#چالشهای_پیشروی_حدیث
۶.در اختیار نداشتن ابزارها و پیش نیازهای تعامل با روایات
✅ بسا شاهدیم که فقیه در فقهالحدیث، بسیار عمیق استدلال ورزی میکند؛ ولی به گاه رویارویی با اسناد، گویی از کاربست تمام ابزارها و پیش نیازهای تعامل با اسناد خبری نیست؛ از این رو چه بسیار که داوریاش دربارۂ حدیث با درستی همراه نیست❗️ میتوان #ابزارها و #پیشنیازهای_تعامل با روایات را این گونه بر شمرد:
یکم: سلامت ارتباط میان راویان در سلسلۀ سند ( #پیوستگی_سند )
دوم: سلامت عنوان یا شناسایی تحریف در عنوان و سپس شناخت عنوان صحیح ( #تحریف )
سوم: هویت شناسی راویان یا تعیین و شناخت مصداق عنوان مشترک ( #اشتراک )
چهارم: شناسایی نامهای گوناگون یک راوی ( #ترادف )
پنجم: وجود دادههای کافی دربارۂ توثیق و تضعیف راویان: یعنی گرچه دسترسی به چنین دادهایی دربارۂ تمام راویان شدنی نیست، ولی دست کم پیرامون بیشترین شان، دادههای رجالی، بسنده باشد ( #دادههای_کافی )
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/Elal_alhadith
https://t.me/Elal_alhadith2
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۷.نادیده انگاری وجود راهبرد حاکم بر فرایند تولید و نشر احادیث شیعی
🔰چه بسیار کسان که گمان میبرند بسیاری از احادیث به تناسب نیازهای روزمره اصحاب و به دلیل پرسشهای ایشان از معصوم علیهالسلام، عرضه شدهاند و گویا آگاهی یا توجه ندارند که #راهبردی_ویژه و #فراگیر بر فرایند تولید و نشر #احادیث_شیعی حاکم بوده است؛ راهبردی که از سوی امامان علیهمالسلام تبیین شده و اصحاب ما نیز خود را بدان پایبند میدانستند؛ تا جایی که اگر راویانی از قوانین حاکم در این راهبرد پا فراتر می گذاشتند، مورد عتاب و خطاب اصحاب قرار میگرفتند و درستی روش علمی و در پی آن، مجموعۂ حدیثی شان، و یا بخشی از آن، با تردید رو به رو میشد❗️ از این رو لازم است این راهبرد و اجزاء و مراحل آن به درستی فهم شود.
([إن شاءالله الرحمن] هنگام سخن از #مدیریت_فرهنگی_نهاد_امامت، از این راهبرد یاد میکنیم)
@Elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۸. ناآشنایی با حوزههای حدیثی شیعه و کارکردهای ایجابی و سلبی هر حوزۂ حدیثی و چگونگی ارتباط حوزهها با یکدیگر
🔰از آن رو که ابزار امام [علیهالسلام] در نشر #فرهنگ_شیعی در شهرهایی چون #کوفه، #بغداد و #قم، شیعیان ساکن در آنها بودند، باید دانست و شناخت که امتیازات و اختصاصات هر حوزه در قیاس با دیگر حوزهها چهها بوده است؟❓ (برای تعریف حوزۂ حدیثی بنگرید به: «مکتب حدیثی شیعه در کوفه» -تا پایان قرن سوم هجری-سعید شفیعی)
برای نمونه باید کاوید و پرسید چرا بیشینۂ احادیث ما از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام از راویان کوفی نقل شده است؟ ❓
چرا مطمئنترین راویان ما کوفیاند؟ ❓
چرا با وجود جریان انحرافی غلوّ و شکلگیری فطحیّه و واقفه، حوزۂ کوفه به حرکت مستقیم خود ادامه داد و این رخدادها نتوانست آن را از پا در آورد؟ ❓
ارتباط حوزه حدیثی کوفه با قم چه بود؟ ❓
ارتباط حوزه قم با بغداد کدام بود؟ ❓
آیا ردپایی از چگونگی نگرش حوزههای حدیثی شیعه به یکدیگر وجود دارد؟ ❓
نخستین نگاشتههای حدیثی شیعه در کدام حوزه حدیثی سامان یافتهاند؟ ❓
و پرسشهای فراوان دیگری از این دست (برای یافتن پاسخ برخی از این پرسشها بنگرید به: [ #مقاله ]«نگاه حوزۂ بغداد به راویان و آرای رجالی مدرسۂ حدیثی قم» ، مجله علوم حدیث، ش۶۵)
اهمیت پاسخ دهی به این پرسشها، آنگاه چند چندان میشود که برخی گمان میکنند سه حوزه حدیثی کوفه، بغداد و قم، جدا از هم و گاهی در برابر هماند❗️پیگیری اثر تخریبی این نوع نگاه بر اعتبارسنجی احادیث شیعه و به ویژه مباحث معرفتی و امامتی، گویا چندان دشوار نباشد
@elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۹. به سادگی گذر کردن از برخی گزارشهای تخریبی و عدم ارائه تحلیل دقیق و همه جانبه از موضوع گزارش
🔰نگاه ساده انگارانه به برخی از گزارشهای تخریبی، بنیاد میراث حدیثی شیعه را ویران میکند. بسیاری بیتوجه به واقعیتهای بستر نشر مکتوب آموزههای شیعه، برخی از این #گزارشهای_تخریبی را به بهانههای گوناگون، میپذیرند؛ حال آنکه برخی از مسیرهای انتقال آموزههای نیازمند بازبینی و بازنگریاند. در این بازبینی و بازنگری معلوم خواهد شد آنچه موجب ناپذیرش این دست از گزارشهای تخریبی میشود، راهکاری است که در #پرتو_مدیریت_فرهنگی_امامان_علیهمالسلام سامان یافت و اصحاب نیز با پایبندی به آن، بستر نشر مکتوب آموزهها را از ورود پُر دامنۂ احادیثِ بر ساخته و بریافته، ایمنی بخشیدند.
