eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌼شکوفه_های_شکری مواد لازم شکر یک فنجان گلاب یا عرق بهار نارنج 2 تا 3 قاشق غذا خوری رنگ دلخواه یا زعفران به مقدار لازم طرز تهیه گلاب یا عرق بهار نارنج و قاشق قاشق به شکر اضافه میکنیم تا مثل ماسه بشه و بعد رنگ یا زعفران رو اضافه میکنیم روی کاغذ روغنی پهنش میکنیم و با قالب های ریز و دلخواه اونا رو قالب میزنیم و توی سینی میچینیم مدت یه شب تا صبح بذارین تو همون سینی بمونه تا مثل قند سفت و محکم بشه . برای دور قندون کار قشنگیه . عطر و بوی بهار نارنج توی این قند ها ماندگار است. 🌼🍃🌼🌼🌼🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸خــدا؛ تنها کانون جذب محبته! اگه سیم دلتو بهش وصل کنی؛ دائماً از عاطفه شارژ میشی❗️ 👈اونوقت بدون توقع به بقیه محبت میکنی و دربرابر ناسپاسی هاشون بهم نمیریزی😊 آدمای کوچک ازدیگران توقع دارند! و آدمای بزرگ ازخودشون! 👈اگه یادبگیری توقع وانتظارتت رو از دیگران قطع کنی؛قلبت از یه انقباض سخت آزاد میشه وحجمِ آرامشت؛ بیشتر.😍 √استاد شجاعی @Emam_kh
♥️🍃 ❣یکی از وظایفی که زن و شوهر نسبت به هم دارند این است که قدر دان هم باشند. . ⇦•نکنه خدای نکرده بگیم: وظیفش بوده. ⇦•زنمه و وظیفشه خونه را تمیز کنه. ⇦•شوهرمه و وظیفشه که خرجی خونه رو بده. ⇦•تولدم بوده و حالا شق القمر نکرده که کادو خریده. ✍🏻حتی اگر همه چیزهایی که شما میگید درست باشه که نیست. باز هم رابطه شما را با همسرتون بهتر میکنه اصلا حال و هوای زندگیتون رنگ و بوی دیگه ای به خودش می گیره. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ امشب برای شفای بیماران دعا کنیم🤲 آنها که دربستر بیماری‌اند😷 برای آنها که شب‌هایشان به خیر نه! به رنـج است😔 دعا کنیم خداوند بیماری را از سرزمین ما دور کنه و همه در سلامت کامل باشند🌼 ان شاءالله شب بخیر ای طبیب عالم🌼🍃 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام_امام_زمانم در مسیر عاشقی‌ هر لحظه‌ دل‌ دل میکنیم درمیان موج دریا فکر ساحل ‌میکنیم ای‌ امید روز های بی‌کسی رخصت ‌دهی ما میان‌خیمه عشق‌ تو منزل میکنیم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🌸السلام علیک یاصاحب الزمان🌸 @Emam_kh
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لمّا نَزَلتْ هذه الآية : «يا أيُّها الّذينَ آمَنوا قُوا أنفسَكُم وأهليكُم نارا» التحريم : 6 . قالَ النّاسُ : يا رسول اللّه ! كيفَ نَقِي أنفسَنا وَأهلِينا؟ قالَ : اعمَلُوا الخيرَ وذَكِّروا بهِ أهْلِيكُم فأدِّبُوهُم على طاعةِ اللّه ِ . امام صادق عليه السلام : چون آيه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد» نازل شد، مردم گفتند: يا رسول اللّه ! چگونه خود و خانواده مان را حفظ كنيم؟ فرمود: عمل خير انجام دهيد و آن را به خانواده خود نيز يادآورى كنيد و بر پايه فرمانبردارى از خدا پرورششان دهيد. دعائم الإسلام : 1/82 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 سلاااااام خدایا ! 