رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 126
انشاالله ای که گفتم واقعا از صمیم قلبم بود.
تازه می فهمیدم با خودم چه کرده بودم احمد راست می گفت تمام سالهایی که می توانستم با محبت کردن به اطرافیانم و پذیرش محبت های شان به بهترین شکل سپری کنم با فکر به گذشته ای که نه در شکل گرفتنش نقشی داشتم و نه در تغییرش راه و چاره ای، گذراندم. برخلاف تصوری که قبل ترها از احمد لوده داشتم حالا ممنونش بودم. نفوذی که حرف هایش در من داشت واقعا عجیب بود. درک بالایش از موقعیتم گاهی به شکم می انداخت شاید پا به پای من درد کشیده که این طور دقیق از حالم باخبر است!
با حرفهایش حس می کردم از خوابی عمیق به نام غفلت بیدارم میکند... بله، من غافل بودم از اطرافم، از تمام کسانی که دوستم داشتند و من با عینک بدبینی نگاهشان می کردم دست نرم کودک را در دستم گرفتم و به لبهایم چسباندم.
- ماما.
با بهت نگاهش کردم. دوباره تکرار کرد: ماما.
قلبم در سینه فرو ریخت. آنقدر حالم منقلب شد که نتوانستم خوددار باشم و محکم در آغوشم فشارش دادم. من خود هرگز این کلمه را به هیچ زنی نگفته بودم و برای نگفتنش دردها و حسرت ها کشیده بودم. حالا این نوزاد اینطور مهر مادر ندیده طالب حضورش بود... چه کسی میگوید مهر ندیده دل نمی شود بست! این نوزاد دلبسته زنی بود که بی مهر رهایش کرده و رفته بود...
به پهنای صورت اشک می ریختم و حواسم به حضور پررنگ احمد کنارم نبود. میان گریه بی اراده قربان صدقه نوزاد می رفتم و سعی در آرام کردنش داشتم.
- جون مامان؟ قربونت برم، عزیزم... جون مامان عسلم.
به گریه افتاده بود. دست احمد روی شانه ام نشست.
- هم خودت رو هلاک کردی هم این بچه رو.
نگاه اشکی ام را به صورت گریان بچه دادم.
آرام از آغوشم بیرونش کشید. پرستار داخل اتاق آمد. احمد با عذرخواهی نوزاد را دست پرستار سپرد. در صورتم خم شد و پرسید: خوبی؟
خوب نبودم! داشتم خفه می شدم. باز شده بودم همان عسل دیوانه که دلش جیغ کشیدن می خواست.
- از اینجا بریم احمد.
نفهمیدم چطور از شیرخوارگاه بیرون آمدیم، در ماشین هم فقط گریه کردم و اجازه حرف زدن را به احمد ندادم. چیزی نگفت و اجازه داد خودم را سبک کنم.
دیوارهای خانه بزرگ فرهاد برایم چون قبری تنگ و تاریک شده بود، فرهاد نبود و بیقرار بودم. در این مدت آنقدر وابسته اش شده بودم که در نبودش انگار شیء ارزشمندی را گم کرده ام و دلم آشوب میشد. صورت آن نوزاد هم رهایم نمیکرد. خنده هایش، چشم های مشکی اش که در صورتم خیره شد و مامان صدایم زد، انعکاس صدای ریز و لذت بخشش در گوشم می پیچید و حالم را دگرگون می کرد. نتوانستم بنشینم و به در و دیوار نگاه کنم. از روی مبل بلند شدم و تلویزیون را که اصلا نفهمیدم چه نشان داد و چه گفت خاموش کردم. سوئیچ ام را برداشتم و از خانه بیرون زدم. در خیابانها چرخ می زدم و گریه می کردم. به احمد قول داده بودم به حرف هایش فکر کنم ولی فکر آن نوزاد و صدایش نمی گذاشت.