( تفضیل این موضوع و بررسی گزارش ۴۰۱ و ۴۰۲ از رجال کشّی میباشد [رجوع شود به مقاله ذیل👇 ]
@Elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۰. عدم کلینگری به معارف و آموزههای دینی؛ از جمله بستر شکلگیری و انتقال حدیث
🔰بسا میشود که نبود دیدی همه سونگر در فرایند تعامل با معارف و آموزههای دینی، سبب گردد که پیوند برخی از این آموزهها و معارف با دیگرها به خوبی فهم نشود و یا از بن نشود! نیازمند توضیح نیست که نگرش جامع به ساحتهای گوناگون میتواند در استنتاج درست کمک کار باشد. برای نمونه، به گاه تعامل با میراث حدیثی شیعه، باید پیجو بود که پیشینه عرضه معارف از جانب معصوم چه بوده است و آیا راهکارهایی برای چگونگی حفظ و انتقال احادیث شیعه از جانب نهاد امامت تعریف شده است؟ پرسشهایی که دردمندانه باید اعتراف کرد یا گویی مطرح نیستند و یا پاسخی درخور بدانها داده نشده است!
گزارش ششم کلینی در باب «دعائم الاسلام» کتاب الکافی که از سندی استوار برخوردار است و پس آنگاه برابر نهادن آن با حدیثی از امام باقر که ابانبن تغلب را به نشستن در مسجد مدینه و فتوا دادن امر میکنند، نمونه خوبی است.
حدیث ششم باب «دعائم الاسلام» را میتوان ترسیم کننده نمای جامعه شیعی در ابتدای امامت امام باقر علیهالسلام و آن هم از زبان مبارک امام صادق علیهالسلام دانست که در آن، جامعه شیعی از جهت فرهنگی از هم گسیخته توصیف میشود؛ جامعهای که حتی در تأمین نیازهای روزانهاش، دست نیاز به جامعۂ رقیب و حریف ، یعنی عامه، دراز کرده است! بخشی از آن گزارش، این است:
مُحَمَّدُبْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ صَفْوَانَبْنِ يَحْيى، عَنْ عِيسَىبْنِ السَّرِيِّ أَبِي الْيَسَعِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ عليهالسلام: «أَخْبِرْنِي بِدَعَائِمِ الْإِسْلَامِ، الَّتِي لَايَسَعُ أَحَداً التَّقْصِيرُ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْءٍ مِنْهَا، الَّتِي مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْءٍ مِنْهَا فَسَدَ دِينُهُ و َلَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ عَمَلُه ، وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ لَهُ دِينُهُ و َقُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ، و َلَمْ يَضِقْ بِهِ مِمَّا هُوَ فِيهِ لِجَهْلِ شَيْءٍ مِنَ الْأُمُورِ جَهِلَهُ».
فَقَالَ: «شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، و َالْإِيمَانُ بِأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم، و َالْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ، وَ حَقٌّ فِي الْأَمْوَالِ الزَّكَاةُ، و َالْوَلَايَةُ الَّتِي أَمَرَ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بِهَا وَلَايَةُ آلِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآلهوسلم».
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: «هَلْ فِي الْوَلَايَةِ شَيْءٌ دُونَ شَيْءٍ فَضْلٌ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ؟».
قَالَ: «نَعَمْ؛ قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ و َأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) و َقَالَ رَسُولُ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم: «مَنْ مَاتَ وَ لَايَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» و َكَانَ رَسُولَ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم و َكَانَ عَلِيّاً عليهالسلام، -و َقَالَ الْآخَرُونَ: كَانَ مُعَاوِيَةَ- ثُمَّ كَانَ الْحَسَنَ، ثُمَّ كَانَ الْحُسَيْنَ، -وَ قَالَ الْآخَرُونَ: يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ- و َحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ؛ و َلَا سَوَاءَ و َلَا سَوَاءَ».
