📚 #یک_دقیقه_مطالعه
- به افراد عصبی که در خیابان به شما تنه میزنند راه بدهید تا عبور کنند
- به رانندگان عصبانی و بی منطق که میخواهند از هر گوشه ای زودتر به مقصد برسند راه بدهید
- به کسی که در خیابان به شما بی احترامی میکند بی اهمیت باشید
- در برابر کسی که بی محابا به شما ناسزا میگوید سکوت کنید و محیط راه ترک کنید
- در برابر کسی که کارهای وقیحانه خود را به شما نسبت میدهد کوتاه بیایید
- در برابر کسی که مدام دروغ میگوید لبخند بزنید و بگذرید در پی انتقام نباشید
چون آنها به راحتی هر کاری که بخواهند را میکنند.
به سادگی شما را وارد بازی های کثیف خود میکنند و با بی حیایی و فریاد و دریدگی شما را تا سطح خودشان پایین میکشند
یادتان باشد آنها همیشه حق به جانب هستند و آدم سالم و باشرف از پس آنها بر نمی آید
ضرب المثل باید با هر کسی مثل خودش بود...
را برای رسیدن به آرامش فراموش کنید و از چنین افرادی فقط دور باشید و یقه تان را دست هر دیوانه ای ندهید چون به قول معرف مردم از دور دیوانه اصلی را تشخیص نمیدهند
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
با اثر "زیگارنیک" که در زندگی ما وجود دارد چه کنیم؟!
خانم "بلوما زیگارنیک" روانشناس معروف روسی است. او در رستوران متوجه شد که پیشخدمتها، سفارش غذا را بدون اینکه یادداشت کنند، بهیاد میآورند ولی بعد از اینکه صورتحساب پرداخت شد، چیز زیادی از سفارش یادشان نمیماند.
او آزمایشهای دیگری انجام داد: برای دو گروه فیلم پخش کرد، گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومیها تا اواسط فیلم را تماشا کردند.
چند روز بعد، از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند؛ گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آن را بهیاد داشتند.
نتیجه آزمایشهای متعدد نشان داد: انسانها چیزهای ناتمام را بیشتر به خاطر میآورند بهعبارت دیگر، مقولات ناتمام ذهن انسان را بیشتر درگیر میکنند.
این پدیده در دانش روانشناسی "اثر زیگارنیک" نامیده میشود.
با اثر زیگارنیک چه كنيم؟
1 - کارهای نیمه تمامتان را در سریعترین زمان ممکن تکمیل کنید. کارهای ناقص، انرژی زیادی از ذهن میگیرند و توان آن را مستهلک میکنند.
2 - تا حد امکان چند کار را با هم پیش نبرید زیرا توان ذهنی درگیر اثر زیگارنیک میشود. اگر قرار است چند کار را محقق کنید، برنامهریزی زمانی برایشان داشته باشید تا مغز بداند که قبل از فرارسیدن زمان مقرر، نیازی نیست خود را درگیر آن کند.
3 - اگر کار ناتمامی دارید یا قرار است چیزی را به ذهن بسپارید، حتماً آن را روی کاغذ بنویسید. یادداشت کتبی، این پیام را به مغز میدهد که نیازی نیست خود را درگیر نگهداشت اطلاعات کند و بدین ترتیب، اثر زیگارنیک شکل نمیگیرد.
4 - در تربیت فرزندان، مراقب اثر زیگارنیک باشید. وقتی چیزی برای فرزندانتان مبهم است، درگیری ذهنی آنها نسبت به آن بیشتر میشود. بنابراین هر آنچه را که لازم است به فرزندانتان بگویید، صریح و کامل بگویید.
به عنوان مثال در جامعه ما جنس مخالف، به ویژه برای نوجوانان تابو و امری مبهم است و به همین دلیل اثر زیگارنیک درباره آن صدق میکند و افراد مدام به جنس مخالف فکر میکنند. یکی از راههای رهایی نوجوانانمان از درافتادن در روابط کنترل نشده با جنس مخالف، این است که پدر و مادر در این باره با فرزندان خود صریح و صمیمی و کامل صحبت کنند.
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
شخصی به نزد عارفی دانا رفت و از سختی های زندگی برایش گفت: ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ؟ چرا با وجود تلاش فراوان به اقتدار نمیرسم؟ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
عارف پاسخ ﺩﺍﺩ:
ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ؟
گفت : ﺑﻠﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ …
عارف ﮔﻔﺖ : زمانی که ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ خداوند ﺁﻓﺮﯾﺪ ، ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩ …
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺳﺮﺧﺲ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎک ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ..