🙏 خودت گفتی، بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را... پس قلب مارا به نور خودت روشن و گرم کن. زنگار يأس و نا اميدی را از دلمان بزدای. خالقا هيچ دانا و توانایی جز تو برای ياری نداریم و ندانیم ، پس دستمان بگير و خود گره از كارمان بگشای... مردم سرزمینم را ، درين زمانه ، از سختيها و گرفتاريها برهان و اجابتمان كن. "آمین" خدایا🌸 در شروع این هفته 🌼🍃 زیباترین سرنوشت را برای دوستانم فراهم ساز آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🌸 💖لحظه هاتون پرازعشق و امید. شروع هفته تون پراز بهترینها 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋ما در محله ی ناامنی زندگی میکردیم. یک شب که مجبور بودم برای رسیدن به اتومبیلم از کوچه پشت خانه عبور کنم، از شوهرم خواستم تا از پنجره طبقه دوم مواظب باشد، تا برایم اتفاقی رخ ندهد. به دور از امنیت خانه و در دل تاریکی شب، احساس ترس بر من مستولی شد. برگشتم و شوهرم را پشت پنجره دیدم. او از پشت پنجره مرا نگاه می کرد، او آنجا بود و بلافاصله ترسم ناپدید شد و احساس امنیت و آرامش کردم. بعد به این فکر افتادم که اعتقاد به خدا، همان احساس آرامش و امنیتی را که به آن احتیاج دارم به من می دهد. با علم به این موضوع که او همیشه حاضر و ناظر بر اعمال ماست، کوشیدم تا به این منبع امنیت بیشتر تکیه کنم. 🦋الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌺🌿 ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺍم ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ! ﺩﻝ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺍم ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ . 🍃🌸🌺🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امام_خامنه‌ای: از ماه_رجب برای تقویت بُعد معنویت استفاده کنید. ماه رجب، شعبان و رمضان، بهار معنویت است؛ شما هم در بهار عمر قرار دارید؛ از این بهار معنویت استفاده کنید با: [یاد و ذکر خدا، استفاده از دعاها، تلاوت قرآن، نماز اول وقت، پرهیز از گناه و اخلاق نیک!] @Emam_kh
🔴اگر حماسه حاج قاسم و المهندس نبود، پاپ اعظم به دیدار آیت الله سیستانی که نمیرفت هیچ، اصلاً پا به عراق هم نمیگذاشت. نامتان جاودانه باد اسطوره های عزت و شرف. سیدنظام الدین موسوی @Emam_kh
🔴‏ | واکنش متفاوت گروه «سرایا اولیاء الدم» به سفر پاپ 🔻 | در آستانه سفر پاپ به عراق، گروه سرایا اولیاء الدم در بیانیه‌ای مبنی بر توقف کلیه عملیات نظامی همراه با طعنه گفت: عرب مهمانش را گرامی می‌دارد، نه مانند آمریکایی خیانتکار که میهمان عراق و سرباز اسلام، حاج قاسم سلیمانی و همراهانش را ترور می‌کند. ☘ : دستی که ناقوس‌های کلیسا را برگرداند، این دست است. @Emam_kh
نشسته‌اند توی هواپیما... دمغ و ناراحت. چقدر دلشان میخواست حاجی را دور ضریح‌امام‌رضا طواف بدهند. اما نشد! تمام صحن‌ها غلغله بود. انگار همهٔ مشهد آمده بودند برای استقبال وقت داشت میگذشت و پیکرها باید میرسیدند تهران. همه آماده پرواز بودند که خلبان‌ گفت: آقایون هواپیما یه مشکلی پیدا کرده دو سه ساعت طول میکشه تا راه بیوفتیم. چه بهتر از این!؟ برمی‌گردند حرم سر فرصت دور ضریح را خلوت می‌کنند برای طواف. نمی‌دانم شاید خود حاج‌قاسم نخواسته بود بی‌طواف دور امام‌هشتم بدن پاره‌پاره‌اش را بگذارند در دل خاک... @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ گفت عجب خری هستی! ❇️ داستانی پندآموز و خنده‌ی علامه جعفری و حضار | @Emam_kh
‌༻﷽༺ ✅آيا کسي که نماز نميخونه يا نمازش به تاخير ميفته ممکن است در تسلط شیطان باشه؟ ✍پاسخ: پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: شيطان هميشه از فرزند آدم وحشت دارد و فاصله مي گيرد تا زماني که نمازهاي پنج گانه اش را در وقتش به جا مي آورد، پس هرگاه آنها را ضايع کرد بر وي جرأت پيدا مي کند و او را به گناهان بزرگ وارد مي سازد.۱ البته همانطوريکه خداوند نيز در قرآن کريم فرموده است اين تسلط و اغواگري حاصل کوتاهي عبد و همراهي او با شيطان است وگرنه خداوند براي شيطان قدرت تسلط بر بندگانش را قرار نداده است. 💥در قرآن آمده است: ابليس گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من هم در زمين بدي ‏ها را برايشان مي آرايم و همه را فريب خواهم داد. مگر بندگان مخلَصت را ... خداوند فرمود: همانا براى تو بر بندگان من تسلطّى نيست، مگر آن گمراهانى كه تو را پيروى كنند.۲ 📚1. الکافي، ج۳، ص۲۶۹ 📚2. حجر، ۴۲ @Emam_kh
