.
حجابتـان را
مثل حجـاب حضرت زهرا (س)
رعایت ڪنید
نہ مثل حجاب های امروز
چون این حجـاب هـا
بوی حضرت زهـرا (س) نمیدهد.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
▪️ @Dokhat_shohada
.
قرآن، رافراموش نکنیدو
بدانیدکه بهترین وسیله
برای نظآرت بر اعمالتان قرآن است...
#شهید_احمدعلی_نیری
▪️ @Dokhat_shohada
شهد شیرین شهادت را
کسانی می چشند که ...
شهد شیرین گناه ، را نچشند !
▪️ @Dokhat_shohada
.
محمدحسین ...
گاهی در ایام غیر از ماه رمضان
همروزه می گرفت ...
بهش گفتم : داداش جان !
مگه تو چقدر روزه قضا داری؟
ایشون در جوابم گفت :
این روزهها جریمه است نه قضا .!!
من وقتی نتونم واسه نماز جماعت
برم مسجـــد ، فرداش خودم رو
با روزه گرفتن جریمه میکنم ...
#شهید_محمدحسین_اشرف
▪️ @Dokhat_shohada
.
بہ غیبت ڪردن خیلی حساس بود ،
می گفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید ،
برای هر غیبت یڪ سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید ،
شب این سنگ ها را بشمارید ، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمی رود ،
و سعی می ڪنیم تعداد سنگ ها را ڪم ڪنیم ...
#شهیدعلی_اکبرجوادی
▪️ @DoKhat_Shohada
هدایت شده از | دو خط شهدا |
.
عآجزانهِ درخواست میکنم
به نمآز اول وقت و
احترام به پدر ومادر
اهمیت دهید.
#شهیدمهدی_قاضی_خانی
▪️ @Dokhat_shohada
.
گفتم :
دگر قلبم شوق شهادت ندارد !
گفت :
مراقب ِنگاهت باش ...
اَلعَین بَریدُ القَلب ؛
چشم پیغام رسان دل است .
#شهید_احمد_مشلب
▪️ @Dokhat_shohada
تا خاکی نشویم ...
آسمانی نمی شویم...!
تا حسینی نشویم ...
خونی نخواهیم شد ...
▪️ @Dokhat_shohada
.
تا توی جمع جبهه چندتا مجرد میدید میگفت:
« بروید ازدواج کنید ، زندگی فقط جنگ
نیست . باید یادبگیرید برای جنگ های
بعدی سرباز تربیت کنید. »
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
| دو خط شهدا |
. تا توی جمع جبهه چندتا مجرد میدید میگفت: « بروید ازدواج کنید ، زندگی فقط جنگ نیست . باید یادبگیرید
.
همسر حمید در حال جمع کردن لباس ها بود . حمید متوجه او شد . پرسید : این لباسها مال توست ؟ کدام لباس ها را می گفت ، این چن دست لباس که سالها همراه او بوده و فقط چند تای آنها را تازه خریده بود.
آره همه اش مال منه چطوره ؟
تو که از همه ی اینها استفاده نمی کنی ؟
نه ! خب هر لباس جای خودش به درد می خورد ، همیشه که یک جور نمی شود لباس پوشید تنوع هم لازمه.
به نظر من یکی دو دست کافیه. خـودتو با اینها مشغول نکن. آنها را بده به زلزله زده ها. من می خواهم یک همفکر، یک دوست، یک مبارز همراه من باشد، نه خدای نکرده یک عروسک!
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
| دو خط شهدا |
. همسر حمید در حال جمع کردن لباس ها بود . حمید متوجه او شد . پرسید : این لباسها مال توست ؟ کدام لبا
.
