🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
#این_قصه_یک_نوجوان_است 👇👇
در سال های جنگ تحمیلی، هر چند وقت ، حضرت آیت الله جوادی آملی به منطقه می آمدند و به بچه ها سری میزدند و به قول معروف به رزمنده ها روحیه می دادند و از آنان روحیه می گرفتند.
در یكی از این سفرها با یك نوجوان 15ـ14 سالی تهرانی آشنا شدند كه خیلی باصفا بود. در موقعیت منطقه ای آنجا ارتفاعی بود كه پایین آن یك چشمه و جاده وجود داشت كه دشمن حجم آتش سنگینی را روی آن می ریخت. فرماندهان به بچه ها گفته بودند كه حتی برای وضو گرفتن هم به آنجا نروید و همان بالا روی تپه بنشینید و تیمم كنید.
ناگهان دیدیم این نوجوان از تپه پایین رفت و آستین هایش را بالا زد و آماده شد برای وضوگرفتن. سر و صدای بچه ها درآمد كه نرو خطرناك است اما او گوشش بدهكار نبود. آخر، دست به دامان حاج آقا جوادی آملی شدند كه ایشان جلوگیری كنند،...
آقا گفتند: عزیزم كجا میروی؟
گفت: حاج آقا، دارم میرم پایین كه وضو بگیرم.
گفتند: پسر عزیزم! پایین خطرناك است. فرماندهان هم گفتند بالا تیمم كنید. شما تكلیفی ندارید. همان نماز با تیمم كافی است.
یك نگاه خیلی قشنگ به چشمان این بزرگوار كرد و لبخندی زد
و گفت: حاج آقا، اجازه بدید نماز آخرمون رو باحال بخونیم. دیگه به خاك نمی چسبیم.
بعدش هم رفت و جلوِ آب نشست، وضو گرفت و همانجا، نماز زیبایی خواند و برگشت بالا.
دقایقی بعد قرار شد عده ای از بچه ها بروند جلوِ ارتفاع و با عراقی ها درگیر شوند. یكی از آنان همین نوجوان بود.
او رفت و یكی دو ساعت بعد آقای جوادی آملی را صدا زدند و گفتند حاج آقا، بیایید پایین ارتفاع. یك جنازه كه رویش پتو انداخته بودند و آن را روی برانكارد گذاشته بودند به چشم میخورد.
گفتند: حاج آقا، پتویش را بردارید ببینید كیه. جلوِ چشم همه، آقای جوادی آملی نشست و پتو را كنار زد. دیدیم همان نوجوان با همان لبخند پركشیده و رفته است.
حاج آقا عمامه را برداشتند و خاک بر سر خود میریخت و می گفت :جوادی فلسفه بخون... جوادی عرفان بخون...امام به اینا چی یاد داد که به ما یاد نداد
🕊#شهیدگمنام......🥀
🦋#ظرافتهاےروحےشهدا🌸
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
✨من شنیدم #سرعشاق🥀 به زانوی شماست
وازآن روز #سرم_میل_بریدن دارد
💠✨محمد یک صفت خیلی بارز داشت و آن این بود که خیلی خالص کار میکرد، یعنی واقعا کارهایش را طوری انجام میداد که غیر آن کسی که باید، هیچکس دیگری نمیدید، وقتی میخواست دستگیری کند و کمک کند، یک جوری انجام میداد کہ من که خواهرش بودم هم بعدها متوجه می شدم، چند ماهی یک جایی کار میکرد، اما با گذشت سه ماه هنوز حقوقی نگرفته بود، به محمد گفتیم برو حقوقت را بگیر، در جواب گفت: نه صاحبکارم زن و بچهدار است، اگر داشت میداد، لابد مشکلی دارد که نتوانسته بدهد، آخر هم نرفت بگیرد با اینکه برای موتورش خودش دنبال تهیه پول بود تا اینکه بعد از مراسم تدفین صاحب کارش آمد و تسویه کرد.
🕊#شهیدمحمدرضادهقان_امیری🌷
🍃#شهیددهه_هفتادے🌺
☘️ 🌸کلام نیکان....
🌷با خداوند انسی داشتم التماس کردم که سرخلقت چیست؟به من فهماندن که سرّخلقت احسان به خلق است
🍂 #شیخ_رجبعلےخیاط🍃
🌿#رزق_معنوے🌺
🍂🍃🌺🍂🍃🌸🍂🍃🌺🍂🍃
✨ @Dehghan_amiri20 ✨
چه زیبا
شهـادت
به پایِتان پیچید در این دنیا
نگذاشتید دنیا پاپیچتان شود .
#شبتون_بخیرونیکی🕊🌸
#التماس_دعای_فرج 🙏🙏
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
💫السلام وعلیک 🕊#یاصاحب_الزمان🌹
حضرت #عشق_یااباصالح_المهدے🥀
پسر فاطمه اینجا همه دلها مان
بی سرو سامان ست و خراب
چشم امید گنه کار تو را میخواند
نسخه ی این دل بیمار تو را میخواند
نظری کنکه یک گوشه چشم شما
کافی ست برای پایان گرفتن این همه بلا!