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺭﺷﺪ ﻧﮑﺮﺩ … خداوند ﺍﺯ ﺍﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﮑﺮﺩ،
ﺩﺭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﺳﺮﺧﺴﻬﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﺷﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ ...
ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﻮﻡ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﻣﺒﻮﻫﺎ ﺭﺷﺪ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ..
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﺠﻢ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ ..
ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﻓﺖ ...
ﺁﺭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ!
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺑﻮﺩﯼ ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ ﻣﯿﺴﺎﺧﺘﯽ ؟
ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ به اقتدار ﺧﻮﺍﻫﯽ رسید ..
از رحمت و برکت خداوند هیچوقت نا امید نشید
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
چرا ما دعا میکنیم ؟
در حالی که خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند.
پاسخ آقای الهی قمشه ای :
دعا تجمع نیروهای درونی ما است، تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در این کار از حق و حقیقت که همان خداست یاری میگیریم...
یک قانون فیزیکی ميگه که:
هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژي به سمت مشخصی است. انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است ...
اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره و خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ میزنیم و میگه:
- "چه خوب شد زنگ زدی!"
- " داشتم بهت زنگ می زدم!"
- "داشتم بهت فکر می کردم!"
- "حلال زاده!"
نکتهٔ جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت میکنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان.
در فیزیک به این میگن
جهش کوانتومی".
یعنی انرژی ما از زمان عبور ميكند
پس بهترین دعاها را به همدیگر هدیه کنیم
👤الهی قمشه ای
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
اگه به تازگی نامزد یا ازدواج کردید، این پست ویژه شماست!
تو یه پژوهش خیلی جالبی یه گروه از پژوهشگرها رفتن سراغ تازه عروس دومادهایی که یه سالی میشد حلقه دست هم انداخته بودن و ازشون پرسیدن؛ یه کم از دنیای متاهلی برامون بگو! تا اینجای کار چه چیزهایی برات غافلگیر کننده بوده!…
شرکت کنندهها میگفتن
"وقتی وارد زندگی مشترک میشی، تازه میفهمی که رابطه فراتر از عکسهای قشنگ تو اینستاگرامه و دنیای متاهلی در عین عشق و خنده و پاگشا رفتنها، یه عالمه «اِ! اینو نمیدونستم!» داره
و این وسط ۶ تا واقعیت هست که هرچی زودتر خودت رو واسشون آماده کنی، موفقتری".
واقعیت اول؛ جزئیات کوچیک، بحثهای بزرگ!
+ وقتی دوستید، بعضی عادتها رو فقط گه گاهی میبینی، ولی وقتی ازدواج میکنی، اون عادتها جلوی چشمته؛ هر روز و هر ساعت! مثلاً یکی عادت داره خروپف کنه! دیگری ظرفها رو تو سینک رها کنه.
فوری فاجعهسازی نکن!، تا دلت بخواد از چیزها هست.
۲. تعادل بین خانواده و همسر!
از سختترین مسائل ازدواج اینه که چطور زمانت رو بین همسر، خانواده و دوستانت تقسیم کنی!، تازهعروسی میگفت: وقتی به شوهرم میگم میخوام برم خونه پدر مادرم، میگه:«هفته پیش رفتی که!». نمیدونه که من به این ارتباط نیاز دارم.
هرچی زودتر به یه توافقی برسید!
۳. خطر انتظارات بالا!
فکر میکنی ازدواج همه مشکلاتت رو حل میکنه؟ خب، نه دقیقاً!، خیلی از زوجها میفهمن که مسائل قبلی همچنان هستن یا حتی دعواها بیشتر میشه. گاهی اون صمیمیتی که فکر میکردی، به همون راحتی به وجود نمیاد.
به خودتون خیلی باید وقت بدید تا قلقها بدست بیاد.
۴. مسئولیتهای بیشتر، رشد بیشتر!
بعد از عروسی، یک عالمه تصمیم مهم میاد توی زندگیت. از تصمیمهای مالی گرفته تا شغلی و حتی برنامهریزی برای آینده. این مسئولیتها گاهی ترسناک میشن، ولی در عین حال میتونن باعث رشد بشن.
به چشم رشد بهشون نگاه کنید!
۵. نقشهای جدید، توقعات پنهان!
تو زندگی مشترک، ممکنه یه سری نقشها خود به خود تقسیم بشن. مثلاً یکی مسئول کارهای مالی بشه و یکی دیگه کارهای خونه رو انجام بده. اما اگه این تقسیم کار عادلانه نباشه، دلخوریها شروع میشه.
