موسسه بیان « دُوره »
این تصویرو یادتونه؟؟؟ البته از یه زاویه دیگه بود..😊 آره درسته😍روایت دندون پزشکی!! مایلید قسمت دوم
#روایت_امروز
#کمی_طنز
شماها یادتون نمیاد.. زمان شااااه چیزی به نام عصب کُشی و ترمیم و این سوسول بازیا نبود که..
یه دکتر همه فن حریف بود با یه دستگاه انبردست خفن، که خیلی رااحت و بدون ذررره ای دررررد و در یک چشم بهم کوبیدن، دندون کرمخورده یا کرم نخورده صرفا دردآورو، قلفتی میکند و بیمار فلک زده رو از هفت دولت آزاد میکرد..😴
والله..
حالا چی؟؟
مجبوری چند روز یا چند ماه تو نوبت وایستی،، بعد، روز موعود از کله سحر بری زنبیل بذاری جلوی اونی که دم در ورودی با یه سه پایه و خلق تنگ، ارث ابوی محترمشو وصول میکنه، بعد یکی یکی تونل وحشتِ از دنده چپ بلند شدگان، شامل: پذیرش، بیمه، پذیرش دکتر، دستیار🤕 دکتر، خود دکتتتتتر😨 رو طی کنی بعد اگ از وحشت نمردی، با احیای ناشی از سکته قلبی، و کمممی هم درد دندون، میتونی همین مراحل رو به شکل مهندسی معکوس بگذرونی و در خروجی کلینیک، با پیغامِ «تبریک میگم تا این مرحله شما موفق به ۴ونیم کیلو کاهش قند، چربی و کلسترول و ۱۵ بار افزایش ضربان قلب در ثانیه شده اید و همچنان زنده اید😊 » روی ساعت هوشمندتون مواجه بشی..
حیفم میاد از بعضی از این دستیار دکترا نگم براتون،، انگار از خونه مادرشوهر قهرکردن اومدن کلینیک😅
یه جوری سرو کله و ابروها رو واسه مریضا میدن بالا، که دارن رسما تلافی اون بنده خدا رو سر این بدبختا در میارن😆
همیشه تو دلم میگم خدا نقطه چینو دید که شاخش نداداااا،، اگ خودِ دکتر میشدین میخواستین با ما چیکار کنین؟!!
خودِ دکتر هم که وقتی دهن مریضو باز کرد و مطمئن شد که دست و پاشو واسه حرف زدن بسته،،، دیگه با خیال راحت هرآنچه که در سر میپروراند به زبان مبارک جاری کرده و بین فاز شوخی و غیبت و حرفهای درگوشی با دستیار و همکاران و هرجنبنده ای جز بیمار عزیز، گهگداری هم سری به داخل دهان مریض بخت برگشته ی، فک چهارنعل باز، میکند😁 و دستی تکان میدهد و مجدد به گعده شیرین دوستان میپیوندد و باز همان آش و همان کاسه..
تو خود بخوان حدیث مفصل از این نه چندان مجمل.
سیمین خیری
#روایت_دندانپزشکی
۱۴اسفند ۱۴۰۱
#طنزدُوره
@dowreh