قَالَ: ثُمَّ سَكَتَ ، ثُمَّ قَالَ: «أَزِيدُكَ؟» فَقَالَ لَهُ حَكَمٌ الْأَعْوَرُ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ! قَالَ: «ثُمَّ كَانَ عَلِيَّبْنَ الْحُسَيْنِ، ثُمَّ كَانَ مُحَمَّدَبْنَ عَلِيٍّ أَبَاجَعْفَرٍ،
👈 و َكَانَتِ الشِّيعَةُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَبُوجَعْفَرٍ و َهُمْ لَايَعْرِفُونَ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى كَانَ أَبُوجَعْفَرٍ، فَفَتَحَ لَهُمْ، و َبَيَّنَ لَهُمْ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ و َحَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى صَارَ النَّاسُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا كَانُوا يَحْتَاجُونَ إِلَى النَّاسِ، و َهكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ، وَالْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلاَّ بِإِمَامٍ، وَ مَنْ مَاتَ لَايَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ... ». (الکافی ، ط-دارالحدیث ، ج۳ ، صص۵۷-۵۹)
اکنون این حدیث را با فرمان امام باقر علیهالسلام به ابانبن تغلب سنجه کنید:
إجلس في مسجد المدينة و أفت الناس، فإنّي أحب أن يُرى في شيعتي مثلك .(نجاشی،الرجال ، ش۷ ؛ طوسی،الفهرست ، ش۵۱)
با برابر نهادن این دو گزارش آشکار میشود که امام باقر علیهالسلام تنها در بیان ویژگی ممتاز ابانبن تغلب نیستند، بلکه گویی قصد دارند ثمره تولید فرهنگی خویش و توانایی علمی وی را به جامعه فرهنگی رقیب معرفی کنند.
برای نمونهای دیگر ...
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۱. بیتوجهی به مسئولیت حساس، فراگیر و تأثیرگذار محدّثان و تأثیر آن در سالم سازی فرایند انتقال احادیث شیعه
🔰برخی را گمان آن است که راویان شیعه، بیشتر به سان ظرفی هستند برای انباشت انبوهی حدیث و پس آنگاه، انتقال این انباشت انبوه به شاگردان و دیگر هیچ❗️ در این نگاه، به مسئولیت راویان، که گستراندن آموزههای دینی و فراگیر کردن آن در بستر جامعه دینی است به هیچ رو توجه نشده است؛ مسئولیتی که نشر و گسترش آموزههای بنیادینی چون ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام¹ را در بر میگرفت و پیش نیازی چون ورع داشت² و دانش پژوه و دین شناس کوشا را چنان مرتبتی میبخشید که چونان ماه در چهاردهمین شب نورافشانی، دیگر شهروندان جامعه دینی را نور میبخشید³ پیجویی و پیگیری شرح حال راویان شیعه، دست کم پُر کارها و پُرروایههاشان، در لابه لای متون حدیثی و رجالی، بیگفتگو آشکار میسازد که ایشان به همان پایه که بیشتر حدیث فرا میگرفتند، به همان سان بیشتر تقواپیشه و زهدورز بوده اند⁴؛ یعنی اصحاب ما در گام نخست، پیشتر از نقل روایت و بیشتر از دیگران، خویش را مخاطب روایتی که ناقلش بودند، میدیدند و مییافتند و در گام بعد، آن احادیث را به شاگردان خویش تعليم میکردند. تقواپیشگی و زهدورزی، راویان را وامیداشت که نخست، آموزهها را درست و بی کم و کاست دریافت کنند و سپس، درست و بی کم و کاست به نسل بعدی بسپارند.
________________
①يا معشر المسلمين! هذا ولیّکم من بعدي فلْيُبلِّغِ الشّاهد من الغائب (الکافی، ج۲، ص۱۶)
②عليبن إبراهيم، عن أبيه، عن ابنمحبوب، عن ابنرئاب: عن أبي عبدالله علیهالسلام، قال: «إنّا لانَعُدُّ الرّجُلَ مؤمناً حتّى يكون لجميع أمْرِنا مُتَّبِعاً مُرِيداً، ألا و إنّ مِن اتّباع أمْرنا و إرادَتِه الورع، فتَزَيَّنُوا بِه یرحمْکُم اللّه (الکافی، ج۳، ص۲۰۱)
