ندوة علمية
احیاء لتراث علماء كربلاء ودورهم ف نشر العلوم الدينية والانسانية
يسر مركز كربلاء للدراسات والبحوث في العتبة الحسينية المقدسة ( فرع قم ) وبالتعاون مع مؤسسة الامام الخميني (ره) البحثية والتعليمية بدعوتكم لحضور الندوة العلمية حول السيد علي الطباطائي (صاحب الرياض ) تحت عنوان :
موقف السيد علي الطباطبائي من هجوم الوهابية على كربلاء المقدسة
المحاضر : سماحة العلامة الشيخ محمد هادي اليوسفي الغروي
ادارة الندوة : الاستاذ عمار الكرباسي
وستبث أيضا الندوة الحضورية على برنامج google meet
التاريخ : يوم السبت ، 23/11/2024م ، الموافق 21 / جمادى الاول /1446هـ ق
الزمان : الساعة 11صباحاً بتوقيت طهران
الساعة: 10:30 صباحاً بتوقيت بغداد
المكان : قم المشرفة – شارع جمهوري اسلامي – مؤسسة الإمام الخميني (ره) البحثية والتعليمية
الرابط : https://meet.google.com/yyp-mywo-qny
4_5942887440782987975.mp3
19.6M
#نشست_علمی
🔹موضوع:
چگونگی تحول در دانش تاریخ
🎙ارائه دهندگان:
دکتر سعید طاوسی مسرور
دکتر سید محمد هادی گرامی
دکتر علی رضا اشتری تفرشی
🔰مکان برگزاری:
دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی
۱۱ آذر ۱۴۰۳
#ویژه_محققین
#پیشنهاد_دانلود
🏛☜[ آن سوی تاریخ ]☞🏛
جستاری در چگونگی تحول در دانش تاریخ
✍ محمدصادق رجبی
اخیرا در قالب یک کرسی ترویجی ، در دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی ره ، نشستی با عنوان 《چگونگی تحول در دانش تاریخ》برگزار شد.
آقایان دکتر طاووسی، دکتر گرامی و دکتر اشتری به بیان دیدگاههای خود و تقد دیدگاه یکدیگر پرداختند.
با توجه به اهمیت بالای موضوع این نشست ، و نکات در خور تاملی که در این نشست بیان شد ، لازم دیدم چند سطری در این خصوص مرقوم نمایم.
بحث تحول در دانش تاریخ از مباحث مهمی است که مورد دغدغه بسیاری از دانشیان تاریخ بوده و هست.
در این خصوص باید دقت داشت که تحول در تاریخ به مثابه یک رشته(Discipline) با تحولات تاریخ نگاری خلط نشود.
در باب تحول در دانش تاریخ نیز می توان از حیثیات مختلف به آن نگاه کرد:
گاهی تحول در باب آموزش تاریخ است ، در مقابل ، تحول در پژوهشهای تاریخی است.
همچینن گاهی تحول در باب متدولوژی و ارائه سبک های جدید روشی در تاریخ پژوهی است.
گاهی نیز ، تحول در ایجاد ژانرهای جدید تاریخی است ، و به تبع فهم و تفسیر درست از هر یک از حوزه های تاریخ پژوهی.
فارغ از چسیتی و چگونگی تحولات مزبور ، و قبل از ورود در آنها ، به زعم اینجانب ، ضروری است تا کاستی های مفهمومی جدیای که دانش تاریخ با آن مواجه است را شناسایی و بازخوانی یا بازتولید مفهمومی نمود.
بطور مثال:
_ ایا علم تاریخ ماهیتا مطلق است یا مضاف؟
_میزان تاثیر هر یک از متعلقات تاریخی در منطق پژوهش تاریخی ، جقدر است؟
_قلمرو مسائل دانش تاریخ از کجا تا کجاست؟ آیا رخدادهایی که شاهدان عینی آن هنوز زنده هستند، به تعبیر دیگر وقایع عصر زیستی ما ، جزو تاریخ است؟
_مصادیق تواریخ علوم ، جزو حوزه دانشی تاریخ است یا حوزه دانشی علمی که قرار است تاریخ آن نوشته شود؟
_ آیا نوشتن تاریخ یک متعلق مستلزم اشنایی با آن متعلق است؟
_ کارویژه اساسی دانش تاریخ و تاریخشناس چیست؟
و ....
