eitaa logo
اعتبارسنجی احادیث شیعه
555 دنبال‌کننده
31 عکس
3 ویدیو
89 فایل
باسمه‌تعالی‌شأنه‌ کانال اعتبارسنجی احادیث شیعه؛ جلسات، مقالات و مباحثات استاد سید‌علی‌رضاحسینی‌شیرازی که با مدیریت حضرت استاد و بتوسط طلبۀ‌ی از طلاب علوم آل محمد -صلوات‌الله‌علیهم- بارگزاری می‌شود. ارتباط با حضرت استاد: @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">sahoseini14@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣ باید بگوییم در باب اعتبارسنجی احادیث شیعه، دست کم می‌توان از دو رویکرد اصلی نام بُرد که زیر ساخت‌ها، روش‌ها و پیامد‌های هر یک با دیگری بسیار متفاوت است: یکمین را می‌نامیم و دومین را می‌خوانیم. امروزه آنچه در دانش رجال به عنوان گرایشی فراگیر در حوزه‌های علمیّه و جوامع دانشگاهی پذیرفته شده، رویکردی است که بیش از هفت قرن، یعنی از مدرسهٔ حلّه تاکنون، بر اعتبارسنجی احادیث شیعه حاکم است. در این رویکرد، با استفاده از دانش رجال، به سراغ احادیث می‌روند و آنها را با نظر داشتِ ویژگی‌هایی که در کتاب‌های رجالی برای راویان برشمرده شده، به ، ، و تقسیم می‌کنند و اعتبار یا عدم‌اعتبار روایات را بر می‌رسند. در این نگاه که آن را می‌نامیم، نقش بنیادین در حکم به اعتبار یا عدم‌اعتبار روایت، از آنِ راوی است؛ یعنی ویژگی‌های راوی است که به روایت بها می‌دهد یا از آن بها می‌ستاند و از این رو در این نگرش، به امور جانبی و پیرامونیِ حکم به اعتبار روایت، توجه نمی‌شود یا کم می‌شود. این نگاه، داوری‌های دانشمندان رجالی را مبنای قضاوت دربارۂ راویان قرار می‌دهد، آن هم بی آنکه تحلیل کند چه زیر ساخت‌ها و مبانی‌ای به عنوان عوامل اصلی، داوری‌های رجالی را سبب شده است و موجب گشته برخی راویان در نگاه دانشمندان رجالی و برخی دیگر باشند. حال پرسش این است که آیا این نگاه، توان تعامل با میراث حدیثی شیعه را داراست❓ در ادامه، پاسخ این پرسش را خواهیم آورد و خواهیم گفت که این نگاه، به هیچ روی برای بر رسیدن میراث حدیثی سترگمان، بسنده نیست❗️ ولی پیش از آن، گویا به جا باشد که سخنی از ، فرزند شهیدثانی، و نیز را در تأیید ادعا شاهد آوریم. در کتاب مُنتقى الجُمان في الأحاديث الصحاح و الحِسان، پس از آنکه مقصود خویش از نگارش این کتاب را گردآوری احادیث صحیح و حسن از میان کتب اربعه بر می‌شمارد، دلیل این امر را این گونه شرح می‌دهد: و الذي حدانا على ذلك ما رأيناه من تلاشي أمر الحديث، حتّى فشا فيه الغلط والتصحيف، و كثر في خلاله التغيير و التحريف، لتقاعد الهمم عن القيام بحقّه، و تخاذل القوي عن النهوض لتلافي أمره، مع أن مدار الاستنباط لأكثر الأحكام في هذه الأزمان علیه، و مرجع الفتاوی في أغلب المسائل الفقهيّة إليه. و لقد كانت حاله مع السلف الأولين على طرف النقيض ممّا هو فيه مع الخلف الآخرين، فأكثروا لذلك فيه المصنّفات، و توسعوا في طرق الروايات، و أوردوا في كتبهم ما اقتضى رأيهم إيراده من غير التفات إلى التفرقة بين صحيح الطریق و ضعیفه، و لا تعرض للتميز بين سليم الإسناد و سقيمه، اعتماداً منهم في الغالب على القرائن المقتضية القبول ما دَخَلَ الضعفُ طريقَه، و تعويلاً على الأمارات الملحقة لمنحط الرتبة بما فوقه، كما أشار إليه الشيخ رحمه‌الله في فهرسته حيث قال: «إن كثيراً من مصنّفی أصحابنا و أصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة و كتبهم معتمدة». (حسن‌بن زین‌الدین، منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح والحسان، ج۱،ص۲) آنگاه در ادامه، پس از آنکه حدیثِ صحیح، حسن، موثّق و ضعیف را از دیدگاه شهیداول و پدرش [يعنى] شهیدثانی، تعریف می‌کند، تعریف حدیث صحیح را از پدر خویش نمی‌پذیرد و در آن خدشه می‌کند و پس از گفته‌هایی دراز دامن و پُرفایده در این باره، به کارگیری واژۂ «صحيح» از سوی پیشینیان در همان معنا که پسينيان اراده می کنند را نمی‌پذیرد و بر این باور خویش این سان دلیل می‌آورد: فإن القدماء لا علم لهم بهذا الاصطلاح قطعاً؛ لاستغنائهم عنه في الغالب بكثرة القرائن الدالة على صدق الخبر، و إن اشتمل طریقه على ضعف، كما أشرنا إليه سالفاً، فلم يكن للصحيح كثير مزية توجب له التمييز باصطلاح أو غيره، فلما اندرست تلك الآثار و استقلت الأسانيد بالأخبار اضطر المتأخرون إلى تمييز الخالي من الريب و تعيين البعيد عن الشك، فاصطلحوا على ما قدّمنا بيانه، ولا يكاد يعلم از وجود هذا الاصطلاح قبل زمن العلامة، إلا من السيد جمال‌الدین‌بن طاووس رحمه‌الله (حسن‌بن زین‌الدین، منتقی الجمان، ج۱، ص۱۴) @Elal_alhadith