③ محمدبن الحسن، و عليبن محمد، عن سهلبن زياد و محمدبن یحیی، عن احمدبن محمد جمیعا، عن جعفربن محمد الأشعري، عن عبداللهبن ميمون القَدّاح؛ و عليبن إبراهيم، عن أبيه، عن حمادبن عيسى، عن القدّاح، عن أبي عبدالله علیهالسلام، قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَن سلك طريقاً يطلب فيه علما، سلك الله به طريقا إلى الجنة، و إن الملائکة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضا به، و إنه ليستغفر لطالب العلم من في السماء و من في الأرض حتى الحوت في البحر، وفضل العالم على العابد كفضل القمر على سائر النجوم ليلة البدر» (الکافی،ج۱، ص۸۲و۸۳)
④درنگ در گزارشی که کشّی در ترسیم چهرۂ عبادی سه نفر از اصحاب، یعنی معروفبن خَرَّبوذ از طبقه اول اصحاب اجماع، جميلبن دَرّاج از طبقه دوم و محمدبن أبیعُمَیر از طبقه سوم، فراز میآورد، بسیار خواندنی است:
نصربن الصباح قال: حدّثني الفضلبن شاذان قال: «دخلتُ على محمدبن أبي عمير و هو ساجد، فأطال السجود، فلمّا رفع رأسه، ذَكر له الفضل طولَ سجوده، فقال: «كيف لو رأيتٍ جميل بن درّاج ؟!» ثم حدّثه أنه دخل على جميل فوجده ساجداً فأطال السجود جدّاً؛ فلمّا رفع رأسه قال له محمدبن أبيعمير: «أطلتَ السجود!» فقال: «كيف لو رأيتَ معروفَ بن
خَرَّبوذ؟! » (رجال الكشی، ش ۴۶۹)
گزارش ابوغالب زراری از زرارةبن اعین نیز در همین راستا درخور توجه است: ... و رُوي أنّ زرارة كان وسيماً جسيماً أبيض و كان يخرج إلى الجمعة و على رأسه برنس أسود و بين عينيه سجادة و في يده عصا، فيقوم له الناس سماطين ينظرون إليه لحسن هیئته، فربّما رجع عن طريقه. و كان خصماً جدلاً لا يقوم أحد لحجّته، إلا أنّ العبادة أشغلتْه عن الكلام؛ و المتكلمون من الشيعة تلاميذه (ابوغالب زراری، رسالة ابيغالب الزراری، ۱۳۶)
و همچنین از گزارش نجاشی در بیان زهد صفوانبن یحیی، نمیتوان چشم پوشی کرد: قد توکّل للرضا و أبيجعفر علیهماالسلام و سلم مذهبه من الوقف و كانت له منزلة من الزهد و العبادة و كان جماعة الواقفة بذلوا له مالاّ كثيراً و كان شريكاً لعبداللهبن جندب و علىبن النعمان. و رُوی أنّهم تعاقدوا في بيت اللّه الحرام أنه من مات منهم صلّی من بقی صلاته و صام عنه صيامه و زکی عنه زکاته. هماتا و بقي صفوان، فكان يصلی في كل يوم مائة و خمسين ركعة و يصوم في السنة ثلاثة أشهر و یزکی زکاته ثلاث دفعات و كل ما يتبرع به عن نفسه ممّا عدّا ما ذکرناه یتبرع (تبرع) عنهما مثله. و حکی أصحابنا أن إنساناً كلّفه حمل دینارین إلى أهله إلى الكوفة فقال: «إنّ جمالی مکریة و أنا أستأذن الأجراء». و كان من الورع و العبادة على ما لم يكن عليه أحد من طبقته رحمه الله (نجاشی، الرجال، ش ۵۲۴)
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۲. نادیده گرفتن شرایط فرهنگی اجتماعی دورههای گوناگون در انتخاب اولویتهای عرضه فرهنگ از جانب نهاد امامت
🔰آنچه دست مایه خُردهگیریها و کجفهمیهای فراوان -به ویژه برای دگراندیشان و مستشرقان- شده، غفلت از این امر آشکار است که ائمه علیهمالسلام در بیان معارف و آموزهها، به تناسب ویژگیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، ظرفیت مخاطبان را در نظر میگرفتند؛ از این رو عرضه معارف و آموزهها، سیری از اجمال به تفصیل داشته است.
(برای مطالعه بیشتر در این باره بنگرید به؛ [نوشته] سیدمصطفی مطهری، نقش عناصر تاریخی در تبیین عقائد اهل بیت علیهمالسلام [این کتاب، در صدد پاسخ به دو پرسش اساسی است: سیر تبیین عقائد و معارف شیعه چگونه بوده است؟ و عناصر تأثیرگذار تاریخی در مسیر تبیین آن کداماند؟.
این نوشتار با ارائه یک مبحث مقدماتی، در قالب سه فصل سامان یافته است:
در فصل نخست، چند نمونه از دیدگاههای موافقان تحوّل تاریخی اندیشه شیعی به اختصار بیان شده است.
در فصل دوم، نخست به معرفی عناصر تاریخی در چهار محور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته، آنگاه بحث تطبیقی آن را ارائه کرده است.
