به نام خدا
همهچی عادی بود.
مثل هر روز از خواب بلند شدم، آمادهی رفتن به مدرسه بودم که یه اتفاق کوچیک، یکی از بزرگترین درسهای زندگیم رو رقم زد.
سر سفرهی صبحانه بودم که مادرم صدایم زد.
با تبریک روز دانشآموز و با آغوشی از طعم عشق تکرار نشدنیِ مادرانه، هدیهای را که در دستش بود، بهم داد.
ندیده میتوانستم حدس بزنم چیست!
کتاب؛ همان رفیقی که آغوشش پناهگاه تنهاییهایم است و کلامش آرامش این روح پرهیاهو!
بهدلیل نداشتن زمان، کتاب را همانگونه کادوپیچ در کیفم گذاشتم و با کاشتن بوسهای روی صورت همیشه خندان مادرم، با انگیزهای بیشتر، راهی مدرسه شدم.
به کلاس که رسیدم با عجله به گوشهای خلوت رفتم و شروع به باز کردن کادو کردم.
آری حدسم درست بود؛ مثل همیشه کتاب بود.
اما آنچه مرا قلم بدست کرد، کتابی بود که مادرم به من هدیه دادهبود.
#باروتسوخته، جلد چهارم از کتابهای #زهرااسعدبلنددوست، همان کتابی که مدتها بود میخواستم.
اما هرچه فکر کردم دیدم که جایی این خواستهام را مطرح نکردهبودم!
اما اینکه چطور و چگونه مادرم این را فهمیده بود؛ همان رازی بود که چند روزی برایش حیران بودم.
و بازهم آن آدمهای درون مغزم که کارشان خیالبافی بود، شروع به ریسهبافی کردند که شاید گفتی اما یادت نیست، شاید جایی نوشتی که مادرت دیدهاست و.....
یکی از آنها که نسبتاً عاقلتر بود، یقهشان را گرفت و ریسمان خیالشان را پاره کرد که هاااان! او مادر است! همانی که قلمت در مقابلش کم آوردهاست، همانی که اگر ساعتها بنشینی و دربارهاش تفکر کنی، باز هم در نوشتن کم خواهیآورد، همانی که جز قلم عشق الهی، کسی تاکنون نتوانستهاست دربارهاش آنچنان که شایستهاست چیزی بنویسد؛ حال میخواهی از حس مادرانه و توجه مادری وی بنویسی؟ مگر میتوانی؟
راست میگفت!
من در بازی عشق مادرانه، بازندهای بود که حتی شجاعت بازی کردن هم نداشت!
و باز هم در دوئل عشق وی، همانی بودم که پیش از شروع، سر تعظیم فرود آوردم!
میدانید شاید برای شما اینها بسیار ساده باشد، اما گاهی کوچکترین کارها نشاندهندهی بزرگترین عشقهاست!
مادر، چه با دادن هدیه، چه با ندادن هدیه، خود هدیهایست الهی که حتی فدا کردن تمام زندگی هم جبران لحظهای از زحماتش نیست!
اما این عشق آنجایی زیباتر میشود که نشان دادهشود!
و نوجوان امروز، چیزی جز اندکی توجه نمیخواهد!
رفاقت با نوجوان، یعنی اندکی صبر در مقابل سختیهایش، اندکی وقتگذراندن با علایقش، اندکی مهربانی در نگاهش و نشان دادن گوشهای از عشق بینهایت مادرانه!
بهراستی چه زیباست رفاقتی که سازندهاش یک مادر باشه!
رفاقتی که عشقش از جنس عشق مادرانه باشه!
و مهر تاییدش مهر مادری!
امتحانش کن🙂
مرسی که هستی مامانم، رفیق همیشه همراه من🫀🌱
✍️#هستیکمالی
👈شما هم برای ساخت آینده ای روشن آگاه شوید👉
https://eitaa.com/DokhtareKavirArdakan