اینها و سوالات و ابهاماتی دیگر از این دست لازم می نمانید که قبل از هر چیز به دنبال تحول در مفاهیم و چارچوبهای نظری دانش تاریخ بود ، و پس از ارائه تلقیات و خوانش های مختار ، به دیگر ساحتها پرداخت.
در تکمیل این نوشتار و توضیح و پاسخ سوالات ذکر شده باید گفت که تاریخ اساسا و ماهیتا علمی است مضاف و تاریخ مطلق نداریم. یعنی دائما تاریخ در تعلق به یک متعلق خاص بیان و نوشته می شود. مثل تاریخ اسلام. تاریخ ایران و....
همچنین مقتضای پژوهش در تاریخ ، حسب هر متعلق تاریخی متفاوت خواهد بود. مثلا پژوهشگر تاریخ ایران باستان باید از دادههای باستان شناختی استفاده کند ، یا مثلا پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع باید در پژوهش های خود از منبع وحی و وحیاتی استفاده کند که در دیگر حوزه های تاریخ پژوهی مثل تاریخ اروپا چنین جیزی وجود ندارد.
مثال دیگر در خصوص تاریخ عصر جدید است ، که پژوهشگر آن با منابع جدیدی مثل ژورنال ها ، تصویرها ، فیلم ها ، و یا حتی با گزارش شفاهی یا بعضا متواتر شاهدان عینی ؛ مواجه است. منابعی که عملا در دیگر حوزه های تاریخ پژوهی وجود ندارند.
بحث دیگر در باب تواریخ علم است ، مثل تاریخ ادبیات ، تاریخ فلسفه، تاریخ هنر و .... مسئله این است که تاریخ این علوم را باید مورخ بنویسد یا عالم همان علم؟ مثلا تاریخ ادبیات را باید ادیب بنویسد یا مورخ؟
برخی در این خصوص ممکن است مدعی بشوند که تاریخ مزبور را باید عالم همان علم بنویسد، بدین استدلال که تاریخ یک علم عبارت است از سیر تطور و چگونگی گزار مفاهیم آن دانش در بستر زمان ، و طبعا نوشتن چنین تاریخی مستلزم تسلط بر مفاهیم و دادههای یک علم است که جز در اختیار عالم آن علم نیست.
اما در پاسخ می توان گفت که نوشتن چنین تاریخی قیل از نیازمندی به انشایی با مفاهیم ان علم ، نیازمند یه آشنایی با منطق پژوهش تاریخی است چون در هر صورت این یک پژوهش تاریخی است و نه پژوهش ادبیاتی یا... و خروجی آن یک معرفت تاریخی خواهد بود نه معرفت ادبیاتی یا فلسفی یا ...
از درون همین بحث می توان بحث دیگری را گشود و آن اینکه آیا در نوشتن تاریخ یگ چیزی لزوما باید با آن چیز آشنایی داشت؟
مثلا اگر مورخ قرار باشد که تاریخ تشیع امامی را بنویسید حتما باید با این مذهب آشنایی داشته باشد؟ چرا؟!
اینها همه مطالبی است که بسیار جای بحث و اتخاذ مبنا دارند.
با توجه به آنچه که ذکر شد می توان اینطور مدعی شد که هر یک از حوزه های تاریخ پژوهی به خاطر تفاوتی که از برخی جهات روشی و منبع شناختی با دیگر حوزه های تاریخ پژوهی می یابند، این قابلیت را ایجاد می کنند که بتوان تحول در دانش تاریخ را بالخصوص در همان حوزه پی گرفت.
مثلا تحول در تاریخ تشیع
تحول در تاریخ پژوهی انقلاب
و ....