در فصل سوم، تطبیق سیر اجمالی - تفصیلی موضوع امامت با تأکید بر نقش اثرگذار عناصر تاریخی، در چهار دوره انجام شده است.سایت حدیث نت])
@Elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۳. اختلاف دیدگاههای دانشمندان رجالی در توصیف یک راوی¹
گاهی دیدگاههای دانشمندان رجالی در نحوه نگرش به یک راوی، سراسر با هم مخالف و ناسازگار است❗️ این واقعیت زمانی آزار دهندهتر است که میبینیم چنین اختلافی درباره برخی از راویان پرتکرار امامیه رخ داده است❗️ ترجمه سه راوی از این دست در پی میآید(در این باره اگرچه راویان پُرشماری را میتوان شاهد آورد، ولی تنها به یاد کرد سه تن از پُر روایهها او بسنده میکنیم):
#سهلبن_زیادآدمی: به گاه برابر نهادن ترجمۂ سهلبن زیاد آدمی در رجال نجاشی، فهرست شیخ و رجال ابن غضائری با رجال شیخ، با دو نگرش ناسازگار رویارو میشویم:
شیخ طوسی در رجال، وی را #توثیق میکند (سهلبن زياد الآدمي، يكنّى أبا سعيد، 👈ثقةٌ، رازي ، الرجال للطوسی، ش ۵۶۹۹)؛ ولی در رجال نجاشی، فهرست شیخ و رجال ابنغضائری تضعیف شده است (سهلبن زياد أبوسعيد الآدمي الرازي، كان 👈ضعيفاً في الحديث، غيرَ معتمد فيه؛ و كان أحمدبن محمدبن عيسى يشهد عليه بالغلوّ و الكذب و أخرجه من قم إلى الرّي و كان يسكنها ، الرجال للنجاشی، ش۴۹۰
سهلبن زياد الآدمي الرازي، يُكنّى أبا سعيد، 👈ضعيفٌ ، الفهرست للشیخ، ش ۳۳۹
سهلبن زياد أبوسعيد الآدمي الرازي. كان 👈ضعيفاً جدّاً، فاسدَ الرواية و الدين؛ و کان أحمدبن محمدبن عيسى الأشعري أخرجه من قم و أظهر البراءة منه و نهى الناس عن السماع منه و الرواية عنه؛ و یروى المراسيل و يعتمد المجاهيل ، الرجال لابن الغضائری ، ۶۵).
طُرفه [شگفت و عجیب] آن که راوی یاد شده در سند ۲۵۶۷ روایت از کتب أربعه قرار دارد.
#محمدبن_عیسیبن_عبید: ترجمۂ این راوی نیز چون پیشین، نشان از رویکردهایی ناهمسان دارد.
نجاشی او را دو جا توثیق میکند: یکی در ترجمۂ خود او (محمدبن عیسیبن عُبَيدبن یقطینبن موسی، مولى أسدبن خزيمة، أبوجعفر؛ جليلٌ في (من) أصحابنا، 👈ثقة، عین، كثير الرواية، حسن التصانيف. رَوَي عن أبيجعفر الثاني علیهالسلام مكاتبةً و مشافهةً؛ و ذكر أبوجعفربن بابویه عن ابنالوليد أنه قال: «ما تفرّد به محمدبن عیسی مِن کُتُب یونس و حدیثِه لا يُعتمَد عليه». و رأيتُ أصحابَنا ينكرون هذا القول و يقولون: «مَن مثل أبيجعفر محمدبن عیسی سَکَن بغداد؟!» قال أبوعمرو الكشّي: « نصربن الصباح یقول: «إن محمدبن عيسىبن عُبَيدبن يقطين أصغر في السن أن يَروِيَ عن ابنمحبوب» ». قال أبوعمرو: « قال القتيبي: «كان الفضلبن شاذان -رحمهالله- یُحبُّ العُبَيدي و يثني عليه و یمدحه و يميل إليه و يقول: {ليس في أقرانه مثله}» » و بحسبك هذا الثناء من الفضل رحمهالله ، الرجال للنجاشی، ش۸۹۶).
و دیگری در میانۂ ترجمۂ محمدبن احمدبن یحیی (محمدبن أحمدبن يحيىبن عمرانبن عبداللهبن سعدبن مالك الأشعري القمي، أبوجعفر. كان ثقةً في الحديث؛ إلّا أنّ أصحابَنا قالوا: «كان يروي عن الضعفاء و يعتمد المراسيل و لایبالی عمن أخذ». و ما عليه في نفسه مطعن في شيء...قال ابوالعباسبن نوح: «و قد اصاب شيخنا أبوجعفر محمدبن الحسن في ذلك كلّه و تبعه أبوجعفربن بابوَیه في ذلك الاّ في محمدبن عیسیبن عُبيد؛ فلا ادري ما رابه فيه؟! لأنّه كان على ظاهر العدالة و 👈الثقة» الرجال للنجاشی، ش ۹۳۹)
در برابر، شیخ طوسی نیز او را در دو جا تضعیف می کند: یکی در ترجمۂ خود او (محمدبن عیسیبن عُبيد اليقطيني، 👈ضعیفٌ؛ استثناه أبوجعفر ابن بابوَیه من رجال نوادر الحكمة و قال: «لا أروِي ما يَختَصّ بروايته» و قيل: «إنّه كان يذهب مذهبَ الغلاة» ، الفهرست للطوسی ،
ش ۶۱۲)
و دیگری در میانۂ ترجمۂ يونسبن عبدالرّحمن (يونسبن عبدالرحمن، مولى آل يقطين...و قال محمدبن عليبن الحسين: «سمعتُ محمدبن
الحسنبن الوليد رحمهالله يقول: «کُتُبُ يونس التي هي بالروايات كلُّها صحيحةٌ يعتمد عليها إلّا ما ينفرد به محمدبن عيسىبن عُبيد و لم يروه غیرُه؛ فإنّه لا يُعتمَد عليه ولا يُفتَى به» » ، الفهرست للطوسی، ش ۸۱۳)²
این راوی نیز در سند ۱۴۵۱ روایت از کتب اربعه واقع شده است!³
#محمدبن_خالدبرقی: ناهمسان بودن دیدگاهها پیرامون این راوی نیز جالب توجه است؛ نجاشی و ابن غضائری او را تضعیف نمودهاند (محمدبن خالدبن عبدالرحمنبن محمدبن علي البرقي...و كان محمد 👈ضعيفاً في الحديث و كان أديباً حسن المعرفة بالأخبار و علوم العرب ، الرجال للنجاشی، ش ۸۹۸
محمدبن خالد البرقيبن عبدالرحمنبن محمدبن علي، أبوعبدالله... . حدیثه يُعرف و یُنکر. 👈یروی عن الضعفاء كثيراً و يعتمد المراسيل ، الرجال لابنالغضائری، ش ۱۳۲)
و شیخ به وثاقتش تصریح کرده است (محمدبن خالد البرقي، 👈ثقةٌ ، الرجال للطوسی، ش ۵۳۹۱)
این راوی نیز در سند ۱۰۴۱ روایت از کتب اربعه قرار دارد.
