‼️پـــویـــش ســــراســـری‼️
✅باهــــدف:↶
جلوگیرۍ از تولید و عرضه پوشاڪ مَنافی عفّت!
حتماََ شماهم در جامعه ، چه پشت ویترین و چه تن هموطنانمون این مـوارد رو مشاهده کردید:
[شلوار های پاچه کوتاه ، چاک دار ، فاق کوتاه ، مانتوهای جلوباز و...]
✊ما خواستـار سازماندهی این وضعیت و #جلوگیری از تولید پوشاڪ خلاف فرهنگ ایرانی و حمایت از تولیدات فاخر ایرانی که با فرهنگ ملّی و اسلامی ما سازگارے دارند هستیم!
#پوشاک_منافی_عفت
📛جهت حمایت و امضــا کلیک کنید↓
👉 https://www.farsnews.ir/my/c/126264
⏳فقط ۲ دقیقـه زمان مـی بره↑↑↑
•❤️•
مادرت شد عروس زهرا سلاماللهعلیها
افتخارش نصیب ایران شد😍♥️
#میلاد_امام_سجاد #صحیفه_سجادیه #امام_سجاد
『 @Dokhtarane_parva 』
•💚•
#رهبرانھ"!
بِہنفَسهـٰا؎ِ
توبَنداَستمرآهَرنَفَسۍ...
سایِہاَتڪَمنَشَوَداَزسرِماحَضرَتِمـٰآهـ :)
#مقام_معظم_دلبری🤭😍
#آقامونه
『 @Dokhtarane_parva 』
•💛•
#شهیدمهدیباکری
خوابواستراحتنداشت
میگفت:پاسداریعنیکسیکه
کارکند،بجنگد،خستهشود،
نخوابدتاکهخودبهخودخوابشبگیرد. ..
#شهیدانه
『 @Dokhtarane_parva 』
#دختران_خرمشهر
#پارت_۱۱
🌱عاشقانه ای کنار کارون:
همان یک نفر خواهری که همراهمان بود کل زد و برادرها هم چند کف مرتب زدند و مبارک باد گفتند و نادر به قایقش گاز داد و رفت ... رفت که رفت!
ما از خرمشهر عقب نشستیم خبری از نادر نبود تا ۱۸ ماه بعد که سوم خرداد شد و خرمشهر را باز پس گرفتیم.
خرمشهر در حال پاکسازی بود اما من که تمام آن ۱۸ ماه را در هتل کاروانسرای آبادان در کنار برادر های رزمنده مشغول به کار بودم با آزادی خرمشهر به سرعت خودم را به آنجا رساندم و رفتم به همان نقطه ای که برای آخرین بار یار دیده بودم دلم میگفت از او خبری میآید اما ...
۴۲ روز کار من هم این بود که هرگاه فرصت پیدا کنم بیایم کنار کارون و چشم انتظار نادر بمانم تا که در روز چهل و سوم خبرش رسید خبرش که نشانه اش.
کنار ساحل قدم میزدم لابه لای نقل های سوخته و ویرانه های آن جا غوطه میخوردم ناگهان پایم به جسمی سخت برخورد کرد قلم شروع کرد به تپیدن با چنگ زدن توی خاک ساحل اطراف جسم سخت را پاک کردم نشانه هایی از قایق شکسته و سوخته نادر پیدا شد .
تند دویدم طرف برادران جهاد سازندگی مکانیکی آوردم و همه پیکره قایق را از گل و لای خاک بیرون کشیدند تکه های سوخته پوسیده از همان روسری که به دست گاز قایق نادر بسته بودم هنوز وجود داشت اما خودش....
کارشناسان گفتند به احتمال زیاد خمپاره ای به گوشه قایقش اصابت کرده و به رودخانه افتاده و طعمه آبهای خروشان شده است !
حالا سالها پس از آزادی خرمشهر خیلی ها برای قدم زدن به کنار کارون می آیند زنی میانسال را می بینند که غروب ها وقتی خورشید بساطش را جمع میکند به کنار کارون می آید تا پاسی از شب آنجا جولان میدهد به یاد نادرش !
من هنوزم به یاد نادر و عشق او تنفس می کنم خوشحالم اگر نادر نیست خرمشهر هست من هنوز وفادارم به همان عشق کنار کارون!