با به صدا درآمدن گوشی و نمایان شدن اسم فرهاد روی صفحه اش، آب راه افتاده بینی ام را بالا کشیدم. فرمان را چرخاندم و خیابان را دور زدم. اشک هایم را پاک کردم، فرهاد را هم اسیر خود کرده بودم، هر روز و هر شب به نوعی دلش را آشوب می کردم. خودم هم نمی دانستم آخرش چه می شود... دلم می خواست جواب همه ی خوبی هایش را با ابراز علاقه ام بدهم. به خودم که نمی توانستم دروغ بگویم، دلم محبتش را طالب بود... اصلا نفهمیده بودم که چه شد که اینقدر وابسته اش شدم و بدون او نفس کشیدن برایم مرگ شد. کاش سال ها قبل راز دلم را گفته بودم و اینقدر عذاب و اذیت را به هر دویمان تحمیل نمی کردم، کاش احمد خیلی قبل از اینها دستم را می گرفت و از سیاهچال بیرونم می کشید.
بار دیگر که اسم فرهاد روی گوشی ام افتاد با حس نیاز به شنیدن صدایش، صدای کسی که از جان و دل برایم نگران بود دکمه اتصال را لمس کردم. صدای هراسان و نگرانش لبخندی به لبم آورد! بی معرفتی بود لذتی که از حس نگرانی اش برای خود بردم...
- عسل؟ عسل؟ جواب بده. خواهش می کنم.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد.....
🌺🍃🌸🍃🌺
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 127
با آرامشی که از صدایش گرفتم آهسته جواب دادم: سلام.
-مردم و زنده شدم دختر. تو کجایی؟ چرا خونه نیستی؟
لبخندی زدم.
- مگه ماشین نخریدی که برم دور دور؟ اومدم دور دور دیگه.
لحنش تغییر کرد، غمدار و آهسته پرسید: حرفت رو باور کنم یا صدای گرفته ات رو؟
پشت چراغ قرمز ترمز کردم، دلم را بد به بازی می گرفت لحن صدایش!
-فرهاد؟
- جون دلم؟
- میدونم خوشت نمیاد از حرفایی که می خوام بزنم ولی باید بگم.
- بگو می شنوم.
حالش خوب نبود... باید خوبش می کردم ولی توانایی اش را نداشتم و این آشفته و بی قرارم می کرد...
- خیلی اذیتت کردم. نمی دونم چه جور محبت هات رو جبران کنم. برام مثل یه کوهی فرهاد... پشتم بهت گرمه.
- فقط خوب باش، شاد باش، بخند، همینا برام کافیه.
اشک هایم روی گونه هایم رود شدند. سکوت بینمان که طولانی شد صدای نفس کشیدن عمیقش را شنیدم.
-برگرد خونه. بسه دوردور.
-چشم.
لبخندش را حتی از پشت تلفن هم حس کردم. خودم هم دلم تنگ بود، خیلی تنگ... آنقدر تنگ که فقط دیدنش برایم بس نبود و دلم آغوش گرمش را با تمام وجود تمنا داشت تا آرامم کند...
ولی به محض دیدنش باز خودداری پیشه کردم و دلتنگی ام را با نگاه کردنش رفع کردم، مطمئنم برقی که در نگاهش بود برق اشک بود. داشتم فرهاد را هم داغان میکردم. سرش را با ناراحتی به چپ و راست تکان داد و اشاره ای چشمی به صورتم کرد.
- چیکار کردی باخودت؟
رو به روی آینه جلوی در قرار گرفتم. طبق معمول صورت سفیدم، غصه ام را با سرخی اش نمایشگر شده بود. دستی به صورت و چشم هایم کشیدم و سعی کردم لبخند بزنم.
- به خدا خوبم فرهاد، نگران من نباش.
اخم هایش در هم شد ولی لحنش هنوز آرام بود... آرام به معنای تن پایین صدا و گرنه که طوفان مواج نگرانیِ دلش، از تار به تار سوت حنجره اش حس می شد و دل را می برد تا فدایش شود...