نتیجه:
قدم اول و اساسی در تحول آفرینی در دانش تاریخ ، بازخوانی و بازتعریف مفاهیم بنیادین این دانش است. و از این قسمت باید تحول آفرینی را آغاز نمود.
🏛☜[ آن سوی تاریخ ]☞🏛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إنا لله وإنا إليه راجعون 😭🖤
#معرفی_کتاب
«مفهومشناسی تاریخ» منتشر شد.
هرچند مباحث نظری دربارهٔ چیستی تاریخ و کار مورخانه در سنت تفکر غربی عمری طولانی دارند، اما در ایران چندان شناختهشده نیستند. تاریخ در عصر پستمدرن خوانشهای متفاوت و بعضاً متناقضی را پشت سر گذاشته است و ضروری است که تاریخورزان تصویری کلی از آن در برابر چشم داشته باشند. متنی که پیش روی دارید پاسخی است به این نیاز و در حقیقت چکیدهای است الفبایی از دانش متفکری که از منظر پستمدرنیسم به تماشای تاریخ نشسته است. کتاب حاضر از خلال بررسی مفاهیمی که ناظر بر نحوهٔ کار مورخان هستند، مرجعی انتقادی فراهم میآورد در باب آرا و نظریههایی که باعث بازاندیشی در تاریخ و عملکرد آن شدهاند.
آلان مانزلو (۲۰۱۹-۱۹۴۷)، شارح برجستهٔ ماهیت تفکر و عمل تاریخی، از بنیادگذاران و سردبیران نشریهٔ بازاندیشی تاریخ: نظریه و عمل و استاد بازنشستهٔ تاریخ و نظریهٔ تاریخی در دانشگاه استافوردشر بود. از او کتابهای متعددی منتشر شده است که از جمله میتوان نام برد از تاریخ نو (۲۰۰۳)، روایت و تاریخ (۲۰۰۷) و آیندهٔ تاریخ (۲۰۱۰).
این کتاب به قلم سیدهاشم آقاجری و بهزاد کریمی ترجمه شده ، و توسط نشر نو به چاپ رسیده است.
#ویژه_متخصصین
🏛☜[ آن سوی تاریخ ]☞🏛
20150831121324-9990-1.pdf
345K
📚#مقاله_علمی
روش تاریخنگاری و تاریخنویسی هرودوت
✍ محمد حیدرزاده _ مرضیه بهزادی
#ویژه_علاقهمندان
#پیشنهاد_مطالعه
🏛☜[ آن سوی تاریخ ]☞🏛
🏛☜آنسوی تاریخ☞🏛️
اللهم صلّ علی الجوهرة القدسیه فی تعیّن الانسیه بضعة الحقیقة النبویه مطلع الانوارالعلویه عین عیون الا
صلوات بر صدیقه طاهره
وَ (صَلَواتُ اللَه وَ مَلَآئِکتِهِ وَ حَمَلَةِ عَرْشِهِ وَ جَمیعِ خَلْقِهِ مِنْ أَرْضِهِ وَ سَمآئِهِ) عَلَى الْجَوْهَرَةِ الْقُدْسیةِ فى تَعَینِ الإنْسیةِ.
صورَةِ النَّفْسِ الْکلّیةِ، جَوادِ الْعالَمِ الْعَقْلیةِ، بَضْعَةِ الْحَقیقَةِ النَّبَویةِ، مَطْلَعِ الانْوارِ الْعَلَویةِ، عَینِ عُیونِ الاسْرارِ الْفاطِمیةِ.