پایان
📙نشࢪ مجنون
⛔️توجہ توجہ کپے بدون ذکࢪ انتشاࢪات جایز نمیباشد ....❌❗️
『 @Dokhtarane_parva 』
هدایت شده از دخترانِ پرواツ
•📽•
..بسمالله..
آغاز عضوگیرے تیم رسانہاے ڪانال
"دختران پروا" 🎀🎞📱
با توجہ بہ فرمایشات اخیر حضࢪت آقا در باب
"جهادتببین"🎙
گروهفرهنگےدخترانپروا همرزم مےپذیرد!👊⛓
براے عضویت در تیم و مشارڪت در
روند پست گذارے و فعالیت رسانہ اے کانال
با توجہ بہ مہارت هایے ڪہ دارید🎙🎥📸
[ ڪپشن، پست گذارے، عڪس نوشتہ، استورے، نویسندگے]
با ذڪر جنسیت! 🚶🏻♀🚶🏻♂(خانم یا آقا؟)
لطفاً بہ آیدے زیر پیام بدید👇🗣
🆔 @gomnaam18
هدف اینجا 'معرفے، شناخت، عمل'،
بہ فرمایشات رهبرمونہ!😎🔊
تا انشاءالله ما هم با تلاش، از سربازان حضرت بقیة الله باشیم 🤲💚
و یڪ نڪتہ:
حتما وقتے پیام میدید ذڪر ڪنید ڪہ
در چہ حیطہ اے میتونید فعالیت ڪنید🚶🏻♀🗓
اجرتون با آقا صاحب الزمان♥️🌱
#سلامامامزمانم
ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان
روشنای دل من....♥️
حضرت خورشید سلام....🌿
『 @Dokhtarane_parva 』
•💙•
#سیدناخامنهای
| اگر کیفیّت محصولات داخلی را بالا نبریم، چطور انتظار داریم که بازارهای خارجی را فتح کنیم؟ ۱۴۰۰/۱۱/۱۰
#آقامونه
『 @Dokhtarane_parva 』
•🧡•
هروقت غیرمذهبی ها فهمیدن که
مذهبیها دشمنشون نیستن
و مذهبی ها فهمیدن که همه گمراه نیستن ،
قطعا جامعه بهتری خواهیم داشت :)
#حق👌
『 @Dokhtarane_parva 』
هدایت شده از رسانه تنهامسیر🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠از مردم میپرسند:«قهرمان زندگیتون کیه؟
آخرش جالب میشه👌
🌷@tanhamasirmedia
•❤️•
#عاشقانه_شهدایی
وقتی این مرد بزرگ از جبهه به خانه می آمد آن قدر کار کرده بود که شده بود یک پوست و استخوان
و حتی روزها گرسنگی کشیده بود، جاده ها و بیابانها را برای شناسایی پشت سر گذاشته بود،
اما در خانه اثری از این خستگی بروز نمی داد. می نشست و به من می گفت
در این چند روزی که نبودم چه کار کرده ای،
چه کتابی خوانده ای و همان حرفهایی که یک زن در نهایت به دنبالش هست
من واقعاً احساس خوشبختی می کردم
شهید حسن باقری
#عاشقانه
『 @Dokhtarane_parva 』
#سیدناخامنهای:
✨قوام هیئت بہ جہاد است؛
جہاد یعنے چہ؟ جہاد یعنے تلاش در مقابلهی
با دشمن؛ هر تلاشے جہاد نیست.
خیلیها تلاش میڪنند، تلاشہای علمے
زیادے میڪنند، تلاشہای اقتصادے میڪنند
ڪہ خوب و بهجا است، امّا جہاد نیست.
جہاد یعنے تلاشے ڪہ هدفگیرے در
مقابل دشمن در آن وجود داشته باشد؛
این جهاد است.
