eitaa logo
کانال دکتر جواد دهقانی
174 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
241 فایل
🎙️کانال رسمی دکتر جواد دهقانی https://eitaa.com/Dr_jdehghani صفحه روبیکا https://rubika.ir/drdehghania تلگرام https://t.me/drdehghania
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر شیعه
خاتم پر بها دهد از کرمش گدای را فقط برای او بخوان آیه ی انّمای را طناب بسته ای اگر به دست های باز او به روی خلق بسته ای دریچه ی سخای را صوت سلونی اش چنان شوق سوال می دهد «جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را» عرش به لرزه می دهد هیبت حیدری او در آن زمان که شانه اش لمس کند عبای را مسیحِ دست های او زنده کند« مسیح» را کلیم اژدها کند با مددش عصای را روح الامین مقابلش سجده ی شکر می کند دیده یقین درون او قبله ی حق نمای را خدا نخواندمش ولی دیده جنون عاشقان در نجف علی فقط تجلی خدای را شنیده ام که در نجف کفاف مستی ست چای بریز ای ابوعلی بر این خمار چای را #@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
رب الکعبه ... قبل از او جان می سپارد در برش محراب .‌‌.. «معلول» اگر در کربلا گودال «علت»یقینا مظهرش محراب با اهل خیمه او وداعی داشت شاید نیاید خواهرش گودال سکه اگر جایش نمی دادند دعوا نمی شد بر سرش گودال چکمه ، نگیر از جسم او بوسه دارد میاید مادرش گودال حتی برای ظلمِ اینگونه راضی نمی شد خنجرش گودال قولِ عروسک داشت از بابا باور ندارد، دخترش گودال... بابای خوبش از سفر بر گشت ماندست اما پیکرش گودال @shia_poem ﺷﯿﺮﺵ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﭘﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻧﺎﻧﺶ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﺒﺘﻼﺵ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﺮﻣﺶ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﭘﺎﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮﺳﻠﯽ ﺑﻪ ﺿﺮﯾﺢ ﻋﺒﺎﺵ ﮐﺮد ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺧﻀﺮ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﻭ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﻧﺒﯽ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﻋﮑﺲ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﯿﻤﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﺵ ﺁﯾﻨۀ ﺍﻧﺒﯿﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﻃﻮﺍﻑ ﭘﺲ ﮐﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺪﻭﻣﺶ ﺑﻨﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﺮﺩ ﭘﻨﺠۀ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺵ ﻧﯿﺰ ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﻻﻓﺘﯽ ﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﺦ ﻋﻤﺎﻣۀ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻠﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺩُﻟﺪُﻝ ﻋﻠﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺳﻨﮓ ﺯﯾﺮ ﺳﻢ ﺍﻭ، ﻃﻼﺵ ﮐﺮﺩ *** ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻧﮕﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻋﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻤﮏ ﮔﻴﺮ ﺯﻳﻨﺐ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺠﺎﻯ ﺷﻴﺮ ﻧﻤﮏ ﺭﺍ ﻏﺬﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻳﺎﺩ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﭘﺎﻯ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺍﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻴﻮﻩ ﭘﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺵ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩ ﻗﺎﺗﻠﺶ ﺍﻣﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﺮد ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺳﺮ ﻋﻠﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺩﻭﺩﻡ ﺷﺪ ... ﺩﻭﺗﺎﺵ ﮐﺮد ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﺍﺑﺮﻭﻯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻃﻮﺭﻯ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﺟﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺯﺩﻧﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺭﺍ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺮﺵ ﺟﺎﺑﺠﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺍﻯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ! ﺁﺧﺮ ﻋﻠﻰ ﺭﺍ ﺯﻣﻴﻦ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯﻳﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺟﮕﺮ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺖ ﻭﺻﺎﻝ ﺑﻮﺩ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻀﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺖ ﺧﻀﺎﺏ ﺧﻮﻥ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺣﻨﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺑﻴﻦ ﺣﺼﻴﺮ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻮﺭﻳﺎﺵ ﮐﺮﺩ @shia_poem آمدی خانه ام دلم خوش شد آفتاب یگانۀ زینب چقدر خوب شد سری زده ای دم افطار خانۀ زینب باز امشب دوباره مثل قدیم با هم از هر دری سخنی گفتیم دخترانه تو را بغل کردم پدری دختری سخن گفتیم گفتی امشب دگر به شمع سحر پر پروانۀ تو نزدیک است از برای وصال فاطمه ام دخترم خانۀ تو نزدیک است حرف رفتن زدی دلم خون شد طاقتم را محک بزن ، باشد شیر را پس بزن نمک بردار روی زخمم نمک بزن باشد.. گریه ات بی قرار زهرا کرد.. آسمان و ستاره هایش را شب آخر چقدر می بویی تکه ی گوشواره هایش را خاطرات مدینه تازه شدند میخ در که گرفت به شالت یاد آن کوچۀ شلوغی که مادرم می دوید دنبالت .... مادرم می دوید، می افتاد دور او را سر و صدا برداشت از تو دستش جدا نمی شد که قنفذ اما قلاف را برداشت رفتی و آمدی چه آمدنی حق بده غم مرا عذاب کند چه کسی اینچنین دلش آمد صورتت را به خون خضاب کند پیش من بی رمق به خاک نَیُفت ای پدر خاک بر سرم پاشو گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟ اسداللهِ مادرم پاشو زخم فرق تو هم نمی آید مجتبی هر قدر که می بندد تا می آیم بلند گریه کنم ابن ملجم بلند میخندد صبرم از دست می رود بی تو پس برای دلم نیایش کن واجب الاحترامیِ من را تو به این کوفیان سفارش کن این طرف نزد خود حسن دارم آن طرف هم حسین پیش من است گریۀ من برای بی کسی قتلگاه و شهید بی کفن است قاتل آنقدر بددهن شده بود حرفهای زننده ای می زد شمر از پشت سر به گردن او ضربه های کشنده ای می زد @shia_poem حالا که نیست مادر من هست دخترت حتی حسین هم به فدای تو و سرت از مسجد مدینه که خیری ندیده ای یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت دل شوره ام شبیه هراس مدینه است رنگ کبود پر شده در دیده ی ترت آیا زمان رفتن تو سوی مادر است؟ خیلی به یاد فاطمه ای روز آخرت من قصد کرده ام که اگر رفتنی شدی گیسوی خویش پهن کنم در برابرت چه ضربه ای زدند که ای کاش می زدند آن ضربه را به جای تو بر فرق دخترت چه ضربه ای زدند که ابرو شکاف خورد چه ضربه ای زدند که افتاد پیکرت خون از بدن کنار زدن عادت من است آن روز خون سینه و حالا سحر سرت @shia_poem می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملا
هدایت شده از شعر شیعه
در کنارت می شود احساس بوی کربلا در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا هر کسی پابوسیَت آمد به تهران،باطنا راه خود را کج نموده او به سوی کربلا صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا زندگیَت یاد داده بر تمام عاشقان راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا @shia_poem شهر ري با ناله ي عُشّاق مولا آشناست  جاي جايش مركز دارالشّفاي اولياست  در حريم قدسي عبدالكريمم اين دلم  زائر ذرّيه ي پاك امام مجتبي ست  هر شب جمعه ميان مرقد عبدالعظيم  اين دل من ميهمان روضه ي خون خداست  تا شنيدم زائران تو (كَمَن زاراَلحُسَين)  مرغ روحم در حريمت غرق در شور و نواست  زائر قبر تو آقا نينوايي مي شود  خادم كوي تو مولا، خادم كربُبلاست @shia_poem عبا رسيد كه گرما به پيكرت نرسد و گرد وخاک به موی مطهرت نرسد عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خداکند از راه خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای واعطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچه یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در ان نبود هم نفسی سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی به شام قافله را با عذاب اوردند برای دست یتیمان طناب اوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود که بعدچند دقیقه شراب اوردند؟ به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب اوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد اید مدام روبرویش ظرف اب اوردند به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت @shia_poem