ابهام نقش رو با شفاف صحبت کردن کمتر کنید به نفع رابطهست.
و ۶. انتظار معقول از صمیمیت جنسی!
یکی از بزرگترین غافلگیریهای تازهعروس و دامادها همین بخشه. ممکنه رابطه جنسی اوج بگیره و یهو کمتر از قبل بشه؛ نه به خاطر بیمیلی، بلکه به خاطر مشغلهها.
برای بعضیها که تا قبل از ازدواج صبر کردن، این بخش گاهی با انتظاراتشون جور درنمیاد.
مخلص کلام اینکه؛
رابطه عاطفی شما مثل بچهای میمونه که از دل تعامل شما دو نفر به وجود میاد و مهمترین وظیفه شما مراقب از این کودک آسیبپذیره. گاهی حالش خیلی خوبه و شاده، گاهی سرما میخوره و نیاز به مراقبت داره.
مراقبش باشید تا به بلوغ خودش برسه
👰🏻♀️🤵🏻♂️با آرزوی خوشبختی
✍دکتر امانی
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت .
چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.
چند روز بعد ، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا دادبه این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد .
همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت.
ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی!!!
و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید.
دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد.
*این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد عجیب ترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت.
در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.
در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت:
اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کنم.
مرد گفت: من ایمیل ندارم.
مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم.
مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد.
تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد.
یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرارداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت:
ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.
مرد گفت: ایمیل ندارم.
مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین.
مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم......!!
گاهی نداشته های ما به نفع ماست.
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
گاهی فکر میکنم وقتی یک کودک در سوئیس سراغ یخچال میرود تا شکلات صبحانهاش را بردارد، کودکی در یک قبیله آفریقایی با این ترس بیدار میشود که نکند امروز به وسیله مردان قبیله دیگر که به دین و آیین آنها نیستند کُشته شود! اگر در عربستان به دنیا میآمدیم احتمالاَ اسممان عبدالعزیز میشد، جوراب نمیپوشیدیم، بنز سوار میشدیم. اگر در جامائیکا بودیم مسیحی میشدیم، غذاهای تند میخوردیم، میرقصیدیم و اگر کسی میگفت میای بریم شمال جوج بزنیم! نمیفهمیدیم چه میگوید! اگر در دانمارک به دنیا میآمدیم اسطورههایمان وایکینگها بودند، پیرو کلیسای پروتستان میشدیم، احتمالاً به ازدواج همجنسگرایان رای میدادیم و به جای شجریان از یورِن اینگمَن لذت میبردیم.
وقتی همه چیز تا این اندازه میتواند در عین سادگی، این همه پیچیده و خارج از کنترل ما باشد، یقه دریدن و خود را حق مطلق فرض کردن روی کره زمین چقدر واقعیت دارد؟
حال شما چطور است فرزندان جغرافیا...؟
سعی کن کسی که تو را میبیند، آرزو کند مثل تو باشد...
از ایمان سخن نگو!
بگذار از نوری که بر چهره داری، آن را احساس کند.
از عقیده برایش نگو!
بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد.
از عبادت برایش نگو!
بگذار آن را جلوی چشمش ببیند.
از اخلاق برایش نگو!
بگذار آن را از طریق مشاهده تو بپذیرد.
از تعهد برایش نگو !
بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند!
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که ۱۰ سوال از تاریخ کشور ها خواهد داد.
دکتر بنی احمد فقط ۱ سوال داد و رفت:
مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است......؟
از هر که پرسیدم نمیدانست.
تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود، اما براستی کسی نمیدانست.
همه ۲ ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر از شمشیر زنیش، از آشپزی برای سربازان، از بر پا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادت هایش و......
استاد بعد ۲ ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت.
۱۴ تیر برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم در تابلو مقابل اسامی همه نوشته شده بود با خط درشت مردود.
برای اعتراض به ورقه به سالن دانشسرا رفتیم استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد؟
همه گفتیم: آری
گفت: خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟
پرسیدیم پاسخ صحیح چه بود؟
استاد گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده پاسخ صحیح "نمیدانم بود".
همه پنج صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد: "نمیدانم"
ملتی که همه چیز میداند ناآگاه است بروید با کلمه زیبای نمیدانم آشنا شوید، زیرا فردا روز گرفتار نادانی خود خواهید شد.
✏️آکادمی جامعه شناسی
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
حالا هی نق بزن زندگیم اینجوریه اونجوریه!
اصن زندگی بالا پایین نداشته باشه و روزای بد نباشه که نمیتونی بگی وای امروز چه قدر خوش گذشت!