پس در پی این گفته‌ها می‌توان گفت در برابرِ که خاستگاهش مدرسهٔ‌حلّه بوده است، رویکرد دیگری در تاریخ حدیث شیعه وجود داشته که می‌توان آن را خواند. این‌که این قرائن چه‌ها بوده‌اند، در ادامه بدان خواهیم پرداخت؛ ولی اگر خواسته باشیم کوتاه سخن کنیم، باید گفت در ، ویژگی‌های راوی تنها یکی از نشانه‌های حکم به درستی یا نادرستی حدیث است که خود در پیشینۀ تاریخی، برگرفته از نقد و تحلیل محتوایی آموزه‌های راه‌یافته به احادیث وی است. توجه به این واقعيت، بسی پراهمیت است که منابع نخستين رجال شیعه بر پایۀ همان دیدگاه سامان یافته‌اند❗️ خود قیاس کنید که تعامل با این نگاشته‌ها بر پایۀ چه بار خواهد داد⁉️ نگاشته‌هایی که بر پایه سامان یافته‌اند، ولی بر مبنای داوری می‌شوند❗️ 👈پس در حقیقت بازگشتی است به پیش از مدرسهٔ‌حلّه و کوششی است در راستای دستیابی به در عصر حضور [حضرات معصومین علیهم‌السلام]. در این نگرش، تأثیر اثباتی یا ایجابی داوری‌ها بسته به _توثیق_و_تضعیف است؛ اگر آن مبانی پذیرفته شدند، به تبع آن، داوری‌ها نیز پذیرفته خواهند شد، و اگر نه، نه👉. به بیانی دیگر، در این نگاه، به محک داوری‌های رجالی می‌نشینیم که رهاورد این سنجش، گاهی پذیرش داوری‌های دانشمند رجالی است، آن گاه که ما نیز مبنای وی را پذیرفته باشیم؛ و گاهی نیز دستاوردش نپذیرفتن این داوری‌هاست، آن زمان که مبنای او را نپذیریم و یا از آن بی‌خبر باشیم؛ چرا که دانشمند رجالی را زیر ساخت‌هایی فکری و اجتهادی است که به داوری‌هایش سو می‌دهند. اکنون اگر ما نیز چون آن رجالی، آن زیرساخت‌های فکری و اجتهادی را باورمند باشیم، آشکار است که با وی هم رأی و هم نظر خواهیم بود؛ و اگر چنان نباشیم، هویداست که چنین نخواهد شد. پس بی گفت‌وگو روشن است که 👈کشف مبنا یا مبانی دانشمند رجالی، از مهم ترین مباحث دانش رجال است. در ، نخست در پیِ شناخت زیر ساخت‌های حاکم بر داوری‌های دانشمند رجالی هستیم و سپس، به دنبال آنیم که آیا می‌شود آن مبنا را پذیرفت یا خیر❓ پس اگر نتوانیم تحلیل درستی از مبانی داوری‌های دانشمند رجالی به دست دهیم، بی‌گمان به خطا خواهیم رفت. اگر بخواهیم دقیق‌تر سخن کنیم، تا زمانی که مبناشناسی نکنیم، در پذیرش داوری‌های دانشمندان رجالی، یا پیرویم و یا دست بالا ناگزیریم براساس اصلی اصولی داوری‌های رجالی را داوری کنیم❗️ در این صورت، دیدگاهمان دیگر دیدگاهی حدیث شناختی که بر تاریخ حدیث و واقعیت‌های حاکم بر دانش رجال استوار باشد، نخواهد بود.👉 در مبناشناسی، نگاشته‌های نخستین رجالی، به عنوان منابع دست اول، بسیار مورد استفاده‌اند. کوتاه و فشرده آن که در این کتاب ها، دو مبنای اساسی بیشتر وجود نداشته است: یکی ؛ و دیگری . مبانی دیگری که در این راستا قرار دارند. بیشتر خرده مبنا هستند. نکتهٔ دیگری که توجه بدان بسیار پر اهمیت است آن‌که 👈مبنای حاکم بر توثيقات و تضعیفات، از زمان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله همچنین دیگر امامان علیهم‌السلام مورد توجه حضرات واقع شده و در روایات، بدان اشارت رفته است؛ به دیگر سخن، در عصر حضور[حضرات معصومین علیهم‌السلام] به فرایند اعتبارسنجی احادیث اشاره شده و از سوی حضرات، مبنایی برای پذیرش با ناپذیرش روایات، معرفی شده است؛ یکی همان است و دومی ؛ یعنی اگر راوی‌ای آموزه‌های آشنا را روایت می کرد. آن آموزه و در پی‌اش، آن راوی، پذیرفتنی بودند و اگر آموزه‌های ناآشنا را روایت می‌کرد، آن آموزه و در پی‌اش، آن راوی، چه بسا ناپذیرفتنی بودند؛ حتی اگر آن آموزه به واقع درست و حقیقی و صادر از مصوم بود❗️ @Elal_alhadith