جوانی هنرمند و فرزانه بود
در وعظ چالاک و مردانه بود
نکونام و صاحبدل و حق پرست
خط عارضش خوشتر از خط دست
قوی در بلاغات و در نحو چست
ولی حرف ابجد نگفتی درست
یکی را بگفتم ز صاحبدلان
که دندان پیشین ندارد فلان
برآمد ز سودای من سرخ روی
کز این جنس بیهوده دیگر مگوی
تو در وی همان عیب دیدی که هست
ز چندان هنر چشم عقلت ببست
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد، مردم نیک بین
🔷اندر احوالات برخی #ناقدین
در
اولین کنگره بین المللی
#بانوان تاثیرگذار
یاد این شعر افتادم
و خاطرات دهه 60
🔰بوستان حکیمانه #سعدی باب هفتم
@drme1441