‼️وظیفه نمازگزار هنگام شک مبطل 🔷س 5308: اگر هنگام نماز یکی از شک هایی که نماز را باطل می کند، برای کسی پیش آید آیا می تواند در همان لحظه نماز را رها کند؟ ✅ج: بنابر احتیاط نمی تواند بلافاصله نماز را رها کند بلکه باید قدری فکر کند تا شک پابرجا شود (یعنی یقین یا گمان به یک طرف پیدا نکند) و آنگاه رها کردن نماز مانعی ندارد. 📕منبع: leader.ir @Emam_kh
⭕️از تا رئیس صدا و سیما ✍یادداشت مهم استاد پورآقایی 🔻وقتی از نفوذ صحبت می کنیم برخی فکر می کنند که آدم نفوذی لابد شاخ و دم دارد، غافل از اینکه نفوذ در هر لباس و هر موقعیت و هر پرستیژی ممکن است محقق شود و لذا گاهی اوقات حتی ۴۰ سال برنامه ریزی می کنند تا فقط از فلان به اصطلاح آیت الله یک فتوای ضد اسلامی بگیرند و قِسْ علیٰ هٰذا... تا برسد به آقایان کت و شلواری!!! ▪️جناب آقای علی عسگری: بنده شما را به نفوذی بودن متهم نمی کنم چرا که مذهب من چنین اجازه ای نمی دهد و اصل را بر این می گذارد که همه مردم و مسئولین خوب هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، منتها وقتی این همه دوگانگی و پارادوکس را در صدا و سیما می بینم، ذهن من کمی یا بیشتر از کمی دچار قِلقلَک می شود که نکند در سازمان شما کسانی باشند که مثل فلان مسئول، حتی طعم آدامس شما را هم بدانند و با قدرت تمام تیشه به ریشه فرهنگ و خانواده ها بزنند که می زنند!!! ▪️جناب علی عسگری: هیچ می دانید فرق ساسی مانکن با امثال در رسانه ها چیست؟ فقط یک فرق دارند و آن هم اینکه ساسی مانکن را صهیونیزم رسانه ای حمایت می کند و امیر مهدی ژوله را صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران!!! و البته که آقای ژوله هم ساسی مانکن را ترجیح می دهد و حمایت می کند!!!!!!!!!!!!!!!! ▪️جناب آقای علی عسگری: با قدرت تمام؛ دهان برنامه های انقلابی و مجریان و کارشناسان انقلابی را بستید و با قدرت مضاعف به عاشقان ساسی مانکن ها میدان دادید.! ⚠️پیدا کنید نفوذی را... ✍داود پورآقایی ۱۳۹۹/۱۲/۱۶ @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 14 سوره آل عمران 🌸 زُيِّنَ لِّلنَّاسِ حُبُّ الْشَّهَوَاتِ مِنَ الْنِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَناَطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الْذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعاَمِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَوةِ الْدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمََآبِ ‏ ترجمه: محبت و عشق به خواستنی ها از زنان و فرزندان و اموال زیاد از طلا و نقره و اسبان ممتاز و چهارپایان و كشت و زراعت ، برای مردم آراسته شده است؛ (در حالى كه) این ها بهره‏اى از زندگی دنیاست و خداوند است که بازگشت نیکو نزد اوست. 🌷 : آراسته شده است 🌷 : برای مردم 🌷 : جمع شهوت است به میل شدید نفسانی به چیزی شهوت گفته می شود. 🌷 : زنان 🌷 : فرزندان 🌷 :جمع قِنطار به معناى مال زیاد است وآمدن كلمه‏ى «مُقَنطرة» به دنبال آن، براى تأكید بیشتر است. 🌷 :طلا 🌷 :نقره 🌷 :به معناى اسب و اسب سوار، هردو آمده است. 