لصوت الحمیر (همانا ناهنجارترین آواها ، آوای خران است.) در شاءن او نازل شده است.
مردم شهر به خاطر مقامی که آن سخنور داشت، احترامش را رعایت میکردند و بلای صدای او را میشنیدند و رنج میبردند و دندان روی جگر میگذاشتند ، و آزارش را مصلحت نمیدانستند.
تا اینکه یکی از سخنوران آن سامان که با او دشمنی نهانی داشت، یکبار برای احوالپرسی به دیدار او آمد ، و در این دیدار به او گفت : خوابی در رابطه با تو دیدهام .
سخنور میزبان : چه خوابی دیدهای ؟
سخنور مهمان : در عالم خواب دیدم، آواز خوشی داری، و مردم از دم گرم تو آسوده و شاد هستند.
سخنور میزبان اندکی درباره این خواب اندیشید، و آنگاه سر برداشت و به مهمان گفت: خواب مبارکی دیدهای، که مرا بر عیب خودم آگاه ساختی، معلوم شد که آواز زشت دارم، و مردم از صدای بلند من در رنجند ، توبه کردم و از این پس سخنرانی نکنم، مگر آهسته.
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
#گلستان