اصن آدمای بد نیان تو زندگیت که نمیتونی بگی دمش گرم فلانی چه قدر خوب بود...
هوا آلوده نباشه صد سال، نمیتونی بگی چه قدر هوا امروز خوب و عالیه!
میدونی چی میخوام بگم؟
سیاهیا نباشن سفیدیا معلوم نمیشن رفیق...
از روزگار و خدا بابتِ سیاهیا گله نکن!
همونان که باعث میشن قشنگیایِ زندگی به چِشمت بیان، فکرتو مشغولِ اونا نکن...!
چشاتو ببند و فقط و فقط به سفیدیا و قشنگیایِ زندگی فکر کن و خدا رو شکر کن...
انصافا چشامونو خیلی وقتا جوری میبندیم رو زندگی و قشنگیاش و غرقِ سیاهیا میشیم، یه حالی واسه خودمون درست میکنیم که کاری از دستِ هیشکی برنمیاد و خودِ خدا هم نمیتونه اون لحظه به دادمون برسه...
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
چیزهایی که به ما یاد ندادند
🔹به ما یاد ندادند که چرا و چگونه کسی را دوست بداریم.
🔹به ما یاد ندادند که اگر کسی را دوست نداریم، چطور از او جدا شویم که زخمی نشود.
🔹به ما یاد ندادند که چطور یک موسیقی خوب برای شنیدن انتخاب کنیم.
🔹به ما یاد ندادند که چگونه پسانداز کنیم
و پساندازمان را کجا سرمایهگذاری کنیم.
🔹به ما نگفتند باران، سنگ نیست که از آسمان میبارد.میشود زیر باران قدم زد و خیس شد بدون ترس، بدون دویدن.
آیا به شما گفتند که رویا داشتن مهم است!؟
رویا چیست!؟
اجازه رویاپردازی به شما دادند!؟
به ما آموزش ندادند که چطور جنسیت خودمان را به رسمیت بشناسیم
و موهبتها و خطرات آن را بدانیم.
به ما گفتند زندگی همان چیزی است
که در کتابهای درسی از آن گفته شده نه بیشتر.
ما خیالمان راحت بود که با انبوه چیزهایی که حفظ کردیم میتوانیم از پس زندگی برآییم.
به ما یاد ندادند که چطور از زندگی لذت ببریم.
حفظ کن، حفظ کن و حفظ کن.
تنها چیزی است که به ما آموختند.
به ما نیاموختند چطور دیگران را، عزیزانمان را، دوستانمان را درک کنیم.
آنها نگفتند روزی ما خواهیم مُرد، از مرگ نگفتند.از اینکه چطور باید روزی به استقبال آن برویم.
به ما یاد ندادند که چطور میتوانیم مستقلا کسب و کار راه اندازی کنیم.
آنها به ما گفتند که تنها راه امرار معاش،
استخدام و حقوق ماهیانه گرفتن است.
ریسک پذیری و تاب آوری در موقعیتهای دشوار زندگی را به ما یاد ندادند.
روش صحیح گفتگو را نیاموختیم.
کسی به ما نگفت با احساساتی چون حسادت، خشم، نفرت و کینه، بیارزشی
و... در درونمان چه کنیم.
آیا کسی به ما یاد داد که با احساس تنهایی چه کنیم!؟
آنها راز و نیاز به درگاه بینیاز را به ما نشان ندادند.
به ما نیاموختند که اگر چیزی را نمیدانیم، چطور بگوییم نمیدانم.
به ما یاد ندادند که هیچ ضرورتی ندارد
درباره هر چیزی و همه چیز نظر بدهیم.
کسی به ما نگفت که اگر تصور میکنیم خودمان را کامل میشناسیم؛دچار توهمِ دانایی شدهایم.
آنها نمیدانستند و نگفتند و یاد ندادند.
پس ما خودمان باید در پی یادگیری آنها برویم.
خودمان به تنهایی .
✍دکتر منوچهر خادمی
🔸️@DrsAzizi
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون های دریایی است. هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد. اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود. حلزون به دیواره مجرای هاضمه ی عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند. زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است.
بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد.
حلزون درون ما می تواند: "عصبانيت، دلواپسی، فکر و خیال بیهوده، غرور، حسادت، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی" و... باشد. این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد می کنند و با دندانهای خود، وجود ما را می جوند آرامتر از آنچه که فکر می کنیم... حال زمان آن است که به خود بیاییم و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است. کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم.
مراقب حلزون درونمون باشیم
👤رابرت استرنبرگ
🔸️@DrsAzizi