2⃣ #رویکرد_ما_در_دانشرجال
باید بگوییم در باب اعتبارسنجی احادیث شیعه، دست کم میتوان از دو رویکرد اصلی نام بُرد که زیر ساختها، روشها و پیامدهای هر یک با دیگری بسیار متفاوت است:
یکمین را #اعتبارسنجی_راویمحور مینامیم و دومین را #اعتبارسنجی_قرینهمحور میخوانیم.
امروزه آنچه در دانش رجال به عنوان گرایشی فراگیر در حوزههای علمیّه و جوامع دانشگاهی پذیرفته شده، رویکردی است که بیش از هفت قرن، یعنی از مدرسهٔ حلّه تاکنون، بر اعتبارسنجی احادیث شیعه حاکم است. در این رویکرد، با استفاده از دانش رجال، به سراغ احادیث میروند و آنها را با نظر داشتِ ویژگیهایی که در کتابهای رجالی برای راویان برشمرده شده، به #صحيح، #حسن، #موثق و #ضعیف تقسیم میکنند و اعتبار یا عدماعتبار روایات را بر میرسند.
در این نگاه که آن را #اعتبارسنجی_راویمحور مینامیم، نقش بنیادین در حکم به اعتبار یا عدماعتبار روایت، از آنِ راوی است؛ یعنی ویژگیهای راوی است که به روایت بها میدهد یا از آن بها میستاند و از این رو در این نگرش، به امور جانبی و پیرامونیِ حکم به اعتبار روایت، توجه نمیشود یا کم میشود. این نگاه، داوریهای دانشمندان رجالی را مبنای قضاوت دربارۂ راویان قرار میدهد، آن هم بی آنکه تحلیل کند چه زیر ساختها و مبانیای به عنوان عوامل اصلی، داوریهای رجالی را سبب شده است و موجب گشته برخی راویان در نگاه دانشمندان رجالی #ثقه و برخی دیگر #ضعیف باشند.
حال پرسش این است که آیا این نگاه، توان تعامل با میراث حدیثی شیعه را داراست❓ در ادامه، پاسخ این پرسش را خواهیم آورد و خواهیم گفت که این نگاه، به هیچ روی برای بر رسیدن میراث حدیثی سترگمان، بسنده نیست❗️
ولی پیش از آن، گویا به جا باشد که سخنی از #شیخحسنبن_زینالدین، فرزند شهیدثانی، و نیز #شیخبهایی را در تأیید ادعا شاهد آوریم.
#شیخحسنبن_زینالدین در کتاب مُنتقى الجُمان في الأحاديث الصحاح و الحِسان، پس از آنکه مقصود خویش از نگارش این کتاب را گردآوری احادیث صحیح و حسن از میان کتب اربعه بر میشمارد، دلیل این امر را این گونه شرح میدهد:
و الذي حدانا على ذلك ما رأيناه من تلاشي أمر الحديث، حتّى فشا فيه الغلط والتصحيف، و كثر في خلاله التغيير و التحريف، لتقاعد الهمم عن القيام بحقّه، و تخاذل القوي عن النهوض لتلافي أمره، مع أن مدار الاستنباط لأكثر الأحكام في هذه الأزمان علیه، و مرجع الفتاوی في أغلب المسائل الفقهيّة إليه.
و لقد كانت حاله مع السلف الأولين على طرف النقيض ممّا هو فيه مع الخلف الآخرين، فأكثروا لذلك فيه المصنّفات، و توسعوا في طرق الروايات، و أوردوا في كتبهم ما اقتضى رأيهم إيراده من غير التفات إلى التفرقة بين صحيح الطریق و ضعیفه، و لا تعرض للتميز بين سليم الإسناد و سقيمه، اعتماداً منهم في الغالب على القرائن المقتضية القبول ما دَخَلَ الضعفُ طريقَه، و تعويلاً على الأمارات الملحقة لمنحط الرتبة بما فوقه، كما أشار إليه الشيخ رحمهالله في فهرسته حيث قال: «إن كثيراً من مصنّفی أصحابنا و أصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة و كتبهم معتمدة». (حسنبن زینالدین، منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح والحسان، ج۱،ص۲)
آنگاه در ادامه، پس از آنکه حدیثِ صحیح، حسن، موثّق و ضعیف را از دیدگاه شهیداول و پدرش [يعنى] شهیدثانی، تعریف میکند، تعریف حدیث صحیح را از پدر خویش نمیپذیرد و در آن خدشه میکند و پس از گفتههایی دراز دامن و پُرفایده در این باره، به کارگیری واژۂ «صحيح» از سوی پیشینیان در همان معنا که پسينيان اراده می کنند را نمیپذیرد و بر این باور خویش این سان دلیل میآورد:
فإن القدماء لا علم لهم بهذا الاصطلاح قطعاً؛ لاستغنائهم عنه في الغالب بكثرة القرائن الدالة على صدق الخبر، و إن اشتمل طریقه على ضعف، كما أشرنا إليه سالفاً، فلم يكن للصحيح كثير مزية توجب له التمييز باصطلاح أو غيره، فلما اندرست تلك الآثار و استقلت الأسانيد بالأخبار اضطر المتأخرون إلى تمييز الخالي من الريب و تعيين البعيد عن الشك، فاصطلحوا على ما قدّمنا بيانه، ولا يكاد يعلم از وجود هذا الاصطلاح قبل زمن العلامة، إلا من السيد جمالالدینبن طاووس رحمهالله (حسنبن زینالدین، منتقی الجمان، ج۱، ص۱۴)
@Elal_alhadith
#اعتبارسنجی_قرینه_محور
و #کارکرد_حديث
همه حدیث پژوهان، با هر رویکردی که در اعتبارسنجی دارند، در این امر هماندیشهاند که بیشترین حجم کمّی منابع دینپژوهی را #حدیث تشکیل میدهد؛
اما حدیث چیست و چه کارکردی دارد❓
کارکرد حدیث، عبارت است از کاشفیت و گزارش از سنّت؛ و سنّت نیز به اجماع تمامی اصحاب، حجت است؛ یعنی برای نمونه، سخن زراره از آن رو برای ما ارزشمند است که بازتاب دهنده سخن امام صادق علیهالسلام است.