۱۴۰۰/۱۱/۳
#آقامونه #جهاد #هیئت
『 @Dokhtarane_parva 』
•💛•
#خنده_حلال
کسی هست وقتی عجله داره
دستگیره در بره تو آستینش
یافقط من تباهم؟؟؟😂😂
#لبخند_بزن_رزمنده😁
『 @Dokhtarane_parva 』
•🧡•
#آقامونه
بودیـم
هَستیـم
وَخواهیـمبود
سَربازِسِیِدعلـے ..!(:💚
#مقام_معظم_دلبری🤭❤️
『 @Dokhtarane_parva 』
•💚•
جلویمادرشهیدنشست،گفت:
شمامادرشهیدهستیوحقشفاعتداری،
مادرمنکهمادرشهیدنبود
حالاکهمادرمنفوتکرده،شماقولبده
مادرمروشفاعتکنی:)'
__ذوالفقارِایران،حاجقاسمسلیمانۍ!
#شهیدانه
『 @Dokhtarane_parva 』
#دختران_خرمشهر
#پارت_۱۲
🌱دل هـست بہ یاد نࢪگست مست،هنوز
مرا که دید انگار یخ کرد وصفش را شنیده بودم اما حالا که میدیدمش را به یقین تبدیل کرد به دوستانم گفته بودم اگر شاخ هم باشد میشکنمش . و حالا می دیدم که شاخ شاخ است هم شکستنی.
هر چی نگاه کرد از رو نرفتم دستهایش را زد به کمرش دست راستش را گذاشته بود کلت کمری اش ، آن را به رخم کشید من هم نگاهش کردم بلند بلند به دو سه نفری که گوش به فرمانش ایستاده بودند گفت:
_مگه نگفته بودم اینجا جای زن ها نیست زن ها باید برن عقب اینجا چیکار میکنه این؟
یکیشان که سر به زیرتر به نظر می رسید رفت کنار فرماندهاش و توی گوش او زمزمه کرد. چند لحظه گذشت دیدم از قبل بر افروخته تر شد و داد زد:
_ما پرستاران می خوام زود بره!
طوری حرف میزد که خودم صدایش را بی واسطه بشنوم کردم با من سر لج دارد همین بدخلقی شد در همه جا صدا کرده بود. بی جهت نبود که قبل از عزیمتم
به مقر تحت فرماندهی او همه دوستانم به طعنه گفته بودند خدا عاقبت طراح ختم به خیر کند !
📙نشࢪ مجنون
⛔️توجہ توجہ کپے بدون ذکࢪ انتشاࢪات جایز نمیباشد ....❌❗️
『 @Dokhtarane_parva 』
#دختران_خرمشهر
#پارت_۱۳
🌱دل هـست بہ یاد نࢪگست مست،هنوز
باز هم از رو نرفتم. هم او و هم بقیه نیروهایش منتظر عکس العمل من بودند .
سکوت سنگینی پروفرما شده که گهگاه طنین گلوله آن را می شکست . بغض کوچکی توی سینه ام جولان می داد که اگر مجالش میدادم مرا می شکست نباید میشکستم از لحظه ای که به خرمشهر پا گذاشته بودم و با او روبرو شده بودم میخواستم در برابر قلدر مابی هایش قد علم کنم.
فرمانده بخشی از خرمشهر بود که بود مدافع شهر بود که بود هرچه می خواست باشد برای من فرقی نمی کرد مهم این بود که نخواهد به من زور بگوید چند قدم رفتم جلو حسابی نزدیکش شدم چشم در چشمش که انداختم سرش را پایین انداخت و با صدای بلند گفتم :
_برادر! شما فرمانده من نیستی من قسم خورده ام که در همه حال جان بیماران را نجات دهم میفهمی..
همانطور که ایستاده بود چرخید پشتش را کرد به من حس کردم ضربه را پاسخ داد آب در دهانم ماسید و کلام قطع شد یخ کردم دوباره سکوت جانکاه سایه اش را گستراند داشتم محو میشدم که ناگهان بانگ صدایش به هوا درخواست :
_خرمشهر داره سقوط میکنه ما هم اگه خیلی مقاومت کنیم فقط چند ساعت دیگه است جون ما قابلی نداره کف دستمون اما...
تند چرخید به طرفم صدایش تندتر شد شنیدم:
_داریم جون میدیم که ناموسمون محفوظ بمونه ،شیر فهم شد!
📙نشࢪ مجنون
⛔️توجہ توجہ کپے بدون ذکࢪ انتشاࢪات جایز نمیباشد ....❌❗️
『 @Dokhtarane_parva 』
#سلامامامزمانم
ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان
روشنای دل من....♥️
حضرت خورشید سلام....🌿
『 @Dokhtarane_parva 』
•💙•
#سیدناخامنهای
از #حیات_وحش سرتاسر کشور باید حفاظت کرد. ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
#آقامونه
『 @Dokhtarane_parva 』