🌷 :یعنى نشاندار اسب‏هایى كه به خاطر زیبایى اندام و یا تعلیمى كه مى‏دیدند، داراى برجستگى ‏هاى خاصّى مى‏شدند، به آنها «خَیل مُسوّمة» مى‏گفتند. 🌷 : چهارپایان 🌷 : کشت و زراعت 🌷 : بهره 🌷 : زندگی 🌷 : بازگشت نیکو 🌺 یکی از روش های تفسیر آیات قرآن این است که آیات قبل و آیه بعد مورد نظر باید به خوبی مطالعه شود. در آیات قبل همانطور که بیان شد سخن از کافران و افردی بود که و حیات واقعی زندگی خود را به داشتن فرزند و اموال قرار دادند و احساس می کردند که با وجود اینان جاودانه هستند و نیاری به ندارند ، این آیه در حقیقت تکمیل کننده مبحث گذشته است ، که ای کافران با وابستگی به زینت های دنیوی از زن و فرزند و طلا و نقره و اسبان ممتاز و کشتزار از هدف اصلی خود که و اطاعت خداوند است غافل نشوید. 🌺 آیه 10 سوره آل عمران می فرماید: إن الذين كفروا لن تغنى عنهم أموالهم و لا أولادهم من الله شيئا و أولئك هم وقود النار: همانا کسانی که کفر ورزیدند ، نه اموالشان و نه فرزندانشان در برابر هرگز بی نیازشان نمی کند و آنان خود هیزم و سوخت آتشند. در واقع آیات قرآن این پیام را می دهند که ای انسان از این نعمت ها که خداوند در اختیار شما قرار داده است استفاده مناسب کنید و از خداوند غفلت نکنید و آن قدر وابسته و دلبستگی شدید پیدا نکنید که به خاطر آنها قوانین خداوند را زیر پا بگذارید. محبت به زن و فرزند خوب است اما این علاقه نباید سبب شود که انسان به خاطر آنها دست به هر کاری بزند و دستورات الهی را نادیده بگیرد. 🔹 پیام های آیه14سوره آل عمران 🔹 ✅ علاقه ‏ى طبیعى به ، در نهاد هر انسانى وجود دارد، آنچه خطرناک است فریب خوردن از زینت‏ها وجلوه ‏هاى آن، وعدم كنترل دلبستگى‏ هاست. «زُیّن للنّاس...» ✅ علاقه ‏ى کورکورانه و بیش از حدّ به زن و فرزند مایه ‏ى دلبستگى انسان به دنیا مى‏گردد. «حبّ الشهوات من النساء والبنین» ✅ مراقب باشیم كه زینت‏ها وجلوه‏هاى دنیا، مقدّمه‏ى غفلت از است. «زُیّن للناس... واللّه عنده حسن المآب» ✅ یكى از عوامل بد عاقبت شدن، شیفتگى و به دنیاست. زیرا عاقبت نیكو تنها نزد خداست. «زُیّن للناس... واللّه عنده حسن المآب» ✅ بهترین راه براى كنترل علاقه های مخرّب، مقایسه آن با الطاف جاودانه‏ى الهى است. «واللّه عنده حسن المآب» تفسير_يک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 47 به اجبار داخل سالن رفتم. دلم تعویض لباس هم برای این مراسم نمی‌خواست! با ورودم همگی لبخندزنان بلند شدند. زن عمو سمتم آمد، زن مهربان و کم حرفی بود؛ در آغوشم کشید. -خسته نباشی عزیزم. خدا را شکر شعورش رسید قبل از خواستگاری و جواب گرفتن «عروسم» خطابم نکند! -ممنون. از آغوشش بیرون آمدم و با عمو و بردیا هم احوالپرسی کردم. بابا لبخند تلخی به لب داشت. علتش را می دانستم، راضی نبود به این مراسم و دلش پیش فرهاد بود. حضور عمه مینا در مراسم را کجای دلم جا می دادم؟! از نگاه کردن به چشم های پر حرف و دردش شرم داشتم. آمده بود مادرانه کنارم باشد، مثل همیشه. در آغوشش فرو رفتم و محکم فشارش دادم و بعد از لحظه ای جدا شدم. بدون نگاه به صورتش و دیدن چهره اش، کارم کنار بابا نشستم. مراسم خواستگاری نبود... شکنجه گاه من بود... از کت و شلوار سرمه ای رنگ بردیا که بوی دامادی به او بخشیده بود حالت تهوع گرفته بودم. دست خودم نبود، دلم پیش فرهاد بود و از بی خبری در حال ویران شدن. صحبت‌ها سمت اصل مطلب کشیده شد. -خب داداش دختر خانمت هم که اومد. اگه اجازه بدی علت این دورهمی و جمع شدنمون‌ رو