با این توضیح میتوان گفت مهمترین حیثیت و کارکرد حدیث، واقع نمایی یا حکایتگریِ آن از سنّت است. همهٔ تلاشهای صورت گرفته در دانش رجال یا گونههای گونهگون اعتبارسنجی نیز در پی کشف میزان این واقع نمایی یا حکایتگری است.
اگر خواسته باشیم به حدیثی ملتزم شویم، باید سه جنبه بر ما روشن شود:
[۱.] #احراز_صدور_حدیث
(مانند آن که دلیل صدور حدیث از معصوم علیهمالسلام تقیه است یا بیان حکم واقعی؟)
[۲.] #جهت_صدور_حدیث
و [۳.] #دلالت_حدیث ،
خروجی این سه، #حجیت_فعلی_حدیث
( [یعنی] امکان یا الزام بهرهگیری از حدیث در تنظیم رفتار عملی یا کشف معارف دینی به هدف تکمیل منظومه کامل دین شناختی) خواهد بود.
اعتبارسنجی، در تمامی این سه عرصهٔ دخالت دارد؛ حال آنکه در دانش رجال [مصطلح معاصر ]، تنها عرصۀ نخست، یعنی احراز صدور حدیث، مورد توجه است و از دو عرصه مهم دیگر غفلت میشود❗️
اگر ما بنیانگذاران رویکرد جدید اعتبارسنجی را پرسش کنیم که شما با چه دلیل و از چه رو از نگاه پیشینیان یا همان اعتبارسنجی قرینه محور، رو گردانديد و رویکردی جدید برگزیدید، با افسوس گویا پاسخی روشن دستیابمان نشود❗️
به این معنا میتوان گفت 👈اعتبارسنجی قرینه محور، بازگشتی به نگاه پیشینیان در حکم به اعتبار احادیث است👉.
✅کوتاه سخن آن که ما در این پژوهش برآنیم تا مجموعه عواملی را که بر رفتار عملی اصحاب ما در دریافت و بازنشر یا همان تحمّل و اداءِحدیث تأثیرگذار بوده است بشناسانیم.
در بررسی این سیر تاریخی خواهیم دید که به لحاظ وجود شرایط عینی در جامعهٔ حدیثی شیعه، و نیز در خود راوی، و در نتیجهٔ تعامل عملی اصحاب با یکدیگر، احادیث برخی از اصحاب مورد پذیرش واقع شده و در برابر، احادیث برخی دیگر نیز مردود دانسته شده است. پسانتر، این رفتارهای عملی اصحاب با یکدیگر، در ریختِ واژههای به کار گرفته شده در نگاشتههای رجالی نمود یافت و در نتیجه راویان به #ثقه، #ضعیف، #غالی، #كذاب، #عین، #مخلط و جز آن موصوف شدند؛ به عبارت دیگر، هر واژهای که برای شناساندن شخصیت یک راوی به کار میرود، دارای پیشینهای تاریخی بوده است که در پرتو بازخوانی آن پیشینه، برای نمونه میتوان فهمید که آیا خواستنی از #مفهوم_وثاقت ، صِرف راستگویی است یا آنچه تضمین کننده صدور روایت از معصوم علیهالسلام خواهد بود❓ و یا #مفهوم_ضعف همان دروغگویی است یا مفهومی دیگر❓
برای پاسخ به این پرسشها، نخست بایسته است نگاهی گذرا داشته باشیم به #نگاشتههای_نخستین_رجالی و در پی آن، آگاهیهای موجود در این نگاشتهها را کمی با ریزبینی بیشتر باز بخوانیم.
@Elal_alhadith