«آقازاده» نبود اما خیلیها «آقازاده» صدایش میكردند. از بس كه به «امام» علاقه داشت. دلباخته امام خمینی(ره) بود. به طرز خاصی امام را «آقا» صدا میزد. اصلاً به خاطر عشق به امام و مبارزه با رژیم طاغوت بود كه در آلمان درس و مشق را رها كرد و به سوریه و فلسطین رفت و شیوه مبارزه آموخت و در ادامه برای دیدار با امام سر از پاریس درآورد. پس از آشنایی با امام عزمش برای مبارزه بیشتر شد. درس و مشق را برای همیشه به امان خدا رها كرد و شد فدایی امام.
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
| دو خط شهدا |
. «آقازاده» نبود اما خیلیها «آقازاده» صدایش میكردند. از بس كه به «امام» علاقه داشت. دلباخته امام
.
عصر یکی از روزهای عملیات خیبر بود و ما در جزیره مجنون. پل را تصرف کرده بودیم. من مجروح شده بودم. حمید را دیدم که داشت نیروها را هدایت میکرد. یادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده. سریع وضو گرفت، آمد قامت بست و جایی نماز خواند که در تیررس بود و امکان داشت فاجعه اتفاق بیافتد، اما چنان با طمانینه و آرامش نماز میخواند که من دردم را فراموش کرد و به او خیره شده بودم. حتی وقتی هم که روی برانکارد گذاشتنم تا ببرنم، برگشته بودم و به نماز خواندن حمید نگاه میکردم.
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
.
نشسته بود، زانوهایش را گرفته بود توى بغلش.هیچ وقت این طورى ندیده بودمش;
ساکت شده بود. ناراحت بودم. دلم مى خواست مثل همیشه باشد;
وقتى مى دیدیمش غصه هامان از یادمان مى رفت. گفتم
«چه قدر مظلوم شده اى حاجى.» سرش را برگرداند، فقط لبخند زد
#شهید_حسین_خرازی
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
| دو خط شهدا |
. نشسته بود، زانوهایش را گرفته بود توى بغلش.هیچ وقت این طورى ندیده بودمش; ساکت شده بود. ناراحت بود
.
ترکش توپ خورده به گلوشان; خودش و راننده اش.
خون ریزیش شدید شده، نمى گذارد زخمش را ببندم.
مى گوید «اول اون!» راننده اش را مى گوید. با خودش حرف مى زند
«اون زن و بچه داره. امانته دست من...» بى هوش مى شود.
#شهید_حسین_خرازی
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
.
اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم، از مردان بیغیرت و زنان بیحیا نمیگذرم!...
#شهید_امیر_حاج_امینی
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
.
خستگي نداشت.
مي گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده...
اينقدر بدن آماده اي داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چي. بيسيم چي (شهيد) پور احمد...
اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاري رو براي خود خدا بکني، خودش عزيزت مي کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه.
#شهید_امیر_حاج_امینی
#سالروز_شهادت
▪️ @Dokhat_shohada
.
تا میتوانید مراقب و محاسب اعمال
و احوال خودتان باشید و خود را در
محضر خدا حس کنید که اگر شما او
را نمیبینید، او شما را میبیند.
#شهید_سعید_طوقانی
▪️ @Dokhat_shohada
.
گاهی در کنار فامیل و دوستان، از کارهای خوب کیوان و عبادات او تعریف می کردم و برایش دعا می کردم. همه ی آشنایان احسنت می گفتند و برایش دعا می کردند، اما کیوان به شدت ناراحت می شد و در عین احترام می گفت: « مادرجان!خواهش می کنم این حرف ها را نزنید، می ترسم با این حرف های شما شیطان در وجود من حلول کند، و این عبارات باور من شود. از شما خواهش می کنم از این پس هرگز از من تعریف و ستایش مکن».
#شهید_کیوان_آقامحمدقلی_قدسی
▪️ @Dokhat_shohada
.
شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»نصف شب که شد.گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد.بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت:«حالا بریم»چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
#شهید_سید_احمد_پلارک
▪️ @Dokhat_shohada
415177_741.mp3
1.8M
آخرین صوت از شهید صابری قبل از شهادت
▪️ @Dokhat_shohada