eitaa logo
🇱🇧🇵🇸🇮🇷دلکده🇮🇷🇵🇸🇱🇧
296 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
11.1هزار ویدیو
129 فایل
حال دلتو♥️اینجا خوب کن ما دربرابر وقت شما مسئولیم⏲️ ما برای حال شما و‌ وقت شما ارزش قائلیم💯 اخبار موثق را از اینجا پیگیری کن✅ ✔️انتقاد،پیشنهادات،تبادل:👇 @sarbluki
مشاهده در ایتا
دانلود
👈: 🌷 📍 (ع) 💎 ! تو را که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بر گونه‌های آنان و استشمام الهی آنان را ــ یعنی و شهدای این راه ــ به من داشتی. 💎! ای و ای ، پیشانی بر آستانت می‌سایم که مرا در اطهر(س) و فرزندانش(ع) در، حقیقی، قرار دادی و مرا از💧 بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر (ع)بهره‌مند نمودی؛ 💎چه عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ که در آن☀️ است، ، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که و داد. 💎، تو را که مرا از و ، اما و اهل‌بیت(ع) و پیوسته در پا کی بهره‌مند نمودی. از تو می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در از محضرشان بهره‌مند فرما. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @arshian_helal313
💚 محبت پدر❤️ ✔راوی: رضا هادي 💚پدر نام پيامبــري را بر او نهاد كه و قهرمان توكل و توحيد بود❤️ 💚همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد❤️ 💚به حرفهاي خيلي داشت❤️ 💎درخانه اي کوچک و مســتاجري درحوالي ميدان خراسان زندگي مي كرديم.اولين روزهاي سال1336 بود. چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه، پســري به او عطا کرد. او دائمًا از خدا ميكرد. 💎هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند.البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: ** 💎پدرمان نام پيامبــري را بر او نهاد كه و قهرمان توكل و توحيد بود. و اين اسم واقعًا برازنده او بود. بســتگان و دوســتان هر وقت او را ميديدند با تعجب ميگفتند: حســين آقا، تو ســه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پســر اينقدر خوشحالي ميكني؟! 💎پــدر با آرامش خاصي جواب ميداد: اين پســر حالــت عجيبي دارد! من مطمئن هســتم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا ميشــود، اين پسر نام من را هم ميكند! 💎راست ميگفت. پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد،اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد. 💎ابراهيم دوران دبســتان را به💼 مرحوم طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد.يكبار هم در همان ســالهاي دبســتان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار☀️(عج)را توي خواب ديده.وقتي هم كه خيلي آرزوي🌷 داشــته،🌟(ع)را در ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. 💎زماني هم كه سال آخر دبســتان بود به دوستانش گفته بود: پدرم ميگه، آقاي🌟(ره) كه شاه،چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه.حتــي بابام ميگه: همه بايد به دســتورات اون آقا عمــل كنند. چون مثل دستورات🌟 زمانه(عج)می مونه. 💎دوســتانش هم گفته بودند:🌷 ديگه اين حرفها رو نزن. آقاي بفهمه اخراجت ميكنه.شــايد براي دوســتان ابراهيم شــنيدن اين حرفها عجيب بود. ولي او به حرفهاي خيلي داشت. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ✅ @arshian_helal313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💚روزی حلال❤️ ✔خواهر شهيد 💚پدر و بود و به بسيار اهميت ميداد❤️ 💚رابطه دوستانه و بامحبت،فراتر از پدر و پسر❤️ 💚ماجرای خرید نان با سکه پنج ریالی پیره زن❤️ 💚سایه سنگین یتیمی بر سر،در نوجوانی❤️ ◀️پيامبراعظم(ص)ميفرماينــد: »فرزندانتان را در خوب شدنشــان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از خود بيرون كند(نهج الفصاحه حديث۳۷۰) ◀️بر اين اساس پدرمان در ابراهيم و ديگر بچه ها اصلا كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. و بود و به بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر(ص)ميفرمايند:» ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن است(بحار االنوار ج۱۰۳ص۷) ◀️براي همين وقتي عده اي از اراذل و اوباش در محله اميريه)شاپور(آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالی داشته باشد، مغازه اي كه از پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشــغول كارگري شد. صبح تا شــب مقابل كوره مي ايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. ◀️ابراهيــم بارها گفته بود: اگر پــدرم بچه هاي خوبي كرد. به خاطر سختي هائي بود كه براي ميكشيد.هــر زمان هم از دوران كودكي خودش يــاد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفــظ قرآن را كار ميكرد. هميشــه مرا با خودش به🕌 ميبرد. بيشــتر وقتها به آيت الله نوري(ره)پائين چهارراه سرچشمه مي رفتيم. آنجا🌟(ع) بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن را داشت. ◀️يادم هســت كه در همان سالهای پاياني دبســتان، ابراهيم كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد.ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نميزدند. ◀️شــب بود كه ابراهيم برگشــت. با ادب به همه سالم كرد. بلافاصله سؤال كــردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشــان ميداد اما منتظر جواب ابراهيم بود. ◀️ابراهيم خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه ميرفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نميدونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم.وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي كرد و سكه پنج ريالي به من داد. ◀️نميخواستم قبول كنم ولي خيلي كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از بر لبانش نقش بست. ◀️خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد. پدر با ابراهيم از پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشــد شخصيتي اين پسر مشخص بود. ◀️اما اين دوستانه زياد طولاني نشد!ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايتهاي پدر را از دســت داد. در يك غروب غم انگيز ســايه ســنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند به زندگي ادامه داد. آن ســالها بيشــتر دوســتان و آشنايان به او توصيه ميكردند به سراغ برود. او هم قبول كرد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ✅ @arshian_helal313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
♥️ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: 🍀 اَلْعَبْدُ الْمُطيعُ لِوالِدَيْهِ وَلِرَبِّهِ فِى اَعْلى عِلّييّنَ. 🍃 بنده اى كه مطيع و و باشد، روز قيامت در بالاترين جايگاه است. 📖 كنز العمال، ج16، ص467. 🌸میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر بر همگان گرامی باد🌸 ✅‌چهارشنبه های شاد واموزنده😍 🌸@Arshian_helal313🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| شهدا مظهر زیبا و باشکوهی از ایمان دینی هستند 🔸رهبرانقلاب‌اسلامی: 🔺شهدای شما هم یک مظهر زیبا و باشکوهی هستند از همین ایمان دینی. این یازده هزار شهیدی که شما دادید، اینها در واقع دارند تأثیر ایمان دینی را نشان میدهند. این جوان میتوانست در خانه‌ی خودش، زندگی خودش، در محیط خودش، پیش پدر و مادر خودش، پیش همسر خودش، پیش بچّه‌های خودش بماند، از لذّات زندگی بهره‌مند بشود ــ به همان مقداری که ممکن است ــ امّا این کار را نکرد، همه را رها کرد؛ عزیز را رها کرد، عزیز را رها کرد، و دلباخته‌ی خودش را رها کرد رفت؛ برای چه؟ این انگیزه چه بود؟ انگیزه‌ دین بود. 🔺حالا یا رزمنده بود و برگشت، یا جانباز شد، یا شهید شد. پدر و مادر او هم که توانستند این مصیبت را، این سختی را، این آتش دل را خاموش کنند، تسلّا پیدا کنند، به برکت دین بود، [اثر] دین بود. 🗓 ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ @Delkadeh_313
سه نقطه دارد ؛ سه نقطه دارد ؛ هم سه نقطه دارد ؛ مادر هیچ نقطه ای ندارد ؛ چون که نقطه نقطه ی وجودش را ؛ وقف خانواده اش کرده است؛ بچه ای به مادر گفت :اگر بهشت حق توست چرا در دستانت نیست و زیر پایت قرار دارد؟ مادر گفت: آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم .🌺 پیشاپیش ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک💞💞💞💞 @Delkadeh_313
✨ بسم الله الّذی لا إلهِ الا هو ✨ 😊! 💢 دختری به پدرش می‌ڪرد ڪه زندگی سختی دارد و نمی‌داند چه راهی رفته ڪه باعث این مشکلات شده است 😊این دختر همیشه در زندگی در حال جنگ بود به نظر می‌رسید هر مشکلی ڪه حل می‌شود یڪ مشکل دیگر به دنبالش می‌آید 👨 ڪه سرآشپز بود او را به آشپزخانه برد سه ڪتری را پر از آب ڪرد و هر کدام را روی دمای بالا قرار داد زمانی که آب هر سه دیگ به جوش رسید سیب زمینی ها را در یک کتری مرغ‌ها را در کتری دیگر .. ودانه های قهوه را در کتری سوم گذاشت 🔴سپس ایستاد تا آن ها نیز آب پز شوند این که به دخترش چیزی بگوید بی صبرانه منتظر بود پدرش چه می‌کند پس از بیست دقیقه، او گازها را خاموش کرد🌱 👨پدر سیب زمینی ها ، تخم مرغ را دریک ظرف جداگانه قرداد و قهوه ها را نیز با ملاقه خارج کرد و آن را داخل یک فنجان ریخت🌱 سپس به سمت دخترش برگشت و از او پرسید دخترم چی می‌بینی 👧دختر گفت: سیب زمینی تخم مرغ و قهوه 👨 گفت :بیشتر دقت کن و به سیب زمینی ها دست بزن 👧دختر این کار را کرد و آن ها نرم شده اند سپس از دخترش خواست تا تخم مرغ ها را بشکند زمانی که تخم مرغ ها را برداشت تخم مرغ ها سفت شده اند در نهایت پدر از دخترش خواست که قهوه را بچشد قهوه لبخند را به روی لب های دختر آورد سپس از پدرش پرسید پدر این کارها !!!!!! 👨پدرش گفت: زمینی تخم مرغ و قهوه هر سه با یک ماده یعنی آب جوش مواجه شدند آنها متفاوت بود🌱 🌸سیب_زمینی‌سفت و سخت بود جوش نرم و ضعیف شد🌱 🌸 شکننده بود و یک لایه نازک داشت که از مایع داخل محافظت می‌کرد با آب جوش مواجه شد مایع داخل سفت گردید🌱 💐 قهوه خاص بود وقتی با آب جوش مواجه شد را تغییر داد و یڪ ماده جدید ایجاد کرد🌱 🌸ای کارگزار شیرین زبان خدا! یک از این سه ماده ای؟ میخوای وقتت تلف نشه بیا اینجا👇👇👇 💖💖💖💖💖💖 https://eitaa.com/joinchat/4269604865C0c65b3c535