eitaa logo
کانال دکتر جواد دهقانی
174 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
242 فایل
🎙️کانال رسمی دکتر جواد دهقانی https://eitaa.com/Dr_jdehghani صفحه روبیکا https://rubika.ir/drdehghania تلگرام https://t.me/drdehghania
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر شیعه
خاتم پر بها دهد از کرمش گدای را فقط برای او بخوان آیه ی انّمای را طناب بسته ای اگر به دست های باز او به روی خلق بسته ای دریچه ی سخای را صوت سلونی اش چنان شوق سوال می دهد «جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را» عرش به لرزه می دهد هیبت حیدری او در آن زمان که شانه اش لمس کند عبای را مسیحِ دست های او زنده کند« مسیح» را کلیم اژدها کند با مددش عصای را روح الامین مقابلش سجده ی شکر می کند دیده یقین درون او قبله ی حق نمای را خدا نخواندمش ولی دیده جنون عاشقان در نجف علی فقط تجلی خدای را شنیده ام که در نجف کفاف مستی ست چای بریز ای ابوعلی بر این خمار چای را #@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین هر مکان تا هر زمان مولا امیرالمومنین در روایت سی هزار عالم خدا آورده است در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین چون خدای کعبه را جز کعبه بر او شان نیست شد امیر مومنان مولا امیرالمومنین درب علم است او و گشته در ورودیِ درش معتکف خرد و کلان مولا امیرالمومنین شد نماز ما قبول از برکت نام علی خورده مُهرش بر اذان مولا امیرالمومنین سجده بر صحن علی پای خدا بنوشته شد نور حق را شد عیان مولا امیرالمومنین صحبت ایوان اگر هر جا به هر مجلس شود گشته محور بر بیان مولا امیرالمومنین من گدایی را به عشق روی او بگزیده ام شد بهانه آب و نان مولا امیرالمومنین چون رود خاکسترم بر بادمی گوید به او تار و پودم با زبان مولا امیرالمومنین مهر او هم میکُشد هم زنده میگرداندم مهر او اکسیرِ جان مولا امیرالمومنین خوش به حال نسل من گر گوشه چشمی کند خط او خط امان مولا امیرالمومنین داده‌ زاهد وعدهٔ حورُ و پری اندر بهشت وعدهٔ ما در جنان مولا امیرالمومنین @shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
R@G: کمی نان و نمک خورد و همین شد سهمِ افطارش نمک می‌خورد بر زخم دلِ از زخم سرشارش گلویش بود اسیرِ استخوان و خار در چشمش لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش» برای دلخوشی دخترش لبخند بر لب داشت نگاهش غرق غم بود و لبش می‌کرد انکارش فقط «انا الیه الراجعون» می‌گفت با گریه شبی که با همه شب‌ها تفاوت داشت اذکارش نگاهش سمت بالا بود و اشکش بر زمین اما تمام آسمان را خیس کرد از گریه، رگبارش خلاصه تا سحر بی‌تاب بود و شوق رفتن داشت همان مردی که در دل غصه‌های مردافکن داشت پدر بی اعتنا به ناله‌ی «بابا بمان» می‌رفت تمام «اشهد انَّ علی» سمت اذان می‌رفت کلونِ دربِ خانه دست بر دامان او می‌شد زمین هم التماسش کرد، اما آسمان می‌رفت شکوه قامتش زیر فشار بار غم خم شد ولی سوی عزیزِ قدکمانش، قدکمان می‌رفت هوای کوچه‌ی پشت سرش می‌شد زمستانی که از جسم زمین با هر قدم انگار، جان می‌رفت جناب بهترین خلق خدا روی زمین و عرش به مهمانیِ شوم بدترینِ مردمان می‌رفت همینکه قبله‌ی سیارِ کعبه رفت تا مسجد در استقبال او می‌گفت «حیدر» یکصدا مسجد همان لحظه که محراب اتفاقی را خبر می‌داد علی «فزت و رب الکعبه»اش را داشت سر می‌داد به دست قاتلش رقصید شمشیری پر از کینه چه شمشیری که سرتاپاش بوی میخ در می‌داد نگاه غرق خونِ ماه نخلستانیِ کوفه خبر از اتفاق تازه‌ی «شق‌القمر» می‌داد زمین لرزید و ارکان هدایت هم ترک برداشت پدر وقتی که می‌لرزید و تکیه بر پسر می‌داد برای دیدن یارش، خودش را خوب زیبا کرد محاسن را خضاب از سرخیِ خون جگر می‌داد و با اِعراب‌های خونیِ آیات قرآنی شبِ قدرش سحر شد رفت پیش یار، مهمانی @shia_poem