.
هوا خیلے سرد بود ، اما نمے خواست ما رو توے خرج بندازه. دلم نیومد؛همان روز رفتم و یک ڪلاه براش خریدم. روز بعد ڪلاه رو سرش ڪرد و رفت. ظهر ڪه اومد بے ڪلاه بود! گفتـم : ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگـه بگم دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نه مادر! چیڪارش ڪردے مگه؟ گفت: یڪے از بچه هاے مدرسه با دمپایے میلاد؛ امروز سـرمـا خـورده بود؛ دیدم ڪلاه براے اون واجب تره...
#شهید_ابراهیم_امیر_عباسے
▪️ @Dokhat_shohada