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۴. احساس ناسازگاری میان رفتار عملی گروهی از اصحاب با دیدگاههای رجالی گروهی دیگر
✅در میان راویان گروهی وجود دارند که تعامل اصحاب ما با روایات ایشان مُوهِم تعارض و اختلاف است❗️ یعنی از سویی شاهدیم که این دسته از راویان در کتابهای رجالی تضعیف شدهاند، اما برخی دیگر از بزرگان اصحاب ما به اخذ حدیث از ایشان اهتمام ویژهای داشتهاند❗️
راویانی مانند #يزيد_الصائغ ، #محمدبن_ابیزینب_ابوالخطاب ، #يونسبن_ظبيان ، #محمدبن_علی_ابوسمينه و #محمدبن_سنان_الزاهری از این دستهاند. اینان در نگاه بیشتر دانشمندان رجالی، به دو خصلت «غلو» و «کذب» متهماند؛ امری که موجب میشود در زمرۂ راویان ضعیف، آن هم در پایینترین درجۂ ضعف قرار گیرند؛ چنان که کشّی در گزارشی به ضعف این راویان اشاره کرده است:
و ذکر علیبن محمدبن قُتَیبة النیسابوری، عن الفضلبن شاذان، أنّه، قال «کِدْتُ أن أقْنُت علی أبیسُمَیْنة، محمدبن علی الصَّیرَفی». قال: فقلت له: «و لم استوجب القنوت من بین أمثاله؟!» قال: «إنّی لأعرف منه ما لا تعرفه!» و ذکر الفضل فی بعض کتبه: #الکذابون_المشهورون أبوالخطاب و یونسبن ظبیان و یزید الصائغ و محمدبن سنان و أبوسمینة أشهرهم. (کشّی، رجال الکشّی، ش۱۰۳۳)¹
اما در عین حال گویی برخی از بزرگان اصحاب ما از ضعف این دسته از راویان چشم پوشی کرده و به نقل روایت از ایشان پرداختهاند❗️این رخداد زمانی شگفت آورتر و بحث انگیزتر است که میبینیم برخی از بزرگان امامیّه که خود در رأسِ جریان غلوّ ستیزی قرار داشتهاند، از شاگردانِ راویانِ پیش گفتهاند❗️برای نمونه آن گاه که به فهرست شاگردان محمدبن سنان نظر میکنیم، با شگفتی با دو تن از چهرههای بزرگ و سرشناس حدیثی شیعه که یکی از آنها از پیشتازان مبارزه با جریان انحرافی غلوّ است، رویارو خواهیم شد: احمدبن محمدبن عیسی الأشعری با ۳۳۸ روایت² و حسینبن سعید الأهوازی با ۱۸۷ روایت❗️
واقعیت دیگری که در جای خود بسیار قابل تأمل و محل مناقشه است یکسان نبودن نحوه تعامل اصحاب ما با این دسته از راویان است؛ یعنی اصحاب ما به نحو متوازن و همسان، به نقل روایت از این گروه نپرداختهاند؛ یعنی طبقہ راوی هرچه متأخرتر میشود، به همان میزان نیز تعداد نقل روایت از او بیشتر شده است.
به عدد نقل هر کدام از راویان پیش گفته در کتب اربعه و نیز طبقه ایشان توجه کنید:
#یزید_الصائغ: طبقه: امام باقر علیهالسلام (بنگرید به برقی، الرجال، ص۱۲) عدد نقل:👈 ۷ روایت.
#محمدبن_ابیزینب_ابوالخطاب: طبقه: امام صادق علیهالسلام (بنگرید به: طوسی، الرجال، ش۴۳۲۱ ؛ برقی، الرجال، ص۲۰) عدد نقل:👈 ۸ روایت.
#يونسبن_ظبيان: طبقه: امام صادق علیهالسلام (بنگرید به: طوسی، الرجال، ش ۴۸۲۹ ؛ برقی، الرجال، ص۳۰) عدد نقل:👈 ۴۶ روایت.