- می تونم نگرانت نباشم؟! چرا نمی فهمی تو همه ی زندگی منی. نمی تونم آب شدنت رو ببینم و به روم نیارم، تو رو خدا به خودت بیا، آروم باش... ولشون کن فکر هایی رو که خوره ی زندگیو جونت شدند.
نگاهم به رویش آغوش بود و خواهان آرامشش که تاب نیاورد و دستی کلافه به صورتش کشید و پشتش را به من کرد.
نه حال من خوب بود که بمانم و خودداری کنم، نه حال فرهاد... از کنارش رد شدم و خودم را به اتاقم رساندم. باز نگاهم سمت تخت کشیده شد؛ این اتاق و این فضا این روزها تمام معادلاتم را به هم ریخته بود، هر روز که میگذشت حس میکردم نیازم به محبت های فرهاد بیش از هر کس دیگری شده. حبه هنوز در ذهنم پررنگ بود ولی میدانستم دیدارمان به قیامت است. نه دلم میخواست در پی اش بروم نه می دانستم کجاست که بروم! احمد راست می گفت من خدا نبودم که قضاوت کنم و حکم دهم انقدر هم رنج کشیده بود که نخواهم شاکی باشم. بخشیدمش... به تمام سختی ها و دردهایی که دیده و لمس کرده بود خطایش را بخشیدم.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد......
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🌿🌺﷽🌿🌺
معشوق شما چیست یا کیست؟؟
🦋این ذات انسان است که تا خلوت پیدا میکند، معشوقش را میخواهد. این اله هایش می تواند جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی باشد.
☑️مثلا آدم تا وقتی میبیند در خانه هیچ کس نیست. ذهنش سریع سراغ اله خودش میرود.
حالا اله این چیست؟ گاهی حساب پول ها، گاهی هم معشوق شکمی دارد.
✔️معشوق بعضیها هم وهمی است، مثل موضوعات سیاسی. او تا فرصت پیدا می کند، صد تا کانال را بررسی میکند ببیند چه کسی چه کسی را کُشت، کجا جنگ شد، کدام جناح چکار کرد، این صبح تا شب وقتش با باندبازیها و حزببازیها و از اینطور چیزها است.
✔️یک کسی هم معشوقش هنری است. تا خلوت پیدا می کند، سراغ کارهای هنری میرود. مثلاً موسیقی گوش میکند یا نقاشی میکند.
یک کسی هم معشوقش عقلی است. به محض این که خلوت پیدا میکند، شروع میکند به مطالعه کردن و کتاب خواندن.
😍بعضیها هم معشوقشان خدا و اهل بیت است. اینها تا یک ذره خلوت میکنند، شروع می کنند به عبادت و کارهای خیر.
🦋پس قیمت هر کسی معشوق اوست. پیش خدا هم همین است.
💗🌿شما هر کدام از اینها معشوق اصلیات باشد، قیمت شما هم همان است و به همان شکل محشور میشوید
استادشجاعی
🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
١ دقيقه و ٢١ ثانيه ولي به اندازه يك عمر ، گوش دادن و توجه كردن به آن أرزش دارد۰
@Emam_kh
بدانیم
🔺خوردن خیار در شب بیشتر میتواند از ابتلا به ڪبد چرب پیشگیرے ڪند زیرا اثرات منفے غذاهاے مصرف شده در طول روز را ڪاهش میدهد!
🔸اگر روزانه یک خیار بخورید در زمستان سرما نمیخورید
🍃🍁🍃🍁🍃
🍩کلوچه_زعفرانی
۶ عدد تخم مرغ
۲ لیوان شکر
۲ لیوان روغن مایع
۵ ق شیر
۱ ق زعفران آبکرده غلیظ
6.5 لیوان آرد کیک پزی
۲ ق س بکینگ پودر
۲ عدد زرده تخم مرغ و یک ق چ وانیل پودری رومال
تخم مرغ ها و شکر رو داخل کاسه ای بزرگ بریزید و با همزن برقی بزنید کرم بشه شکر حل بشه.
