eitaa logo
⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
2.9هزار دنبال‌کننده
583 عکس
343 ویدیو
280 فایل
هر شب براے زخم لبت گریه میڪنم غم هاے روضه‌ے تو مرا گوشه گیر ڪرد دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Dokhat_Agha @DoKhat_Shohada ارتباط با ادمین : @Admin492 کپی به شرط محبت به پدر و مادر🌹 پاک کردن ایدی از طرح ها 🚫 این کانال تبلیغات و تبادل ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
. عضو هاے تو در این بادیه تڪثیر شدند همه ے گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. مثل تسبیح چرا یک صد و یک دانه شدی!؟ با تنت ذڪر گرفتم ڪه چه سازم پسرم | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. "عجیب بود رابطه ے میان این پدر و پسر. من گمان نمے ڪنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر اینهمه تعلق، اینهمه عشق، اینهمه انس و اینهمه ارادت حاڪم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه ام... گاهي احساس مي كنم كه رابطه حسين (ع) با علي اكبر (ع) فقط رابطه يك پدر و پسر نيست . مي مانم كه كداميك از اين دو مرادند و كداميك مريد ؟ مراد حسين (ع) است يا علي اكبر (ع) ؟ اگر مراد حسين (ع) است كه هست ، پس اين نگاه مريدانه او به قامت علي اكبر (ع) ، به راه رفتن او ، به كردار او ، و حتي لغزش مژگان او از كجا آمده است ؟! و اگر محبوب علي اكبر (ع) است پس اين بال گستردن و سر ساييدن در آستان حسين (ع) چگونه است ؟ و ... اما حسين (ع) ، نزديكترين ، محبوبترين و دوست داشتني ترين هديه را براي معاشقه با خدا برگزيده بود . شايد انديشيده بود كه خوبترهايش را اول فداي معشوق كند ... من آنجا ایستاده بودم. پدر به علے اڪبر گفت: «پیش رویم، مقابل چشمانم راه برو!» و او راه رفت. چه مے گویم؟ راه نرفت. ماه را دیده اے ڪه در آسمان چگونه راه مے رود؟ چطور بگویم؟ طاووس خیلے ڪم دارد. اصلاً گمان ڪن ڪه سرو، پاے راه رفتن داشته باشد! نه، پاے راه رفتن نه، قصد خرامیدن داشته باشد. اهل خیام ڪه فهمیدند علی‌اڪبر، پروانه رفتن گرفته است، ناگهان درهم شڪستند و فرو ریختند.ڪاش می‌بودے لیلا! اما... اما نه... چه خوب شد ڪه نبودے لیلا! تو ڪجا زَهره‌ے به میدان فرستادن پسر داشتے؟ پسر... چه می‌گویم علی‌اڪبر! انگار ڪن تمام جوان‌هاے عالم را در یک جوان متجلے ڪرده باشند. انگار ڪن زیبایے و عطر تمامے گل‌ها را به یک گل بخشیده باشند. انگار ڪن تمامے سروهاے عالم را به تمامے لاله‌هاے جهان پیوند زده باشند. انگار ڪن خدا در یک قامت، قیامت ڪرده باشد. چه خوب شد ڪه نبودے لیلا در این لحظات جان‌سوز وداع... پدر، عشق و پسر | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. قدر يك دشت علے مانده به روے دستم ڪـارِ یک تڪّه عبـا نیست تـو را جمـع ڪنـد | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. اربأ اربأ را همیـن انـدازه مـے گـویـم ‌فقط : دشت لبریز از گُلِ رویِ علے اڪبر شده است | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پیش از آنڪه نتوانے تو تڪانش بدهی پسرت را به بغل گیر ابا عبد الله | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. چه ڪنم با تو و این ریخت و پاشے ڪه شده چه ڪنم با تو و با بردن این پیڪرها آیه‌ات بخش شده، آینه‌ات پخش شده علیِ اڪبر من شد علیِ اڪبرها | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. مثلِ آیینهء در خاک مُڪدّر شده‌ای چشم من تار شده؟ یا تو مُڪرّر شده‌ای؟! | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. زبان به روضه چرا وا ڪنم؟ همین ڪافیست : مباد شاهد جان دادن پسر ، پدرے ... | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را به زمین هِے نڪش آنقدر عزیزم پا را پیرمردم!همۀ دلخوشے من برخیز برنمیخیزے اگر باز ڪن این لبها را دشت پُر گشته ز تو یا ڪه تو از دشت پری؟ به زمین ریخته اے مینگرم هر جا را سهم آهوے من از زندگے اش صیاد است بست با نیزه به رویش ره این صحرا را پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد باز دیدم وسط آتش در، زهرا را خُنڪاے جگرم بے تو نمیخواهم من به خدا لحظه اے از زندگے دنیا را تو تجلاے غم پنج تنے یا ولدی ڪه به هر زخم به تصویر ڪشیدے ما را.. | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. به ڪنار بدنش خشک شده این بدنم از علے اڪبر من یک علے اصغر مانده... | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قدّ رشیدے دو قد خم باشد مادرے تر زهمه ؛راه برو؛ڪیف ڪنم دیدن قامت تو لذت عمرم باشد در پے ات آمدم از خیمه محاسن بر دست بسڪه شان تو در این رتبه معظم باشد بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت ڪمرم خم باشد از ڪجا تا به ڪجا پیڪر تو ریخته است هرچه مے چینم عزیزم بدنت ڪم باشد تاڪه زانوم زمین خورد همه خندیدند باغمت شادے این قوم فراهم باشد چه ڪنم پیڪر تو از بغلم مے ریزد صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد تو چه گفتے ڪه چو مادر دهنت را بستند دنده ے خورد شده شاهد حرفم باشد ڪوچه اے باز شد و از دوطرف مے خوردی جاے صد ضربه به روے بدنت هم باشد پاے ناموس ؛وسط آمده برخیز علی عمه ات بے من و تو بے ڪس و محرم باشد | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع) بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع) تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع) بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین! 👉 @Do_KhatRoze 📜
◼️ خیز از جا، آبرویم را بخر... عمّه را از بین نامحرم ببر... حمید بن مسلم گوید: فَكَأَنِّي أنظُرُ إلىٰ امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مُسرِعَةً تُنادِي بِالْوَيلِ و الثَّبورِ، و تَقولُ: ▪️ وقتی‌که علی اکبر علیه‌السلام به خاک افتاد، گویا یک زنی را می‌دیدم که با سرعت از خیمه‌ها به سمت معرکه می‌آمد و ناله و فریاد سر میداد که: يا حَبيباهُ! يا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ! يا نُورَ عَيْناهُ! يا أخياهُ! و ابنِ أخياهُ لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هٰذا الْيَومِ عُمْيا، لَيتَنِي وَسَّدَتِ الثَّرَىٰ.لَیتَ الْمَوتُ اَعدَمَنی الْحَیاةُ و لَا اَراکَ قَتیلاً ▪️ای کاش قبل از امروز، کور بودم... ای کاش که خاک را، بالشت سرم میکردم... ای کاش مرگ، زندگی‌ام را می‌گرفت و تو را اینجور کشته نمی‌دیدم... جَاءَتْ و انْكَبَّتْ عَلَيهِ، فَجَاءَ الْحسينُ عليه‌السَّلامُ، فَأَخَذَ بِيَدِها و سَتَرَ وَجْهَهَا بِعَبائِهِ، و ألْقَىٰ عَباءَتَهُ عَلَيها، فَرَدَّها إلىٰ الْفُسطاطِ، ▪️آن زن جلو آمد و خود را به روی نعش علی اکبر علیه السلام انداخت. سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام، دست زینب کبری را گرفت و عبایش را به روی او انداخت و صورتش را پوشاند و او را به خیمه‌ها بازگرداند. و أَقْبَلَ عليه السّلامُ بِفِتْيانِهِ، و قالَ: اِحْمِلوا أخاكُم ▪️ و رو جوانان بنی هاشم کرد و فریاد برآورد: بیایید برادرتان را به خیمه ها ببرید... 📚معالی السبطین ج١ص۴٠٩ 📚طوفان البکاء(خطی) ص۵١٠ 📚اعیان الشیعه ج١ص۶٠٧ 📚مقتل الحسين، بحرالعلوم ص٣٣٧ 📚مقتل ابومخنف ص٨٣ 👉 @Do_KhatRoze 📜
. این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی صحنه‌ی مـادر و مسمار مجسم کـرده... قاسم نعمتی | 👉 @Do_KhatRoze 📜