✹﷽✹
نـاحــله
قسمتدهم
نوشتهفاطمهزهرادرزیوغزالهمیرزاپور
_نه بابا چ زحمتی .پیش بابا بودم کارم تموم شد.در حال حاضر بیکارم
+خوبن عمو و زن عمو ؟
_خوبن خداروشکر
پدر مصطفی آقای رضا فاطمی که من عمو رضا صداش میزنم یکی از بهترین قاضی های کشوره.
عمو رضا و پدر من از بچگی تا الان تو همه دوره های زندگیشون باهم بودن
دوستیشون ازمقطع ابتدایی شروع شد و تا الان ک پدر من ی بچه و پدر مصفطی ۲ تا بچه داره ثابت مونده
بخاطر رفت و آمدای زیادمون و صمیمیت بین دوتا خانواده باباش شده عموم و مادرش زن عموم.
من و مصطفی هم از بچگی باهم بزرگشدیم
۵ سال ازم بزرگتره .از وقتی که یادم میاد تا الان حمایتم کرده و جای برادر نداشتم و پر کرده برام
ولی پدرش بخاطر علاقه اش ب من از همون بچگی منو عروس خودش خطاب کرد خلاصه این رو زبون همه افتادو منم موندم تومنگنه
البته باید اینم اضافه کنم ک سر این مسئله تا حالا کسی اذیتم نکرده بود
خود مصطفی هم چیزی نگفت ولی متوجه میشدم ک محبتش به من هر روز اضافه میشه
منم واسه اینکه ناراحتشون نکرده باشم چیزی نمیگفتم و سعی میکردم واکنش خاصی نشون ندم
مصطفی خیلی پسر خوبی بود مهربون،با اراده،محکم از همه مهمتر میدونستم دوستم داره ولی هرکاری کردم نشد ک جز ب چشم ی برادر بهش نگاه کنم.
برگشتم سمتش حواسش ب رو به روش بود .
موهای خرماییش صاف بود وانگاری جلوی موهاشو با ژل داده بود بالا
چشمای کشیده و درشت مشکی داشت
بینیش معمولی بود و ب چهره اش میومد
فرم لباش تقریبا باریک بود
صورتشم کشیده بود
چهارشونه بود با قد بلند.
یه پیراهن مشکی با کت شلوار سرمه ایم تنش بود
رسمی بودن تیپش شاید واسه این بود ک از پیش پدرش بر میگشت
از بچگی دوست داشت وکیل شه.فکر میکنم تحت تاثیر پدرامون قرارگرفته بود
یه ساعت شیک نقره ایم دستش بود که تیپش و کامل کرده بود
همینطور ک مشغول برانداز کردنش بودم متوجه سنگینی نگاهش شدم
دوباره نگاهم برگشت سمت صورتش ک دیدم بعلهه با یه لبخند ژیکوند داره نگام میکنه.تو دلم به خودم فحش دادم بابت این بی عقلی
خو آخه دختره ی خل تو هرکی و اینجوری نگاه کنی فکر میکنه عاشقش شدی چ برسه مصطفی ک...
لبخند از لباش کنار نمیرفت با هیجانی ک ته صدای بم و مردونه ی قشنگش حس میشد گفت
+ به جوونیم رحم کن دختر جان
نگاهم و ازش گرفتم تا بیشتر از این گند نزنم
ولی متوجه بودم که لبخندی که رو لبش جا خوش کرده حالا حالا ها محو نمیشه
سرم پایین بودکه ماشین ایستاد
با تعجب برگشتم سمتش ببینم چرا ماشین و کنار خیابون نگه داشت که یهو خم شد سمتم ...
ادامهدارد...
⁉️چرا به نامحرم نگاه نکنیم؟؟؟!
🌷نگاه به نامحرم در احادیث به عنوان«تیر زهر آلود شیطان» معرفی شده...
❌مهم ترین اثر نگاه حرام اینه که انسان رو تنوع طلب و آشفته میکنه و آرامش رو از زندگی انسان میگیره...
بطوری که فرد بعد از مدتی محبتش نسبت به اطرافیانش کمتر میشه و فکر میکنه کسی که توی خیابون دیده از همسرش جذاب تره...!
❤️قرآن میگه:
«یَغُضُّوا مِن اَبصارِهِم وَ یحفَظُوا فُروجَهُم»
🌷«اول میگه چشم هاتون رو حفظ کنید و بعد میگه دامانتون رو حفظ کنید »
🌷این یعنی اینکه کسی که چشم هاشو از گناه حفظ کنه میتونه دامانش رو هم حفظ کنه...
😢اما اگه چشم بی حیا بود مطمئنا قلب هم بی حیا میشه...
🌷علاوه بر این پیامبر هم فرمودن:
«نسبت به ناموس دیگران عفیف باشید تا ناموستان عفیف بماند»
🌷اگه کسی به ناموس دیگران نگاه حرام نکنه٬خدا ناموسش رو از نگاه حرام بقیه حفظ خواهد کرد و برعکسش هم هست
@Emam_kh
برای عبرت از تاریخ این کلام رهبری را مرور نماییم:
«هرجا انقلابی حرکت کردیم پیش رفتیم.
اگر راه را عوض کردیم ملت ایران و اسلام سیلی خواهد خورد.»
باید مرور کنیم علت سیلیهایی که خوردیم چه بوده است..
✍سیدامیرحسین حسینی🇮🇷
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بنظرتون دشمن اصلی کیه؟!
🔻بشار سقوط کرد؛ حالا قراره چه اتفاقی بیفته؟!
▪️پاسخ را در این ویدئو ببینید
@Emam_kh
22.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️صحبتهای طوفانی حاج مهدی سلحشور در خصوص چرایی سقوط سوریه و بشار اسد:
🔸دستمان باید در دستان حضرت آقا باشد.
🔸بچه حزب اللهیها باید تحلیل درستی از وقایع داشته باشند.
🔸در سال ۲۰۱۱ بشار اسد از ایران رسما خواست تا به سوریه ورود کنیم، اما اینبار هیچ درخواستی برای ورود ایران نشد.
🔸در کمتر از ۱۰ سال مردم سوریه جنایات داعش و فروش ناموسشان توسط داعشیها را یادشان رفت و به این وضع دچار شدند.
🇮🇷 @Emam_kh