بعد روغن بریزید هم بزنید سپس شیر و زعفران و مخلوط کنید. سپس ارد وبکینگ پودر رو الک کنید نیم لیوان ارد رو نگهدارید. و آرد رو به بقیه مواد اضافه کنید وهم بزنید با دست خمیر رو جمع کنید. اگر شل بود نیم لیوان اردم توش بریزید و اگر خوبه اونو نریزید.
بعدداخل قالب کاغذ روغنی بزارید و گلوله هایی ازخمیر بردارید و مثل کتلت درست کنید گرد و تو قالب بگذارید.
روش بابرس رومال بزنید و با چنگال خط روش بندازید و در فر داغ شده دمای ۲۰۰ درجه بستگی به فرتون مدت ۸ تا ۱۵ دقیقه بپزید.
نکته:
میتونید از شیر کم کنید گلاب بریزید
یا هل یا زنجبیل یا دارچین استفاده کنید برای عطرش دیگه اختیاریه
خمیر نرم و لطیفه و مثله شیرینی های خشک نیست.
مثل کیکم آبکی نیست یه چیزی میان این دو هستش و خوشمزه است.
🍰🍩🍰🍩🍰🍩🍰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما_ببینید
⭕️ بابا یکی بگیره این مداد رنگی ها رو از دست اینا...
🔴چطور هر موقع آمار میره بالا تقصیر مردمه، هر موقع میاد پایین کار خودتونه!!!
#کرونا_هراسی
#تصمیمات_فله_ای
@Emam_kh
🔴 رعایت نقشه راه نظام یا نایاک؟
🔹آنچه امروز منافع ملی ایران را تهدید می کند، تکرار تجربههای تلخ برخی دیپلماتها و مسئولان اجرایی در ماجرای برجام است.
🔹مجموعه اخبار و گزارشهای رسمی و غیررسمی که از مذاکرات کمیسیون برجام در وین می رسد، نگرانیهایی در تحلیلگران در مورد رعایت سیاستها و اصول مبتنی بر منافع ملی کشور در مقابل طرف غربی و به ویژه امریکاییها برمی انگیزد. به نظر میرسد در اسرع وقت ضروری است جوانب گوناگون این امر و مخاطرات پیش روی آن مورد مداقه قرار گیرد.
🔹 آقای ظریف وزیر امور خارجه در توئیتی در ضمن ارائه پیشنهاد طرف ایرانی با بیان این که «ایالات متحده که دلیل اصلی بحران موجود است باید اول به برجام بازگردد و ایران پس از راستیآزمایی سریع، پاسخ متقابل میدهد» از عبارت «راستیآزمایی سریع» (rapid verification) استفاده می کند که مبهم است. در عین حال برخی رسانههای خارجی مدعی شده اند قرار است « پس از اعلام آمریکا، روز بعد از آن اعلامیه بازگشت ایران به کل تعهدات، صادر گردد. » اگر این ادعا درست باشد درواقع مقصود آن است که ایران باید در کمتر از ۲۴ ساعت لغو تحریمها را راستیآزمایی کند. آیا به واقع چنین کاری در عمل ممکن است؟
🔹از سویی گفته می شود که توافقی برای برداشته شدن تحریمهای دوره ترامپ در حال شکلگیری است. در این خصوص چند ابهام جدی وجود دارد؛ نخست آنکه آیا فراموش کردهایم که نقض برجام از دوره اوباما و کمتر از گذشت یک سال از عمر برجام آغاز شد؟ آیا نقض عهد برجام در دوره اوباما و زمانی که «امضای کری تضمین بود»، نادیده انگاشته میشود؟ ثانیاً آیا قرار است بازی تلخ «فریب واژگانی» تکرار شود و مذاکرهکنندگان ایرانی «تعلیق» (Suspend) را در داخل «لغو» ترجمه نمایند؟ به خوبی میدانیم که اگر تحریمهای آمریکا تعلیق (و نه لغو) شود، اولاً سایه شوم آنها بر اقتصاد و تعملات تجاری ایران همچنان پایدار بوده و ثانیاً به عنوان اهرم فشاری در اختیار آنها برای تحمیل اراده در آینده خواهد ماند.
