eitaa logo
دل‌نوشت
220 دنبال‌کننده
293 عکس
137 ویدیو
3 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من و دلتنگی و یک آه غلیظ از ته دل نکنم عکس تو را سیر تماشا چه کنم؟! ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌هرجا بِگُریزم غمِ تو زودتر آنجاست ازگریه پُرم ای همه جا جایِ تو خالی ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه‌ی دوست کجاست؟ از روز قبل قرار گذاشته بودیم تا با هم به گعده برویم، رفیقم را می‌گویم..ـ اما مغناطیس کتابخانه آن‌چنان زمین‌گیرمان کرده بود که کمی دیر رسیدیم و از قضا صندلی‌های اطراف مهمان این هفته پر شده بود. به ناچار میز انتهای کافه‌ای که گعده در آن بود را برای نشستن انتخاب کردیم حواسم پرتِ در و دیوار خانه‌ی قدیمیِ(کافه‌شده)، شده بود و در ذهن خیال‌پردازم ساکنان قبلی آن را تصور می‌کردم که دیدم، رفیقم کلمه‌ای را بر روی کاغذ باریکی که در یک رومیزی چوبی زیبا قرار گرفته بود، می‌نوشت: سؤال جاخوش کرده در دل آن شئ چوبی این بود، خانه‌ی دوست کجاست؟ و اما پاسخ دوستم: همین جا. تازه آن موقع بود که متوجه ظرافت‌های به کار رفته در آن خانه‌کافه شدم و تا سرم را به سمت طاقچه چرخاندم با انبوه برگه‌های باریکی که رویشان چیزی نوشته شده بود در درون یک شیشه مواجه شدم، اما ذهن درگیرم در پاسخ سؤال خانه‌ی دوست کجاست مانده بود و من دوست نداشتم اوقات دوستانم را تلخ کنم اما دست نافرمانم بر روی برگه‌ی باریک جاخوش کرده در آن شئ چوبی نوشت: هرجا که مادر باشد... ✍🏻زهرا کبیری‌پور -----------❀❀✿❀❀--------- @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرفه که می‌شود... و چون خورشید هشتم ذی‌الحجه در آسمان ظاهر شد بار و بنه او را بسته دید که از مکه به سمت کوفه روان می‌شود و می‌فرماید: من را صدا می‌کنند... و ما شیعیان هر سال همراه با نام او به بالای کوه عرفات خیالمان می‌رویم و خدا را با بند بند سخنان او به گواهی می‌خوانیم و ما هر سال که دعای عرفه می‌خوانیم فراز به فراز کلام مبارک او را می‌بوییم و می‌بوسیم سلام به او و به شب عرفه‌ی او و به مناجات نورانی او در تمام بندهای أنت‌الذی اش و تمام أنا الذی‌ها.. که پناهگاه ما برای طلب توبه و استغفار است. ✍🏻 زهرا کبیری‌پور -----------❀❀✿❀❀--------- @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن استنداپ کمدی ویژه عید غدیر اجرا شده در جامعه الزهرا کیا سیدن؟ به افتخارشون دست بزنید کیا مادرشون سیده ؟ به افتخارشون... کیا مادربزرگ سید دارن ؟ به افتخارشون.... کیا ( با لحن نمکی ها )زن دایی، زن عمو، شوهر خاله شوهر عمه، سید دارن ؟ اینام بالاخره یه نسبتی با سادات دارن به افتخارشون.... (جوری که ینی سیدها را به دام انداخته با تهدید با انگشت اشاره رو به جمع ) یعنی یَک یَکتون رو شناسایی کردم. صبح عید غدیر، دست رو نشسته، در خونه‌تونم عیدی بگیرم. اصن حدیث داریم مومن باید مومن رو در امر دین یاری کنه و اصن یه حدیث دیگه داریم امر دین ینی سید دیدی خِفتش کن! نه! چیز! ماچش کن. مااااااچ ‌هاااا!!! از این ماچهای ساکشنی ...... جوری که نصف اعضا و جوارح رگ و ریشه، طرف قلمبه بشه بیاد رو لپش( با دو دست از کل بدن اشاره میکند به لپ)...ماچ سه ضرب هم باشه. البته اگر سید مورد نظر از لحاظ تیغه دماغ به قله کلیمانجارو گفته بود نیا نیا که من اومدم، مواظب سایش دو تیغه بینی باشید که برا دو زار عیدی یه خرج عمل جراحی دماغ هم نیوفتید حالا . اگه سایز بینی سید مورد نظر رو ابتدا با دو دست ثابت نگه دارید؛ بعد رگباری ماچش کنید. جوری که به زبون خوش و کاملا به آتش به اختیار، دست به جیب بشه‌! فقط به هیچ عنوان اسکناس نو قبول نکنید. بگید یه چیزی می‌خوام که مدتی در معیت شما بوده باشه! برکتش بیشتره رجائا! قربه الا الله! اینجوری مبالغی بیشتر پونصدی و هزاری گیرتون میاد. اگه گفت پول نقد ندارم، جهت ادای سنت حسنه عیدی گرفتن .... دستگاه پوز را از جیب بغلتون بکشید بیرون. بگید ملالی نیست داداش کارت بکش! مومن نباید بذاره مومن دیگه شرمنده ش بشه. اینا همش حدیثه! (کاملا عاقلانه و حق به جانب ادا شود)آدم دیگه اینقدر رو که باید مسلمون باشه! البته با توجه به نرخ پایین فرزندآوری زبونم لال زبونم میوت اصن سایلنت.... اگه سیدی دور اطرافتون نبود.... باید برید سراغ پلن بی! پلن بی چی میگه؟ میگه هدف وسیله رو توجیه می‌کنه! مهم ادای سنت حسنه عیدی گرفتن عید غدیره.... حتی از غیر سید!!!! هر کیو دیدید بگید به‌به از وجنات و سکنات شما می‌باره که سیدین.... عیدی ما رو بدین.... بعد ترفند ماچ ساکشن دار رو روش پیاده کنید. البته یقه شو بگیرید جوری که انگار ارث پدر ازش طلب دارین و بگید دست از طلب ندارم تا عیدی شود به کامم یا جان ز تن درآید یا عیدی میدی نهایت. اگر زیر بار نرفت که سیده؛ اونوقت قضیه لک‌لکها رو پیش بکشید و بگید یه مدت سیستم ناوبری لک‌لک‌ها دچار نقص فنی بوده..... بچه‌ها رو اشتباهی تحویل میدادن. بگید تیپولوژیش داد میزنه کل خاندانش سیدی، چیزی، بودن! اصن یه حدیث داریم میگه هر کس سیدی را ببیند در روز عید غدیر و از وی عیدی نگیرد بر وی جفا کرده باید تا عید غدیر آینده برود توی اتاقش به کار زشتش فکر کند حالا درسته راویش سنی‌ه اما تو این اوضاع اقتصادی که به سر می‌بریم توجیه میشه کردش بالاخره اینم یه جور درآمده حلاله! اگه بازم زیر بار نرررررررفت....آهااااان اون یه راه حل داره، نمیگم. چون میترسم سر خودم پیاده کنید ازم عیدی بگیرید .... مخصوصا شما ( اشاره به شخص نادمعین در وسط جمع) اره شما که اون وسط نشستی داری تند تند یادداشت برمی‌داری! ( با لحن بچه زرنگ و ریشخند)ما که دیگه فن آخر رو رو نمی‌کنیم .... در آخر امیدوارم سید به میزان کافی در دسترس همگان باشه... نبود..... دولت وارد کنه .... عیدتونم مبارک! https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اُدْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ بهار نوکری آغاز شد... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️روایت اول: از دامن زن مرد به معراج می‌رود همسرش را از شک نجات داد. از تردیدی که نزدیک بود مرد را تا لبه‌های دوزخ بکشاند؛ دوزخِ بی‌ حسین بودن. دلِ ‌مرد را یک‌دله کرد، با یک تلنگر؛ «تو را چه شده زهیر؟! پسرِ رسول خدا(ص) تو را دعوت کرده و تو رد می‌کنی؟!» نهیبِ بانو، مرد را از جا کنده و از دودلی جدا کرد. از خیمه‌ی حسین(ع) که برگشت، همه‌ی وجودش را شوقی غریب پر کرده بود. «آقا، چیزی به شما گفته؟ وعده‌ای داده که این‌طور سر از پا نمی‌شناسی؟!» مرد درحالی‌که چشمانش می‌درخشید، گفت: «آقا فرمودند: جانت در راهِ ما فدا خواهد شد.» *** سلام بر تو ای بانوی زهیر بن قین که هر سال شب اول محرم یادت در دل‌هایمان زنده می‌شود. سلام بر آن لحظه‌ای که همسر خود را به بهشتِ با حسین بودن تشویق کردی. سلام ما، از ایرانِ چهارده قرن بعد از آن روز تو، به ایمان و معرفت و شهامت زنانه‌ی تو که هر سال در ماه محرم، ستایشش می‌کنیم. دعا کن ما را بانوی زهیر! دعا کن ما هم کربلایی شویم آن‌گونه که تو شدی. ✍🏻 زهرا کبیری پور پ.ن: ... فقالت له زوجته: -و هیَ دیلم بنتُ عَمر- سبحان الله! ایبعَثُ‌ اِلیکَ ابن رسول الله ثمّ لا یأتیه؟!... منبع: زهره یزدان‌پناه، زنان عاشورایی، نشر موعود عصر، صفحه ۱۲۷. @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت دوّم: نامی که تا معراج رفت آیا شما یادش داده بودید که در مقابل اسم حضرت زهرا(سلام الله علیها) ادب کند؟ و تمام زندگی‌اش را با همان ادب بخرد؟ که بعدها وقتی قرار است صدای اباعبدالله(علیه‌السلام) در دشت بپیچد که «اَما مِن ذابٍّ یذبّ عَن حرمِ رسول الله؟!» تمام وجودش بلرزد؟! این صدا را تمام آن چند هزار نفر شنیدند؛ اما فقط پسرِ‌ شما مثل ابرِ ‌بهار اشک ریخت. فقط او کفش‌هایش را به گردن انداخت و با اسبش تا خیمه‌ی امام حسین(علیه‌السلام) تاخت. فقط او سرش را پایین انداخت و آرام گفت: «هَل تَری لی مِن توبه؟!» شما یادش داده بودید این‌قدر آزاداندیش باشد؟! چه فرقی می‌کند، وقتی شما اسم او را حرّ‌ گذاشتید، همین کافی بود. راستی آن‌ روز که اسم پسرتان را انتخاب می‌کردید، هیچ فکرش را کرده بودید که یک روز اباعبدالله(علیه‌السلام) بر بالین بی‌جان او بگوید: مادرت چه اسمِ خوبی برایت گذاشته؟! «انت الحرّ کما سمّتک امّک؛ حُرّاً فی الدّنیا و الآخره» *** سلام بر تو ای مادرِ حرّ بن یزید ریاحی! سلام بر آن دامانی که مسیر معراج شد. سلام بر تو بزرگ بانو که حریّت را به حرّ آموختی. ✍🏻زهرا کبیری پور منبع: طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷، جلد ۵، صفحه‌ی ۴۲۸. @Delneveshteeee