بگم. حالت تهوع ام بیشتر شد. کاش زشت نبود و قرص معده ای از کیفم که جلوی پاهایم روی زمین گذاشته بودم، در می آوردم و می خوردم. لحن بابا نارضایتی را فریاد می‌زد. -خواهش می کنم راحت باش داداش. عمو هم فهمید انگار، مکثی کرد و چشم از بابا گرفت و رو به من گفت: -عمو جون حاشیه رفتن بلد نیستم. راستش به خواهش بردیا و صد البته با کمال میل با دسته گل خدمت بابات رسیدیم که تو رو ازش خواستگاری کنیم. شنیدن این جمله با این که از ماجرا مطلع بودم کمی دستپاچه ام کرد. سنگینی پنج جفت چشم و عرق سردی که در تیغه ی کمرم نشسته بود آزارم می داد. -آخه عمو... حرفم را برید. -قبل از هر حرفی عمو جون بهتره با خود بردیا صحبت کنی. غریبه که نیستیم یه مهمونی و دور همیه مثل همیشه. تا ما گپ می زنیم شما با بردیا برید یه گوشه حرف بزنید. چشم چرخاند دور خانه. انگار به دنبال گوشه می گشت. نفسی عمیق ولی بی صدا کشیدم و خودم را دعوت به آرامش کردم. دلم حرف زدن با بردیا را رضا نبود ولی انگار چاره ای نداشتم. به بابا نگاه کردم. -پاشو باباجون برید تو حیاط یا اتاقت حرف هاتون رو باهم بزنید. قلبم تشری زد به آن خواسته، حیاط نه! این گستاخی از من برنمی آمد، جلوی چشم های فرهاد با رقیب بی معرفتش به گفت و گو بنشینم! دو دل و مردد از جا بلند شدم. «با اجازه ای» زیر لب زمزمه کردم و سمت اتاقم راه افتادم. در را باز کردم و کناری ایستادم تا بر حسب ادب اول او داخل شود. هنوز به چهره اش نگاه نکرده بودم اما حرکات پر ذوقش را به خوبی می توانستم ببینم. -بفرمایید. -چه سخت و اتو کشیده! نمی خوای یه نگاه طرفم بندازی؟ بی اختیار اخم هایم در هم شد و داخل اتاق رفتم. کلافه بودم. به سمتش چرخیدم. چه خوش تیپ هم کرده بود! مو های زیتونی رنگش را به سمت بالا شانه زده بود و صورتش را نمی دانم چند تیغ کرده بود ولی صاف و یک دست بود. چشم های میشی رنگش هیچ حسی را منتقلم نمی کرد. -برای چی پای بزرگ تر ها رو وسط کشیدی؟ تای ابرویش بالا پرید. تفهیمش نشد. -جان؟! جان و کوفت! کاش می تونستم صریحاً همان جمله را به دور از حفظ ادب بگویم. -منظورم اینه باید قبل از اینکه بزرگ تر ها رو درگیر مراسم کنی نظر خودم رو می پرسیدی؟ -که گلم رو بندازی تو استخر! هنوز یادش بود. سر به زیر شدم. -فکر می کردم از سرت پریده باشه. -علاقه که از سر نمی پره! این بار تای ابروی من بالا پرید! واقعاً به من علاقه داشت! کاش نداشت. -ببین بردیا من هیچ وقت نمی تونم... نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد....... 🍃🌸🍃
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 48 هنوز ایستاده بودیم. حرفم را قطع کردم و با اشاره به صندلی جلوی میز کامپیوترم گفتم: -ببخش حواسم نبود. بشین. منتظر تعارفم بود! خودم هم لبه ی تخت نشستم. -برام خیلی قابل احترامی ولی من قصد ازدواج ندارم. خونسرد بود. -تا کی؟ انگار درست جوابش نکرده بودم. لبی تر کردم. -امیدوارم درکم کنی ولی من اگه قصد ازدواج هم داشته باشم تو رو انتخاب نمی کنم. -پای کسی در میونه. صدای کشیده شدن لاستیک های ماشین فرهاد روی سنگ فرش های حیاط، نگاهم را سمت پنجره کشاند. انگار از روی من رد شد که نفسم بند آمد و درد در تمام وجودم ناله شد. به جان کندنی سر به زیر گفتم: -نه. فقط تو رو مثل برادرم می دونم. هرگز حساب دیگه ای روت باز نکردم و نمی تونم بکنم. همین. زیرچشمی نگاهش کردم. نگاهش با پوزخند سمت پنجره بود. چه قدر سخت بود جلوی زبان سرخ را گرفتن. دلم می خواست چند درشت بارش کنم! ولی اهلش نبودم و دور از ادب می دانستم