🔹در واقع آنچه امروز منافع ملی ایران را تهدید می کند، تکرار تجربههای تلخ برخی دیپلماتها و مسئولان اجرایی در ماجرای برجام است. «عدم رعایت ضوابط و شروط مصوب رهبر معظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس در اجرای برجام»، «ادعاهای خلاف واقع در داخل با ارائه ترجمهها و تفاسیر غیرنافذ از توافقات» و «موجسواری با شرطیسازی جامعه» همه و همه از ماجراهای تلخی است که گویی از سر شتابزدگی یا سیاسیگری در حال وقوع دوباره است.
🔹در این نکته تردیدی نیست که دشمن به همین سطح قانع نمانده و مایل است با یک استراتژی چندمرحلهای بتواند حداکثر امتیاز را در جهت تضعیف ارکان اقتدار ملت ایران کسب کند. به نظر می رسد در مرحله نخست بازگشت آمریکا به برجام در قبال امتیازاتی حداقلی و ناپایدار رخ خواهد داد و واشنگتن امیدوار است با عبور از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و تداوم حضور غربگرایان در قدرت بتواند با بهرهگیری از اهرم فشار موجود در «تعلیق یا بازگرداندن تحریمها»، جمهوری اسلامی ایران را وادار به مذاکره مجدد و تحمیل توافقی جدید شامل محدودسازی همه مولفههای اقتدار ملت ایران از جمله توانمندی موشکی، نفوذ و قدرت منطقهای و ... نماید.
🔹با این تفاسیر به نظر میرسد ریلگذاری طراحی شده توسط نهادهای هدایتگر نفوذ همچون نایاک (NIAC) در حال کمرنگسازی خطوط قرمز منافع ملی و سیاستهای قطعی نظام در مذاکرات پیش رو است. به نظر میرسد نقشه راه تجویزی از سوی نایاک به دنبال شرطیسازی جامعه و بهرهبرداریهای خاص انتخاباتی است. آقای ظریف باید به این سوال به صورت شفاف پاسخ دهند که در حال رعایت ضوابط ابلاغی نظام هستند یا نقشه راه پیشنهادی نایاک؟
🔹از سویی این مقطع آزمون مهمی در برابر نهادهای نظارتی نیز هست. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به عنوان نهاد بالادستی و ناظر باید با هرگونه نقض آشکار و ضمنی سیاست قطعی نظام در این باره مقابله کند و از مجلس شورای اسلامی و ریاست محترم آن نیز انتظار می رود، ضامن اجرای قوی قانون مصوب این مجلس در خصوص «لغو تحریمها» باشند.
📌 http://mshrgh.ir/1202012
✍ دکتر رضا_سراج
@Emam_kh
🔴 حرف قطعی
💢بحث، توبه یا قصاص گرگ نیست! که همانا سادهلوحان توبه گرگ را باور می کنند.
💯💯بحث این است که رهبر انقلاب، حرف قطعی را واضح زدند:👇👇
1⃣ برداشتن عملی تمام تحریمها
2⃣ راستی آزمایی توسط ایران
3⃣ بازگشت فعالیتهای هستهای در چهار چوب برجام!
⛔️❌⛔️در هر حال دل و قلوه دادن با قاتل حاج قاسم ممنوع!