🌿#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج🌷
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
🕊🌸خدايا (در زمينه خدمت و ياري رساني به امام زمان) شخص ديگري را جايگزين ما نکن، که اين تبديل هر چند بر تو آسان است، ولي بر ما بسي گران خواهد.
✨📚فرازي از دعاي امام رضا براي امام زمان، مفاتيح الجنان
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
🍁🌼ختم جمعی قرآن کریم📖
به نیابت از🕊#شهیدمحمدرضادهقان🥀
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج الله🤲
✨جزء سه
✨صفحه: پنجاه ودو
✨سوره:آل عمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #آیت_الله_رئیسی: از روز اول دولتم «مبارزه با فساد» و «ساخت مسکن» را آغاز میکنم
🔹همه بدانند دولت من، دولت ضد فساد خواهد بود. تمام بسترهای فسادزا و رانتخواری را از روز اول در دولت اصلاح میکنم. ساخت مسکن نیز اولویتی است که از روز اول پیگیری میکنم.
پ.ن: تو این زمان کوتاه 10 بار فرمودند ان شاء الله و این یعنی جدایی از منیت و خود رأیی و توکل داشتن به خداوند
👈انتخاب درست ، کار درست👉
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
✅آنقدر بخشنده بود که حتی زمانی که برای کاری وام گرفته و به محض دریافت وام متوجه مشکل مالی دوستش شده بود تمام پول را به دوستش داد با اینکه می دانست هیچگاه این پول باز نخواهد گشت. مسعود همیشه کمک حال مادر بود و تمام کارهای منزل را با جان و دل انجام می داد. آنقدر با برق کار کرده و برق او را گرفته بود که بدنش دیگر واکنشی نسبت به برق نداشت.
رابطه مسعود با برادرانش نیز در کنار شیطنت ها بسیار مهربان و دلسوزانه بود. یک بار که از سوریه و بعد از سه شبانه روز بیخوابی به خانه بازگشته بود همزمان با بستری شدن برادر کوچکش در بیمارستان شده بود و شب ها پیش برادر بیدار می ماند و از او پرستاری می کرد و بعدها خانواده متوجه شرایط او پیش از بازگشت شدند.
به گفته مادر، مسعود هیچ گاه از موفقیت هایش به کسی نمی گفت و کسی از فامیل و آشنایان نمی دانست او چه مهارت هایی دارد. حتی سوریه رفتن را فقط مادر می دانست که آن هم از سوغات شکلاتی که بار اول مسعود به خانه آورده بود فهمید و پدر و برادرهایش همچنان بی اطلاع بودند.
🕊#شهیدمسعودعسکرے🌷
🍀#شهداےمدافع_حرم🌸
💫#بااین_ستاره_ها
#راه_رامیتوان_پیداکرد🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
🔰ناگفتههای دیدار “رستم قاسمی” با «حاج قاسم» ۷۲ ساعت قبل از شهادت.
حاجقاسم جلسات کاریاش را صبح زود میگذاشت.
قرار بود شنبه صبح با بشار اسد جلسه مشترک بگذاریم.
🌸#بنده_خوب_خدا🍃
🕊#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🥀
✨#بدون_توروزگارخوشےنداریم_سردار💔
#اندکےتامل
یک قاب عکس از تو برایم کفایت می کند..
فکه ،یادمان سیدالشهداء علیه السلام
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
✨من شنیدم #سرعشاق🥀 به زانوی شماست
وازآن روز #سرم_میل_بریدن دارد
💠✨با هم رفته بودیم کربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف کردم.
تا اینکه یک روز که مشغول دعا خواندن بودم،
آمد کنارم و گفت چقدر دعا می خوانی؟!! برو بنشین با آقا حال کن ،با آقا حرف بزن.
میگفت:
"خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ، چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است."
بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تورا به اینجاها ببرد من هم می آمدم کنارت می خوابیدم .
🕊#شهیدمحمدرضادهقان_امیری🌷
🍃#شهیددهه_هفتادے🌺
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
💠✨ مثل اسیران کربلا
جلوی من حرکت میکرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنهاش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیبوغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوشرویی نپذیرفت.
راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگلنگان اومده بود؛ بیهیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاولها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با #اسیران_کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهی یتیمان #اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد.
🍃 #شهیدعلےچیتسازیان🌸
🦋#ظرافتهاےروحےشهدا 🌾
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
💫السلام وعلیک 🕊#یاصاحب_الزمان🌹
حضرت #عشق_یااباصالح_المهدے🥀
فانی ام آغاز و پایانی ندارم جز خودت
محیی الاموات من، جانی ندارم جز خودت!
در قیامت هم بھشت من تویی یابنالحسن
خوب میدانی که رضوانی ندارم جز خودت!
🌿#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج🌷
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
#حدیث_روز☀️📜
🌸🍃امام علے عليه السلام :
خود سازی در گروه مبازره با هوای نفس است.