#محمدبن_سنان: طبقه: امام کاظم و امام رضا و امام جواد علیهمالسلام (بنگرید به؛ طوسی، الرجال، ش۵۱۳۸ و ۵۳۹۴ و ۵۵۸۷ ؛ برقی، الرجال، ص۵۴، ۵۵ و ۵۷) عدد نقل:👈 ۹۷۵ روایت
#محمدبن_علی_ابوسمينه: طبقه: امام رضا علیهالسلام (بنگرید به: طوسی، الرجال، ش۵۳۹۸ ؛ برقی، الرجال، ص۵۴) عدد نقل:👈 ۳۸۶ روایت.
🔰پرسشی که در برابر این واقعیت در ذهن نقش میبندد این است: آیا در گذر تاریخ حدیث شیعه، روحيه تساهل و تسامح بر رفتار راویان و محدّثان ما حاکم شده است⁉️
_____________
1. البته در مورد محمدبن سنان، اوضاع کمی متفاوت است؛ چرا که در چند جا از رجال کشّی، به صحت مذهب و وثاقت او تصریح شده است؛ برای نمونه بنگرید به: ش۹۶۳ ، ۹۶۴ ، ۹۶۷ ، ۹۸۱ و ۱۰۹۰.
اگرچه راوی، در دیگر کتابهای رجالی تضعیف شده است؛ برای نمونه بنگرید به: نجاشی، الرجال، ش۸۸۸ ؛ طوسی، الفهرست، ش۶۲۰ ؛ و رجالش، ش۵۳۹۴ ؛ ابن الغضائری، الرجال، ش۱۳۰
2. با آنکه محمدبن علی ابوسمینه مدتی در قم و در منزل أحمدبن محمدبن عیسی سکونت داشته، امّا به دلیل شهرت یافتنش به کذب، از سوی أحمدبن محمد از قم اخراج شد! (بنگرید به: نجاشی، الرجال، ش۸۴۹ ؛ ابن الغضائری، الرجال، ش۱۳۴) حال آنکه احمدبن محمد به أخذ حدیث از محمدبن سنان اهتمام ویژهای داشته است!
@Elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۵. عدم تبیین مفاهیم واژههای توصیفی
کمی پیشتر، به کمبود دادههای تأثیرگذار در شناخت راویان پُر تکرار، به عنوان یکی از واقعیات آزاردهنده در فرایند راوی شناسی و اعتبارسنجی احادیث اشارت رفت. متأسفانه واقعیت دیگری نیز در همین راستا وجود دارد که به سهم خود، حدیث پژوهان را در رویارویی با شناخت خصوصیات تفصیلی راویان، با مشکلاتی چند درگیر میکند و آن این که اگر به نگاشتههای نخستین رجالی رجوع کنیم خواهیم دید که در هیچ یک از آنها مفاهیم واژههای توصیفی، چون «ثقةٌ» و «ضعیفٌ» تبیین نشده است❗️ از این رو بدیهی است که بخش عمدهای از کمبود دادههای ما در تعامل با کتابهای رجالی و به دنبال آن، شناخت راویان، به عدم تبيين مفاهیم واژهها بازگشت میکند.
🔰پرسش این است: آیا تمامی دانشمندان رجالی، پس از هم داستانی بر مفاهیم واژههایی مانند «ثقةٌ»، «ضعیفٌ»، «غالٍ»، «مُخلّطٌ» و جز اینها، آنها را در ترجمۂ راویان به کار میبردند❓ یا آن که برداشت اصحاب از مفهوم هر کدام از این واژههای سراسر متفاوت بوده است❓آیا قدر مشترکی میان مفاهیم این واژهها وجود دارد❓
@Elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۶. ناشناخته بودن مبنا یا مبانی کلامی دانشیان رجال
این چالش را میتوان در ادامه پیشین دانست؛ یعنی از آن رو که مفاهیم واژههای توصیفی در دو سوی توثیق و تضعیف برای ما آشکار نیستند و نمیدانیم نجاشی، شیخ طوسی و ابنغضائری، از «ثقة» و «ضعیف» و واژگان دیگری از این دست، چه اراده کردهاند، پس هویداست که نتوانیم مبانی ایشان را که پشتوانه به کارگیری این واژگان در توصیف راویان است، به سادگی کشف کنیم.
🔰به دیگر بیان، نجاشی، شیخ و ابنغضائری، پس از سنجۂ احادیث یک راوی با محک مبنای خویش، او را یا ثقة میخواندند و یا ضعيف؛ يا غالی میشمردند و یا غير غالی؛ ولی به راستی آن مبنا یا مبانی چه یا چهها بودهاند، پرسشی است که خود دانشمندان رجالی بدان پاسخ نگفتهاند و تنها با درنگ و ژرف اندیشی میتوان به پاسخ دست یافت.