#حرف_قطعی
#راستی_آزمایی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات روزهای اخر ماه شعبان
@Emam_kh
دشمن براى ما چه آرزو مىكند؟
اگر به واژهى «وَدَّ» در قرآن بنگريم، آرزوهاى دشمنان را درباره خود در مىيابيم:
🔥غفلت از سلاح وسرمايه خود. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ» [نساء۱۰۲]
🔥ضعف و سستى و مداهنه و سازشكارى. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» [۹قلم]
🔥رنج و فشار و به زحمت افتادن. «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ»
🔥 ارتداد و بازگشت از دين. «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً» [۱۰۹بقره]
#فتنه
#دشمن
@Emam_kh
🌸🍁🌸☘🌸🍁🌸
✨بـارالها
وسوسه های نفس نگذاشت
جانم در نهر رجب تطهیر شود
از در آویختگان درخت طوبای
شعبان هم که نبودم
ترحم فرما و در دریای رحمت
رمضانت مستقرم نما
رمضـ🌙ـان نزدیـک اسـت
✨خـدایا
انسانیت ما را کامل کن
ایمان ما را زیاد گردان
دلهای ما را پاک
و از آلودگیها دور بگردان
و بهترین عبادتها را نصیبمان فرما
در آخرین شبهای ماه شعبان
براتون بهترین حال را
از خداوند متعال تمنا دارم
شب تون در پناه خدا🌸🍃
@Emam_kh
✨🌷﷽🌷✨
🌸سلام_امام_زمانم🌸
بیا ڪہ بے تو
نہ سحـر را طاقتے اسٺ
و نہ صبـح را صداقتے؛
ڪہ سحـر بہ شبنم
لطف تو بیدار میشود
وصبح، بہ سلام تو
ازجا برمےخیزد
❣أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ❣
@Emam_kh
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله
إنَّ أشَدَّ النّاسِ نَدامَةً يَومَ القِيامَةِ ، رجُلٌ باعَ آخِرَتَهُ بدُنيا غَيرِهِ .;
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
پشيمانترين مردمان در روز رستاخيز كسى است كه آخرت خود را براى دنياى ديگرى بفروشد .;
كنز العمّال : 14936 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلااااام🌸🍃
مؤمن منتظر رمضان است
مانند انتظار عزیزی که مدتها او را ندیده
او غم دوری رمضان را دارد که نکند به این
ماه نرسد و دلمشغولی دیدارش را دارد
که آن را با انجام اعمال غنیمت شمارد
《اَللَّهُمَّ سَلِّمْنِی لِرَمضَانَ وَ سَلِّمْ
رَمَضَانَ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی مُتَقَبَّلًا》
خداوندا مرا به رمضان برسان
و رمضان را با بهره کامل به من برسان
و آن را پذیرفته از من تحویل بگیر
🌸 پـروردگارا
صدای پای رمضان مبارکت
بیش از پیش به گوشمان میرسد
🌸 پـروردگارا
ما را نمیران و به الطاف و برکات رمضان برسان
ما را برای رمضان سالم و نیرومند بگردان
و رمضان را برای ما سالم و مبارک گردان
🌸 پـروردگارا
ای که همیشه عاشقانه مرا هدایت کردی
به تو نیاز دارم
هدایتم کن به سویی که پاکی باشد
و خوبی و مهربانی
هدایتم کن به راهی که انتهایش نور باشد
نوری که از عشق تو میتابد
هدایتم کن به راهی که آرامش را
قرین لحظههایم کند
آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
روزتون نورانی🌸🍃
@Emam_kh
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻قدرت و ضعف🔻
روی این دو تا آیه، یه تفکّر و تدبّری بکنیم، خیلی جالبه:
👇️آیهی اوّل👇️
فإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ. (قصص/۷)
💢 به مادر موسی وحی كرديم كه، چون بر جان موسی ترسیدی، او را به دريا بيانداز.
👇️آیهی دوّم👇️
فأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ. (قصص/۴۰)
💢 ما فرعون و لشكريانش را گرفتيم، و به دريا افکنديم.
✨✨✨✨✨
👌 کلمه "یَم" یعنی دریا🌊، که در هر دو آیه تکرار شده.
