"قند پهلو"
چای را میخورم به خاطر ریش سفید قندش. چای تلخ که کام را تلخ میکند، قند به داد دهانم میرسد، شیرینی بر تلخی غلبه دارد، با دو تاکید: ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا..
تلخی همنشینی با آدمهای بادکرده، تلخزبان و تندمزاج، با قند پهلوی دوست مصفا، زلال و پراحساس جبران میشود، خداکند شما هم از این دوستان خصوصی و خاص داشته باشید، چه قنجی میرود دلتان، و چه گرهی از ابرویتان باز میکند،
عطری به کلامتان میدهد که نگو، دلی ازتان میبرد که مپرس..
عنقریب شما را مثل محول الاحوال حال به حال میکند، چون درک خاص از حالتان دارد،
چون برایش مهم هستید و چون برایتان مهم است ..
بگذریم! عجب دل و قلوهای دادیم غروب سخت جمعهای..
بوی کباب دل و جگر جمعهها، از خانه منتظران بلند و ...
هنوز هستند طبیبان دوار بطبه در اندازه و وسع وجودیشان..
#مخاطب_خاص
#تمرین_یازدهم
#خطخطیهای_کارگاهی
#یادداشت_نویسی
زهرا دلاوری پاریزی
۱۴۰۲/۸/۱۹