eitaa logo
⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
3هزار دنبال‌کننده
583 عکس
338 ویدیو
280 فایل
هر شب براے زخم لبت گریه میڪنم غم هاے روضه‌ے تو مرا گوشه گیر ڪرد دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Dokhat_Agha @DoKhat_Shohada ارتباط با ادمین : @Admin492 کپی به شرط محبت به پدر و مادر🌹 پاک کردن ایدی از طرح ها 🚫 این کانال تبلیغات و تبادل ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
. شڪر خدا ڪه دست خدا دستگیر ماست لایق ترین خلیفه ے عالم امیر ماست گیرم ڪه دیگران همه سویے دگر روند راه علے عالے اعلا مسیر ماست راهے ڪه مے رسد به حقیقت به عاشقے راه امام منتخب بے نظیر ماست خاڪیم ،خاک مقدم پر فیض بوتراب در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست در فڪر چیست سنے ڪج فهم حق ستیز روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست خندق علے و بدر علے و احد علی فتح الفتوح ڪار امیر دلیر ماست نورش فروغ روشن شبهاے ڪائنات یادش شروع رویش گل در ڪویر ماست تا عالمے به نام علے آشنا شود نامش مدام ذڪر صغیر و ڪبیرر ماست 👉 @Do_KhatRoze 📜
. اگر روزے شوم قربانے اش ، عیدم چنین باشد گمانم حرف من هم ، خواهش روح الامین باشد فقط مختصِّ آدم نه ، ولایت دارد آقا بر هر آنچه در سماوات و هر آنچه در زمین باشد من از هر ڪس ڪه با مولاے من قهر است ، بیزارم یقین دارم یقین دارم ، ڪه اصل دین همین باشد علے را نفس خود خواند ست ، زیباے جهان احمد رڪاب آفرینش را چه ڪس جز او نگین باشد؟ امانت دار احمد ڪیست غیر از همسر زهرا بر آنڪس ڪه ملقب بر امین بوده امین باشد به اذعان امامان در امیرالمومنینے هم امام اولین است و امامِ آخرین باشد شبیه نوح و خضر و شیث و ابراهیم مے خواهم به وقت حزن ، امدادم امیرالمومنین باشد دوباره قطره اے از بحر آوردم ، زر آوردم ڪه شعرم در ڪتاب مدح مولا ، نقطه چین باشد حامد آقایی 👉 @Do_KhatRoze 📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند 👉 @Do_KhatRoze 📜
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👉 @Do_KhatRoze 📜
. باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند 👉 @Do_KhatRoze 📜
. دارند گوشه کنار شهر تکیه می زنند من در غم بی تکیه گاهی زینب (س) ام ... 👉 @Do_KhatRoze 📜
. غیر از این اشک نماند سرِ غربالِ فلک گر به اعمالِ منه خسته،الک بردارند 👉 @Do_KhatRoze 📜
. تشنه‌ی زمزمه‌ام کاش به زمزم برسم میوه‌ی کالم و ای کاش که من هم برسم فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست نه , فقط باش که یکبار حرم هم برسم دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم هر زمان که به سرِ سوره‌ی مریم برسم آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر ‌اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم هر قدم می‌شمرم تک‌تکِ تیرَکها را تا که بر موکبِ عباس معظم برسم اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس کاش بر سایه‌ی آن صاحبِ پرچم برسم 👉 @Do_KhatRoze 📜
