eitaa logo
🇵🇸🇮🇷دلکده🇮🇷🇵🇸
283 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
10.4هزار ویدیو
127 فایل
حال دلتو♥️اینجا خوب کن ما دربرابر وقت شما مسئولیم⏲️ ما برای حال شما و‌ وقت شما ارزش قائلیم💯 ✔️انتقاد،پیشنهادات،تبادل @M_s_1_0_2
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب النور🌸🌱 ســــــــــــــــــــلام و صد سلام بہ همه شیعه هاے مرتضےعلے😍👋 صبحـــــتوݩ منــــــــــوࢪ بہ نگاه امیرالمومنیݩ ♥️ حالتون؟ احوالتون ؟ دماغا چاقہ؟ دلا مھربونہ؟ لبـــــا خنـــــدونہ؟ دم اونایی ڪه توے این دنیا هواے زندگے رو دارن و گرم نگهش مےدارن گرم 😍 "یہ صلوات هدیہ ڪنیم بہ مولا امام زین العابدیݩ ؏🍃" یہ روز دیگہ شرو؏ شد و منتظــــــــــریم ڪه به ڪام خدا کنیم 😎💪با ڪارهای قشنگموݩ امروز دل آدماے دور و برمون رو شاد کنیم؟ 😉اخه توشه اخرت چی بهتراز این؟ یه نفرو شاد مےکنے خداهم یه روزی تورو شاد میکنه خوبی میچرخه و میچرخه اخرش میرسه به خودت ↻ ؏ قربونشون برم میگن : به خدايي كه هر صدايي را مي شنود! هر كس دلے را شاد كند از آن شادے لطفے براے او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالے بر باريدن گرفته و تلخے مصيبت را بزدايد.😍 بزن بریــــــــــم به عشق مولا زندگانی 😎👋 که این دنیا ندارد جاودانــــــــــی 🌸 🌸 🌱 شکر🌱
✨ بسم الله الّذی لا إلهِ الا هو ✨ 😊! 💢 دختری به پدرش می‌ڪرد ڪه زندگی سختی دارد و نمی‌داند چه راهی رفته ڪه باعث این مشکلات شده است 😊این دختر همیشه در زندگی در حال جنگ بود به نظر می‌رسید هر مشکلی ڪه حل می‌شود یڪ مشکل دیگر به دنبالش می‌آید 👨 ڪه سرآشپز بود او را به آشپزخانه برد سه ڪتری را پر از آب ڪرد و هر کدام را روی دمای بالا قرار داد زمانی که آب هر سه دیگ به جوش رسید سیب زمینی ها را در یک کتری مرغ‌ها را در کتری دیگر .. ودانه های قهوه را در کتری سوم گذاشت 🔴سپس ایستاد تا آن ها نیز آب پز شوند این که به دخترش چیزی بگوید بی صبرانه منتظر بود پدرش چه می‌کند پس از بیست دقیقه، او گازها را خاموش کرد🌱 👨پدر سیب زمینی ها ، تخم مرغ را دریک ظرف جداگانه قرداد و قهوه ها را نیز با ملاقه خارج کرد و آن را داخل یک فنجان ریخت🌱 سپس به سمت دخترش برگشت و از او پرسید دخترم چی می‌بینی 👧دختر گفت: سیب زمینی تخم مرغ و قهوه 👨 گفت :بیشتر دقت کن و به سیب زمینی ها دست بزن 👧دختر این کار را کرد و آن ها نرم شده اند سپس از دخترش خواست تا تخم مرغ ها را بشکند زمانی که تخم مرغ ها را برداشت تخم مرغ ها سفت شده اند در نهایت پدر از دخترش خواست که قهوه را بچشد قهوه لبخند را به روی لب های دختر آورد سپس از پدرش پرسید پدر این کارها !!!!!! 👨پدرش گفت: زمینی تخم مرغ و قهوه هر سه با یک ماده یعنی آب جوش مواجه شدند آنها متفاوت بود🌱 🌸سیب_زمینی‌سفت و سخت بود جوش نرم و ضعیف شد🌱 🌸 شکننده بود و یک لایه نازک داشت که از مایع داخل محافظت می‌کرد با آب جوش مواجه شد مایع داخل سفت گردید🌱 💐 قهوه خاص بود وقتی با آب جوش مواجه شد را تغییر داد و یڪ ماده جدید ایجاد کرد🌱 🌸ای کارگزار شیرین زبان خدا! یک از این سه ماده ای؟ میخوای وقتت تلف نشه بیا اینجا👇👇👇 💖💖💖💖💖💖 https://eitaa.com/joinchat/4269604865C0c65b3c535