النّاجیةِ الْمُنْجیةِ لِمُحِبّیها عَنِ النّارِ. ثَمَرَةِ شَجَرَةِ الْیقینِ، سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینِ. الْمَعروفَةِ بِالْقَدْرِ، الْمَجْهولَةِ بِالْقَبْرِ. قُرَّةِ عَینِ الرَّسولِ، الزَّهْرآءِ الْبَتولِ؛ عَلَیها الصَّلَوةُ وَ السَّلامُ
🔸انجمن علمی مطالعات تاریخی «آیه» با همکاری معاونت پژوهش دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام برگزار میکند:
«سلسله جلسات تاریخ اندیشی» (۱)
#نشست_علمی
جایگاه (فلسفه علم تاریخ) در مطالعات تاریخ تحلیلی
📚ارائه کننده:
آقای دکتر مجید کافی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
🖋ناقد:
آقای دکتر نعمت الله صفری فروشانی
پژوهشگر تاریخ اهل بیت علیهم السلام
🖌دبیر علمی:
آقای سلمان فیاض
دانشجوی دکتری فلسفه تاریخ
⏳زمان: چهارشنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۳
🕰ساعت: ۱۵ تا ۱۷
🏫مکان: دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام، طبقه سوم، سالن شهید بهشتی ره .
🎥 "همراه با پخش آنلاین"
🗞 به حاضرین در نشست گواهی حضور اعطا میگردد.
🌐 لینک مجازی
http://dte.bz/ayeh
#آیه
#گروه_تاریخ
#اداره_پژوهش
#انجمن_علمی_مطالعات_تاریخی
#دانشگاه_باقرالعلوم_علیه_السلام
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱 «آیـــه»؛ انجمن علمی مطالعات تاریخی
📜 https://eitaa.com/BOU_AYEH
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
جستاری در چیستی ملاکِ تاریخیانگاریِ وقایع
✍ محمد صادق رجبی
یکی از مباحث قابل تامل جدی در تاریخ پژوهی، ارائه یک چارچوب و ملاک قاعدهمند در تلقی رخدادها به مثابه یک امر تاریخی است.
تحریر بحث:
مفهوم تاریخ، نه مفهومی بسیط بلکه مفهومی است مرکب از چهار مقوله انسان، رخداد ، زمان و روایت؛
که برآیند این چهار امر، موضوع علم تاریخ را تشکیل می دهد، یعنی:
(روایتِ رخدادهای انسانیِ زمانِ گذشته)
اکنون با توجه به مقدمه فوق، چند پرسش را می توان مطرح نمود:
بر اساس چه ملاک یا ملاکهایی میتوان یک #رخداد خارجی را، به مثابه یک رخداد تاریخی به حساب آورد؟
تا در نتیجه وارد در حیطه علم تاریخ شود.
به تعبیر دیگر، آیا هر واقعهای که در گذشته رخ داده است، تاریخی است و باید مورخ بر اساس اسلوب و متدولوژی تاریخی بدان بپردازد؟
یا اینکه قاعدهای وجود دارد که برخی رخدادهای گذشته را داخل در محدوده دانش تاریخ و برخی دیگر را خارج می کند؟
سوال مهم دیگر، چگونگی تحدید زمانیِ زمانِ گذشته در دانش تاریخ است.
یعنی مرز زمانی (زمان گذشته) در مفهوم تاریخ از کجا تا کجاست؟!
آیا فی المثل رخدادهای روز قبل هم جزو تاریخ به حساب می آید؟
به عبارت سادهتر، فلان واقعه رخداده در یک ساعت پیش هم یک رخداد در زمان گذشته است، آیا باید جزو دانش تاریخ باشد؟ یا اینکه معیاری وجود دارد که رخدادهای انسانی زمان گذشته را از لحاظ محدوده زمانی هم مرزبندی میکند؟
مجموع دو پرسش فوق را می توان تحت این عنوان خلاصه کرد:
{ملاکهای تاریخیانگاری رخدادهای انسانی زمان گذشته چبست؟}
جستار حاضر به دنبال ارائه نظریه مختار در این باب است.
_در کل میتوان ملاکهای تاریخی بودن یک واقعه را موارد زیر برشمرد:
(البته تذکر این نکته لازم است که شروط زیر، جمعی هستند یعنی باید تمامی آنها در یک رخداد وجود داشته باشند.)