. عزاے اشرف اولاد آدم است، بیا! عزیز فاطمه! ماه محرّم است بیا هلال ماه عزا می‌دهد ندا به فلڪ ڪه ماه گریه و اندوه و ماتم است بیا پریده رنگ ز رخسار مادرت زهرا قد رسول خدا در جنان، خم است بیا لواے سرخ حسینے ندا دهد همه دم ڪه غیر تو چه ڪسے، صاحب دم است بیا اگر شوند سماوات، چشمه چشمۀ اشڪ به یاد قطرۀ خون خدا ڪم است بیا به زخم‌هاے تن پاره پارۀ شهدا خدا گواست، ڪه تیغ تو مرهم است بیا هنوز غرقه به خون، ماه روے عباس است هنوز نقش زمین، دست و پرچم است بیا بیا ڪه پر شده از ذڪر «یا حسین» جهان بیا ڪه ولوله در خلق عالم است بیا هر آن دلے ڪه به یاد حسین می‌سوزد در آن شراره‌اے از شعر «میثم» است بیا | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. قسم به چادر زینب میا به ڪوفه حسین ڪـه وقـت غـارت معجر دگـر فراهم شـد | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. لباس پاره دارم...وصل جانان را چه باید کرد؟ پدر خوش آمدی ناخوانده مهمان را چه باید کرد؟ مرا تنها میان گرگ ها ول کردی و رفتی نگفتی دخترم من؟ درد هجران را چه باید کرد؟ | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. خوش آمدی، گله‌ای نیست، بهترم مثلا... شبیه قبل نشستی برابرم، مثلا... خیال می‌کنم اصلا مدینه ایم هنوز بهشت چادر زهراست بسترم مثلا دوباره مثل گذشته کشیده‌ای بابا خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا نسوخته ست، نه...امشب به پات می ریزم خیال کن که همان نازدخترم مثلا... بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است بگو دوباره برای تو می خرم...مثلا خیال می‌کنم انگشتر تو پیش عموست تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا اگر شکسته ام و زخم خورده، چیزی نیست خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا... کبود نیست کمی خاکی است صورت من نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند مراقب است عموی دلاورم مثلا شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم نخورد ضربه ی محکم به پیکرم مثلا به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند ولی رسید به دادم برادرم مثلا... به روی نیزه کنار تو دید یک سر را رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا... | 👉 @Do_KhatRoze 📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️به احترام ذڪر مصائب ذوات مقدسه با حضور قلب و درشرایط معنوے مشاهده ڪنید. 👉 @Do_KhatRoze 📜
مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد یازده جرعه‌ی ناب از یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. با سر انگشت دو تا دست بیا حلقه بساز، تازه این مے شود اندازه ے دور ڪمرش تنگ ڪن حلقه ے دستان خودت را حالا، این شود گردن او،آخ چه آمد به سرش | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. از خواب ناز ڪودک من پا نمے شود مے خواستم ڪه پا شود اما نمے شود هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه سعے رباب ، ختم به دریا نمے شود چسبیده حلق ڪودڪم از تشنگے به هم با تیر هم گلوے علے وا نمے شود چشم امید من به ابالفضل بود آه ! عباسِ روے نیزه ڪه سقّا نمے شود بے فایده است سعے شما نیزه دارها سر ڪوچک است بر سر نے جا نمے شود من رو زدم به نیزه ، علے را به من نداد این نے چه محڪم است چرا تا نمے شود خم شو براے خاطرم اے چوب ! رحم ڪن از پاے نیزه خوب تماشا نمے شود | 👉 @Do_KhatRoze 📜
تیری که بر حلقوم تو رسیده چون حلق تو قلب مرا دریده #محرم | #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر 👉 @Do_KhatRoze 📜
