امشبی را...
شب عاشورا، شب سنگینی است شبی که قرار است غربال اتفاق بیافتد
شبی که نور خیمه کم میشود تا هرکس خواست برود
شبی که امام با یارانش اتمام حجت میکند، باید شب عجیبی باشد، شبی که میدانی روز بعدش در آغوش خداوند خواهی بود و رستگار خواهی شد
شب عاشورا شبی است که زینب کنج خیمه نشسته است و به عصر فردا میاندیشد، عصری که قرار است دیگر برادرهایش نباشند، فرزندانش هم
شاید عمهجان کنج خرابه دارد به خداوند التماس میکند که آن جملهی لایوم کیومک یااباعبداللهی که شنیده است، حقیقت نداشته باشد
امشب همان آخرین شبی است که رقیه بابا دارد
امشب شبی است که رباب برای آخرین بار علیاصغر را به سینهاش چسبانده و با او وداع میکند
امشب غوغایی در دلهای یاران برپاست
غوغایی وصف نشدنی
لذتی شیرین همراه با کمی دلهره که تا به حال تجربه نکردهاند
شب عاشورا، شب قدر است، باید نشست و تا صبح به چشمها التماس کرد که برای حسین و غم عزیزش ببارند
شب سنگینی است امشب، خدا رحم کند...
✍🏻 زهرا کبیری پور
@Delneveshteeee
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من روضهی تو را شنیدم و زندهام هنوز؟!
اين شرط عاشقی نبود خاک بر سرم ...
هدایت شده از دلنوشت
روایت دهم:
امِ بنین
تمام پسرانِتان را با حسین روانه کرده بودید.
پسرانی که از کوچکیشان آموخته بودند فدایی حسین باشند.
از همان سالهای کودکی در گوشِ آنها زمزمه کرده بودید که هرگز نباید از حسین جلو بیافتند.
این همه معرفت و ادب را از کجا آورده بودید که این چنین خالصانه و ناب تمام آن را تقدیم آنها کرده بودید بانو؟!
و عباس در میان برادرانش از همه بیشتر این معرفت را به ارث برده بود.
با آن زمزمههایی که در گوش او خوانده بودید، مگر میتوانست در روزِ عاشورا عَلَم به دست نگیرد؟!
چه انتظاری داشتند دیگران که وقتی بچّههای حسین تشنه بودند، او سیرابشان نکند؟!
نوای العطش، در حرم بپیچد و او تاب بیاورد و مشک به دست روانه فرات نشود؟!
دشمن هم صدای جگر سوختهی عباس را شنیده بود که مشک او را هدف گرفت.
همه فهمیده بودند وقتی آبِ مشک قطره قطره بر زمین بریزد، عباس ذره ذره آب میشود.
این را فهمیده بودند که اگر کارِ مشک تمام شود، کارِ عباس هم تمام میشود.
کارِ حسین هم.
و همه دیدند حسین هنگامی که از علقمه برگشت، دست به کمر بود.
عباس را در علقمه جا گذاشته بود و تنهای تنها بازگشته بود.
✍🏻 زهراکبیریپور
****
سلام مادرِ ماهِ بنیهاشم؛
سلام مادر عباس؛
سلام مادر پسران؛
سلام بر آن دامنی که همچو عباسی را پرورش داد.
****
منبع: عاملی، سید جعفر مرتضی، تحریف شناسی عاشورا «نقد حماسه حسینی شهید مطهری»، ترجمه: جواد محمد زمانی، چاپ اول، ۱۳۸۵، انتشارات آرام دل، ص۱٠۴ _ ۱٠۵.
#محرم
#زنان_عاشورا
#حسین_جانم
#امالبنین
@Delneveshteeee
منتظِرِ منتظَر
در میان شهداء کربلا صحابهای وجود دارد به نام انس بن حارث کاهلی که هر شنوندهای در میزان معرفت او درمانده میشود
انس از اصحاب پیامبر(ص) بود، روزی از رسول خدا(ص) خبر وقایع سال ۶۱ هجری در کربلا را میشنود. پیامبر(ص) میفرماید:
«إنَّ ابنی هذا -یَعنی الحُسین- یُقْتَل بِأرضٍ یقالُ لَها كَربلاء فَمَنْ شَهِدَ ذلك مِنْكُم فَلْیَنْصُرْهُ»
فرزندم حسین روزی در سرزمینی به نام کربلا کشته خواهد شد هر کسی که او را درک کرد، یاریش کند.