۱_ حول محور کنشهای انسانی باشد؛ خواه کنش خارجی باشد که مابهازاء عینی دارد، مثل تمامی وقایعی که توسط افراد در عالم خارج صورت می پذیرد؛
و خواه کنش درونی باشد، مثل فکر و اندیشه؛ البته مشروط بر اینکه این کنش درونی، مبتنی بر مجموعهای از شواهد اطمینان بخش باشد که بتوان کنش مزبور را آنها انتزاع نمود.
مثلا برای پی بردن به نوع فکر یک شخص درباره چیزی، می توان به رفتارهای صورت گرفته از او در قبال آن توجه کرد، و از چگونگی این رفتارها نوع اندیشه وی را انتزاع نمود.
خلاصه اینکه رخداد تاریخی باید حول محور کنشهای انسانی باشد. خواه کنش جوارجی، خواه کنش جوانجی
۲_ تاثیر مهم و قابل توجهی در بستر مطالعاتی مورخ داشته باشد.
با این قید، رخدادهای فاقد اهمیت از دایره تاریخیبودن خارج میشوند، چون انگیزهای برای ثبت،ضبط و گزارش آن وجود ندارد.
البته تذکر این نکته مهم است که همین شرط نیز نیازمند به ارائه یک ملاک برای تبیین چیستی اهمیت یک رخداد، است؛ یعنی باید مشخص کرد که ملاک مهم بودن یک رخداد چیست؟ تا رخدادهای واجد آن داخل در تاریخی بودن و فاقدین آن خارج شوند.
برخی تاثیر شگرف یک رخداد در جامعه مورد مطالعه مورخ را ملاک اهمیت دانستهاند. اما به نظر میرسد باید در ملاکهای اهمیت در هر ژانر تاریخی بصورت جداگانه تامل کرد، یعنی میبایست در ملاکهای اهمیت یک رخداد در تاریخ سیاسی در مقایسه با تاریخ اجتماعی، قائل به تفصیل شد.
۳_ رخداد مزبور ، از دایره ارتکازات ذهنی و قضاوتهای جامعه عصرزیسته مورخ، خارج شده باشد.
یعنی باید یک رخداد به نحوی باشد که مردم عصر زیستی مورخ، فاقد از هرگونه قضاوت جمعی از آن باشند. به عبارت دیگر، رخداد مزبور باید در حافظه تاریخی ملت نهفته باشد و اگر تلقی قاطبه مردم عصر مورخ از آن رخداد یک تلقی غیرتاریخیِ مبتنی بر ادارکات و معرفتهای حسی باشد، نمیتوان آن را تاریخی نامید.
البته توجه باید کرد که در اینجا قاطبه مردم مد نظر است، چه اینکه ایبسا مردمان کهنسالی که رخداد را به خاطر داشته باشند.
۴_ احتمال یافت منابع جدید حول رخداد مزبور صفر یا در حدی باشد که در عرف تحقیق به آن اعتنا نشود.
این شرط بسیار مهم و قابل توجه است؛ بدین توضیح:
تاریخ برساخت توصیفی_تبیینی از رخدادهای مهم بشری در گذشته، است.
پس مورخ می بایست تمامی تلاش خود را جهت ارائه برساختی از رخداد بکند که اطمینان حاصل کند بیشترین تطابق را با واقع رخداد دارد؛ لذا اگر احتمال جدی وجود داشته باشد که به زودی منابعی یافت خواهند شد که نیم یا بیشتر تحقیق کنونی مورخ را از اساس دگرگون کند(و فعلا نیز در دسترس مورخ نیستند) ، این احتمال جلوی اطمینانِ مورخ نسبت به تطابق حداکثری برساخت او از رخداد مزبور را خواهد کرد و عملا تحقیق او معرفتی مشکوک و متزلزل خواهد بود که از کمترین ارزش معرفتی برخودار است.
توجه شود که احتمال یافت منابع دگرگون ساز باید بسیار باشد و الا صرف احتمال یافت منابع جدید عقلا منتفی نیست.
🏛☜[ آن سوی تاریخ ]☞🏛