. تا تر ڪند یک لحظه خشڪے دهانش را پیوسته مے گرداند دور لب زبانش را در بین آغوش پدر آرام شد هر چند هرم عطش مے سوخت جسم نیمه جانش را خورشید سوزان بود و باد داغ تفتیده حتے نمی‌فهمید شان میهمانش را ناگاه بین خیمه قلب مادری لرزید وقتے ڪسے برداشت در آن سو ڪمانش را تیرے دویید و خنده هاے ڪوچڪش را برد تیرے ڪه پایان داد رنج بے امانش را سنگے رسید و ماهے ڪوچک به خون غلطید دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک مے ریخت هر قاصدک مے برد درد بے ڪرانش را مے خواست از اندوه بابا ڪم ڪند قدرے لبخند زد ته مانده ے تاب و توانش را زیر عبا مے رفت پشت خیمه اما ڪاش دشمن نمے فهمید در آنجا نشانش را جان جهان بادا فدایش ڪه میان تشت همراه بابا خورد سهم خیزرانش را | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. حسین آبروے آب بود، آب نمی‌خواست براے تشنگے زمزمش سراب نمی‌خواست حسین منّتِ «مُنّوا عَلَیَّ» را نڪشیده‌ست حسین حتے بارانِ مستجاب نمی‌خواست نهیب زد نفسش «فَارْحَموا» به آخرتِ خویش ڪسے از آن همه؛ یک قطره هم ثواب نمی‌خواست صداے غربتِ «هَل‌مِن‌مُعین» رسید به خیمه غریب، جز پسرش از ڪسے جواب نمی‌خواست عقیقِ تشنه از آغوش گاهواره جدا شد به غیرِ دستِ پدر این نگین رڪاب نمی‌خواست میان ماندن و رفتن؛ میان مرگ و شهادت صداے گریه‌ے لبیڪش انتخاب نمی‌خواست ڪسے ڪه قصه‌ے لالایی‌اش نبردِ علے بود میان لشڪرِ در دامِ خواب، ‌‌خواب نمی‌خواست حسین خونِ علے را به حڪمِ معجزه رو ڪرد پیمبرے ڪه به جز مقتلش ڪتاب نمی‌خواست ... و آفتاب بنا داشت داغِ روز دهم را خنک ڪند به دَمِ سایه‌اش، رباب نمی‌خواست به حڪمِ رشته‌ے بر گردنش رباب اسیر است ڪشاندنش پیِ خون خدا طناب نمی‌خواست | 👉 @Do_KhatRoze 📜
رد پايي كه چنين دور خودش چرخيده حال روز پدرے هست كه حيران شده است #محرم | #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر 👉 @Do_KhatRoze 📜
http://payamenashenas.ir/cheshmemajnun روضه حضرت علی اصغر مهمانمون کنید....
. رفتنت ڪار مرا سخت به هم پیچیده همه دارند به زن هاے حرم میخندند | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. شیر میدان دار بودے پس چرا افتاده ای اے امان خیمه‌ها از چه ز پا افتاده اے من گُمَت ڪردم ، میان دشت حیرانم مڪن دست و پایے زن بدانم ڪه ڪجا افتاده ای آن‌قدر گفتے ڪه هستم خاک پایِ مادرت حال، روے دامن خیرالنساء افتاده‌ای بشڪند دستے ڪه با نیزه دهانت بسته است خاک عالم بر سر من، از صدا افتاده‌ای دست هایت یک طرف ،سر یک طرف، تن یک طرف سورهٔ قرآن چرا از هم جدا افتاده‌ای قد رعناے تو شد هم دست با ضرب عمود از سرِ زین گوئیا تو بے هوا افتاده ای بعد از این معجر نگهدارے زن‌ها مشڪل است دور از خیمه به صحراے بلا افتاده ای گوئیا باحوصله عقده ز دل وا ڪرده‌اند از ڪجا تا به ڪجا اے باوفا افتاده‌ای | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پیغام ڪربلا به نجف برد جبرئیل یا مرتضے علے قمرے داشتے چه شد... | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. دستے براے جستجو از دست داده چون پیڪرش را مو به مو از دست داده چشمان خود را با همان تیرے ڪه آمد غرقِ شتاب از روبرو، از دست داده بے خاصیت! افتاده گریان؛ پاره پاره مَشڪے ڪه دیگر آبرو از دست داده تعریف خواهد شد پس از این نام ِ «سقا»: لب تشنه مردے ڪه گلو از دست داده در خیمهٔ تاریخ ما هم تشنه ماندیم در علقمه ساقے سبو از دست داده یک تیرِ گریان در دهانش گیر ڪرده دیگر توانِ گفتگو از دست داده آمد برادر... إنڪسارش ڪشت ما را قامت-خمیده؛ رنگ و رو از دست داده اربابمان تنها نه ڪه یار و علمدار پشت و پناهش را بگو از دست داده شد خیره بر ماه و سپس زد زیر گریه آخر رقیه(س)-جان؛ عمو از دست داده! | 👉 @Do_KhatRoze 📜