🔔 آیهی اوّل درباره موسی:↶
☜ کودک شیرخواری👶 که در نهایت #ضعف و ناتوانی، بین امواج دریا رها میشه، ولی سالم میمونه، و دریا ضرری به او نمیزنه.
🔔 آیهی دوّم درباره فرعون:↶
☜ پادشاه قدرتمندی👑 که به همراه لشکریانش، در نهایت #قدرت و جبروت وارد دریا میشن، ولی غرق میشن.
❗️ #ضعف و ناتوانیِ موسی، ضرری به او نزد.
❗️ همونطور که #قدرت و جبروتِ فرعون به دردش نخورد.
پس همیشه یادمون باشه👇️👇️
✅️ هر کس که با #خدا باشه،
هرگز #ضعف و ناتوانیاش ضرری به او نمیرسونه...😊
❌️ و هر کس که با #خدا نباشه،
هر چقدر هم که #قدرت داشته باشه، قدرتش نفعی به او نمیرسونه...😔
😊 با خدا باش، پادشاهی کن
😔 بی خدا باش، هرچه خواهی کن
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما اموخته ایم اصلح را انتخاب کنیم حتی اگر 72 تن باشیم ۰
❣یاحسین ❣یاحسین
پرچمی که عاشورائیان برپا کردند نگاه خواهیم داشت
👇شهیدان
ردپای عاشورائیان را گرفتند ، آمدند وآمدند تا به این دشتها رسیدند۰۰۰
🕊🌹خیلی خیلی قشنگه
دلنامه باشهدا🌹🕊
@Emam_kh
🔴 در طول تاریخ همواره همین بوده؛ #نزنیم_میزنند!
🔹حادثه #نطنز توسط صهیونیستها فشاری است که غرب وارد میکند تا دولت ورشکسته روحانی، امتیاز بیشتری در مذاکرات بدهد! وقتی ظریف بجای پافشاری بر #سیاست_قطعی نظام که رفع کامل تحریمها و انجام کامل تعهدات آمریکا قبل از بازگشت به برجام بود، بر روی طرح گامبهگام مذاکره میکند، آنها قانع نمیشوند و امتیازات بیشتری طلب میکنند!
🔸حالا اسرائیل برای بار چندم نطنز را منفجر میکند و غربگراها از ترس و بیغیرتی میگویند واکنش نشان ندهیم وگرنه مذاکرات بهم میخورد!
🔹یادتان باشد؛ انتقام شهدای هستهای و حاج قاسم و شهید فخریزاده را نگرفتیم نطنز که دیگر هیچ!!!
✅ داود_مدرسی_یان
@Emam_kh
⭕ شبکه نفوذی نایاک با ایران چه کرد/ باراک اوباما: اگر جنبش ۸۸ نبود، تحریمی هم علیه ایران نبود!
🔓 باراک اوباما در کتاب جدیدش [ سرزمین موعود] نوشت: اگر اتفاقات سال ۱۳۸۸ در ایران شکل نمیگرفت آمریکا سختترین تحریمها را علیه ایران اعمال نمیکرد؛ از مذاکره به سمت بسیج جامعه جهانی برای اعمال تحریمهای سخت و چند جانبه اقتصادی تغییر مسیر دادیم.
🔹من در ابتدا وسوسه شدم که حمایت قوی خودم را از تظاهراتکنندگان ابراز کنم ولی وقتی با تیم امنیت ملیام نشست برگزار کردم، کارشناسان مسائل ایران به من درباره چنین اقدامی هشدار دادند. طبق گفته آنها، هر اظهار نظری از جانب من، احتمالاً اثر معکوس میگذاشت.
🔸رئیسجمهور سابق آمریکا در ادامه، درباره هدفش از عدم ابراز لفظی به حمایت از جنبش ۸۸ اینطور توضیح داده است: فعالین در داخل ایران بیم این داشتند که هرگونه اظهارنظر حمایتگرانه از جانب دولت آمریکا بهانهای برای اعتبارزدایی از جنبش آنها میشد!
@Emam_kh