مهمان را برنجانم. دستی داخل موهایش کشید. -اگه خواستم رسمی مطرح بشه چون دلم یه جواب قانع کننده می خواست. الانم قانع نشدم. من بهت علاقه دارم عسل. علاقه ام هم از روی غریزه و تب تند و اینا نیست بیست و نه سالمه، دیگه این شور ها به من نمی چسبه... دستم را بالا آوردم و حرفش را بریدم. -ببین بردیا دلم نمی خواد برام توضیح بدی. لطفاً ناراحت نشو ولی اگه ساعت ها و حتی روزها هم برام از هدف و احساست بگی بازم جواب من منفیه. باور کن نه ناز می کنم نه ادا میام. صادقانه دارم جواب میدم. از جایم بلند شدم. درد معده ام انقدر زیاد شده بود که می ترسیدم دق و دلی اش را سر بردیا خالی کنم. -بهتره همین جا تموم بشه. به سمت در قدم برداشتم. مغرور تر از این حرف ها بود که بخواهد ادامه دهد. مثل تمام این سال ها که هیچ واکنشی نشانم نداده بود که پی به افکار و شاید علاقه اش ببرم، حتی حالا که قصدش جدی شده بود به خود زحمت ابراز نداده و عمو را واسطه کرده بود. بلند شد. به زور لب زد: -تو سالن چیزی نگو خودم درستش می کنم. به سمتش نگاه کردم. غرور خورد شده اش را دیدم ولی اثری از عشقی که شکست خورده باشد نبود. بی حوصله سری به نشانه ی توافق تکان دادم و از در خارج شدم. با اینکه رد کردن خواستگار خلاف ادب نبود موقع خداحافظی از عمو و زن عمو عذرخواهی کردم. زن عمو دلگیر بود گرچه سعی در نشان ندادنش داشت ولی عمو با روی باز در آغوشم گرفت و برایم آرزوی خوشبختی کرد. *** هشت روز از آن شب گذشت و من فرهاد را ندیدم. حتی ماشینش را هم داخل حیاط نمی آورد تا از شنیدن صدایش پر پرواز درآورم و سمت پنجره برای تماشایش بپرم. عشق فرهاد در وجودم چون شرابی بود که هرچه زمان می گذشت جا افتاده تر می شد و طعمش در لب و جانم خوش تر. تلاشم برای پس زدن بی فایده بود، طعمش به دلم نشسته بود که طلبش از سر نیاز شده بود و نبودش بدن درد را در پی داشت. آن قدر دلتنگم کرده بود که هر لحظه و ثانیه منتظر تلنگری برای گریستن. خوب می فهمیدم که در قلبم جا گیر شده و دیگر عقل از پس دل بر نمی آید. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد...... 🍃🌸🍃
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🍃🌸۰﷽۰🌸🍃 شرح زیارت جامعه ی کبیره اگر نور نباشه رنگ معنا ندارد حکایت اهل بیت و این عالم رنگارنگ همون حکایت نور و رنگ هاست اگر اهل بیت نبودن این عالم هم نبود به همین خاطر به اونها اصول الکرم گفته میشه. یعنی ریشه های کرامت حق که همین هستی باشه و اینا ریشه های هستی هستند. یعنی اگر اینها نبودند عالمی هم در کار نبود. شما نگو ۱۴۰۰ سال قبل اینها نبودند خورشید بود آسمان بود، همین آسمان می بارید همین زمین می روید کوه ها بر جای خودشون استوار بودن، دریاها مواج بودن، جنگل ها سبز و خرم و با طراوت بودن، درختان سیب سیب می دادند، تاکستان های انگور، انگور می دادند و اینها نبودند. ببینید یک قلمه گل برای چه می کارند؟ برای گل، ای گل کی خودشو نشون میده؟ کی پدید میاد؟ در اول کار یا در آخر کار، در آخر. ولی از همون ابتدا نام گل، یاد گل، در میانه اگر نام و یاد گل نباشد قلمه ها کاشته نمیشن. عالم پیش از اهل بیت مثل همون قلمه های گل می مانند. درسته اهل بیت نبودن اما نام اون ها و یاد آنها بود. اینه که فرمود: لولاک لما خلقت الافلاک اگر بخاطر گل روی تو نبود من این قلمه ی عالم رو نمی کاشتم. چطور شد توبه آدم پذیرفته شد؟ در روایات داریم نام همین نازنینان را بر زبان آورد و از خداوند به حرمت اینها تمنای عفو و اغماض و گذشت کرد 📚استاد_رنجبر @Emam_kh