📚✨تصنیف غررالحکم،ص۲۴۱
❁برای👈 شهیدشدن
قبل ازهرچیزبایدشهیدانه 👉زندگی کرد❁
✅ کولر بیتالمال
یک روز با دو تا از همرزمانش آمده بود خانه. خانه کوچک بود و تا دلت بخواهد، گرم. تابستان بود و عرق، همینطور شُر و شُر از سر و رویمان میریخت. یکی از دوستهای #عبدالحسین سینهای صاف کرد و گفت: «حاج آقا کولری را که دادید به آن بندهی خدا، برای خانهی خودتان که خیلی واجبتر بود!» کنجکاو شدم. با خودم گفتم: « پس شوهر ما هم کولر تقسیم میکند!» خندید و گفت: «شوخی نکن بابا! الآن خانم ما باورش میشود و فکر میکند اجازهی تقسیم تمام کولرهای دنیا دست ماست!» انگار فهمیدند عبدالحسین دوست ندارد راجع به این موضوع صحبت شود. دیگر چیزی نگفتند.
بعد از شهادتش، همان رفیقش میگفت: «آن روز، وقتی شما از اتاق بیرون رفتید، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای که #شهید دادند، آن #مادر_شهید که جگرش داغدار است، توی گرما باشد و بچههای من زیر کولر؟! خانوادهی من در انقلاب سهمی ندارند که بخواهند کولر #بیتالمال را بگیرند.»
🦋#شهیدعبدالحسین_برونسی🌸
🍂#ظرافتهاےفکرےاخلاقےشهدا 🌾
☘#فاصله_اےکه_باشهداهست🌺
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این حرف #آیتالله_رئیسی را باید با طلا نوشت!
🔹با متلک گفتن چیزی حل نمیشود! به پریدن به این و آن و شانتاژ و دروغ و تیکهپرانی هیچ چیزی درست نمیشود.
بیایید بگویید برای مشکل مسکن و معیشت ملت چه برنامهای دارید؟
🔸این حرف را باید به همه مردم برسانیم مبادا متلکگویی و طعنه و تیکه جای ارائه برنامه و پاسخ معتبر و طرح و حرف حساب و راهحل را بگیرد!
✳ این حرف را اینقدر دست به دست کنید تا همه ببینند.
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
✅وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت.
بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد.
گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود.
به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم.
جواد الله کرم گفت: «امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که شهید میشه.»
با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من مربیشون بودم.
از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سختترین کارها و درست کردن پیشرفتهترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود.»
🕊#شهیدجوادالله_کرم🥀
🦋#شهیدامین_کریمی🌷
🍀#شهداےمدافع_حرم🌸
💫#بااین_ستاره_ها
#راه_رامیتوان_پیداکرد🍃
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
💠این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده!
گفتم حاجی راستی چقدر حقوق میگیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم زیرا او یک سردار و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق میگیرد؛ با مزایای فراوان! حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش میگیرد. مهم این است که چه چیزی به کشورش میدهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک #سنت_الهی حتمی است. شیخنا! ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم.
🌸#بنده_خوب_خدا🍃
🕊#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🥀
✨#بدون_توروزگارخوشےنداریم_سردار💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
💠
🌿🎥انتشار به مناسبت درگذشت آزاده نستوه
🕊#شهیدسیدعلےاکبرابوترابی🌸
🍂#سبک_وسیره_شهید🍃
✨🍃@Dehghan_amiri20✨🍃
✨من شنیدم #سرعشاق🥀 به زانوی شماست
وازآن روز #سرم_میل_بریدن دارد
💠✨وقتی میگفت: دعا کن شهید بشوم، من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت را میکرد به او میگفتم نیتت را خالص کن و او همیشه در جواب به من میگفت: باشه، نیتم را خالص میکنم، ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: مامان به خدا نیتم خالص شده، حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد؛ وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمهای به او گفتم که پس شهید میشوی، بعد گفت: جان من؟ گفتم: آره محمدرضا حتما شهید میشوی تا این را گفتم یک صدای قهقهه خنده از آن طرف بلند شد و بلند بلند داد میزد و میگفت مامان راضیام ازت، بهش گفتم: حالا خودت را اینقدر لوس نکن، بعد محمدرضا گفت: مامان یک چیز بگم دعایم میکنی دعا کن که پیکرم بدون سر برگردد: وقتی این را گفت من داد زدم سرش و گفتم اصلا محمدرضا اینجوری برایت دعا نمیکنم شهید شوی: گفت: نه پس همان دعا کن که شهید شوم: بعد بلافاصله با دخترم صحبت کرد: بعد از این تلفن آنقدر منقلب شدم که حتی با محمدرضا خداحافظی نکردم و این حرف محمدرضا من را خیلی به هم ریخت.
🕊#شهیدمحمدرضادهقان_امیری🌷
🍃#شهیددهه_هفتادے🌺