برای انس شنیدن همین جمله کافی بود تا خیلی زودتر از واقعه، بار و بنه خود را ببندد و خانه و زندگی خود را بار شتر کند و در بیابانی نزدیک به کربلا* ساکن شود.
مدتها هرکس از کنار او رد میشد سؤال میکرد: در این بیابان چه میکنی؟ مگر این بیابان چه دارد که تو را ماندگار کرده است؟!
انس پاسخ میداد روایتی از پیامبر(ص) شنیدم که حسین فاطمه در این بیابان طلب یاری خواهد کرد، میترسم واقعه اتفاق بیفتد و من به یاری او نرفته باشم.
صلى الله علیک یا اباعبدالله
✍🏻زهرا کبیری پور
* نزدیک کوفه یا کوفه
منبع: ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۷۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۱۴۰.
@Delneveshteeee
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آه از آن ساعتی که با تَن چاک چاک…
نهادی ای تِشنه لب صورت خود روی خاک
تنت به سوز و گداز تو گرم راز و نیاز
سوی خیام حرم دو چشم تو مانده باز
التماس دعا
هدایت شده از دلنوشت
روایت یازدهم:
خواهرِ حسین
این روایت، درست زمانی شروع میشود که تمام نگاهها به سمت گودال است، یک گودال کوچک که در آن یک بزرگ مرد را، حسین را، ارباً اربا کردهاند.
از کودکی به ما یاد دادهاند درست در همان وقتی که تمام نگاهها به سمت گودال است، وقتی که کار تمام شده، در عصر عاشورا ما به بالای گودال نگاه کنیم، آن بلندی که نامش تلّ است.
در آنجا زنی ایستاده که تمام عمرش را با حسین بوده، زنی که بدون حسین نفس نکشیده، که تمام دار و ندارش برادر بوده
غروب روز دهم بالای گودال، روی تل، زینب دید که همهی هستیاش را کشتند.
نمیدانم چطور به خیمه برگشت؟!
چطور با دستور امام حیاش با علیکن بالفرار همراه با زنان و کودکان به صحرا دوید؟!
بعد از دیدن آن صحنهی جانسوز فقط باید زینب باشی که بتوانی قصهی پر غصهی اسارت را به قیام برادر متصل کنی.
باید زینب باشی که علیوار ستون کاخ ظلم را به لرزه دربیاوری.
باید زینب باشی.
باید دختر علی باشی.
باید دختر فاطمه باشی.
باید خواهر حسین باشی.
فقط یک داغدیده میفهمت که وقتی داغ عزیزت در گوشهای از سینهات هُرم گرفته، چقدر سخت است رویِ پا ایستادن، تازه داغ ما کجا و داغ زینب کجا...
****
سلام بر تو و بر گریههای جانسوزت در عصر عاشورا.
سلام بر آن قلب صبور.
سلام بر مادر شهیدان.
سلام بر دختر علی.
✍🏻 زهراکبیریپور
****
#محرم
#زنان_عاشورا
#زینب
#حسین_جانم
@Delneveshteeee
هدایت شده از معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها
✅ انجمن علمی پژوهشی تاریخ معاونت پژوهش جامعه الزهراء (سلاماللهعلیها) برگزار میکند.
🔆 «گونه شناسی دیدگاهها درباره علت حضور خاندان امام حسین علیه السلام در کربلا»
❇️ استاد محترم: سرکار خانم زهرا کبیری پور(عضو انجمن علمی پژوهشی تاریخ اسلام)
🕕 زمان: یکشنبه 8 مرداد ماه 1402، ساعت 9:30 الی 11
🏬مکان: جامعه الزهرا سلام الله علیها، معاونت پژوهش، طبقه سوم، سالن نشستهای علمی
🔻حضور اعضای انجمن های علمی پژوهشی در نشستهای علمی فعالیت پژوهشی محاسبه می شود.
📌لینک ثبت نام
http://forms.jz.ac.ir/f_25/
🌐 لینک حضور مجازی:
http://online.jz.ac.ir/rbhyyb897yoy/
🌐کانال معاونت پژوهش
🆔https://eitaa.com/jz2602