@Elal_alhadith
پس [با شمارش تعدادی از #چالشهای_پیشروی_حدیث، با] واقعیاتی در دانش رجال با آن رویاروییم و در ادامه، پرسشهای برآمده از آنها [خواهیم بود]، اکنون نوبت آن است که در پاسخ شروع کنیم؛ ولی پیش از آن باید [دو مورد را] معلوم سازیم[
1⃣#انگارههای_کنونی_و_حاکم_در_دانشرجال،
و 2⃣#رویکرد_ما_در_دانشرجال] چیست و با کدام روش سرِ پاسخ دهی داریم.
1⃣#انگارههای_کنونی_و_حاکم_در_دانشرجال :
بر پایۀ نگاه کنونی و حاکم در دانش رجال، مهمترین راه دستیابی به ویژگیهای راویان، بررسی دادههای نهفته در نگاشتههای رجالی است. به گاه رویارویی با کتابهای رجالی و راویان یاد شده در آنها، فارغ از واقعیات موجود، میتوان انگارههای گوناگونی را در نظر گرفت:
۱. توثیق تمامی راویان 👈میتوان تصور کرد تمامی راویان در کتابهای رجالی یاد شده و همگی آنها نیز توثیق شده باشند؛ به عبارت دیگر، درباره تمامی راویان موجود در کتابهای حدیثی شیعه، دادههای تفصیلی وجود داشته و همگان نیز توثیق شده باشند. ناگفته پیداست که این انگاره، بسیار مطلوب و خواستنی است؛ ولی آشکارا برخلاف حقیقت و واقعیت است❗️
۲. تضعیف تمامی راویان 👈انگاشتنی است که تمامی راویان در کتابهای رجالی شمارش شده و همگی آنها نیز تضعیف شده باشند؛ به عبارت دیگر، درباره تمامی راویان موجود در کتابهای حدیثی شیعه، دادههای تفصیلی وجود داشته و همگان نیز تضعیف شده باشند. این فرض نیز چون فرض پیشین، بی گفتوگو با محتوای کتابهای رجالی ناسازگار است.
۳. توثیق برخی راویان و تضعیف گروهی دیگر 👈یعنی تمامی راویان شیعی، در کتابهای رجال یاد شده باشند؛ آن گونه که گروهی توثیق و گروهی نیز تضعیف شده باشند؛ ولی توثیق و تضعیف هر دو گروه، اجماعی باشد و دراین باره میان دانشمندان رجالی، هیج اختلاف نباشد.
✅حقیقت آن است که در دانش رجال با هیچ یک از سه انگارۂ پیش گفته روبه رو نیستیم❗️چرا که قدر مشترک آن سه فرض این است که دربارۂ تمامی راویان از یک سو دادههای تفضیلی وجود داشته باشد و از سوی دیگر، پیرامون توثیق یا تضعیف ایشان، هیچ اختلافی میان دانشمندان رجال وجود نداشته باشد؛ حال آنکه واقع برخلاف این است [و مؤید این،] سختیها و موانع پیش روی حدیث [است] و این که چه و چهها دریافت اطمینانآور آن را با چالش رویارو میسازند. [که] مهمترین این سختیها و موانع در اعتبارسنجی حدیث را این گونه [با عنوان #چالشهای_پیشروی_حدیث ] برشمرد[یم].
[چالش ۱. وجود پُرشمار راویان متهم به ضعف، كذب، وضع و جعل در میراث حدیثی شیعه
چالش ۲. وجود راویان فاسد المذهب در میراث حدیثی شیعه
چالش ۳. کمی دادههای تأثیرگذار در شناخت راویان پرتکرار
چالش ۴. فراوانی نقل راویان ثقه از راویان ضعیف
چالش ۵. عدم بررسی تاریخی الگوی اعتبارسنجی احادیث شیعه
چالش ۶. در اختیار نداشتن ابزارها و پیش نیازهای تعامل با روایات
چالش ۷. عدم کلینگری به معارف و آموزههای دینی؛ ازجمله بستر شکلگیری و انتقال حدیث
چالش ۸. نادیده انگاری وجود راهبرد حاکم بر فرایند تولید و نشر احادیث شیعی
چالش ۹. ناآشنایی با حوزههای حدیثی شیعه و کارکردهای ایجابی و سلبی هر حوزه حدیثی و چگونگی ارتباط حوزهها با یکدیگر
چالش ۱۰. به سادگی گذر کردن از برخی گزارشهای تخریبی و عدم ارائه تحلیل دقیق و همه جانبه از موضوع گزارش
چالش ۱۱. بیتوجهی به مسئولیت حساس، فراگیر و تأثیرگذار محدثان و تأثیر آن در سالم سازی فرآیند انتقال احادیث شیعه
چالش ۱۲. نادیده گرفتن شرایط فرهنگی-اجتماعی دورههای گوناگون در انتخاب اولویتهای عرضه فرهنگ از جانب نهاد امامت
چالش ۱۳. اختلاف دیدگاههای دانشمندان رجالی در توصیف یک راوی
چالش ۱۴. احساس ناسازگاری میان رفتار عملی گروهی از اصحاب با دیدگاههای رجالی گروهی دیگر
چالش ۱۵. عدم تبیین مفاهیم واژههای توصیفی
چالش۱۶. ناشناخته بودن مبنا یا مبانی کلامی دانشیان رجال]
@Elal_alhadith