🔰 چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 3
بعضیا میگن: خب حاج آقا به ما بگید چطور به رفیقای بی نمازمون بگیم که نمازبخونن؟
😒چطور قانعشون کنیم؟!
✅ عزیز من، شما اصلا لازم نیست به اونها بگی بیان نماز بخونن!
اول ببین خودت با #نماز خوندنت چه گُلی به سر خودت زدی!!!
خود نمازخونت رونشون بده، لذتی که از نماز خوندن بردی رو نشون بده به اهل عالم؛
" اونوقت همه نمازخون میشن.."
👆👆👆
بزار حرف آخر رو بزنم
اصلا " هرچی بی نماز تو عالم هست تقصیر نمازخوناست،
اینکه بی نمازا نماز نمیخونن مال اینه که:
به ما نمازخونا نگاه میکنن میگن: تو مثلا نماز خوندی چیکار کردی؟!😤
چه فایده ای برات داشته؟
مثلا صورتت گل انداخته از مناجات باخدا؟
که بگی چه کِیفی کردی که دیگری هم بیاد؟
خب اینجوری میگن دیگه!
اگه نگن هم اینجوری می بینن!!!
پیش خودشون میگن: بندگان خدا دارن خودشون رو اذیت میکنن! تازه نمازنمیخونه کسی, کِيف هم میکنه.
و وقتی ما میریم نماز میخونیم برای ما تاسف میخوره! میگه نگاه کن چه خودشو گرفتارکرده،
اینم جزو نمازخوناست...
درحالی که واقعا وقتی ما رو میبینه باید احساس حقارت کنه!
اگه نماز وجودتو آباد کرده باشه، "بقیه جذب میشن"
یه قاعده ی عمومی هست اونم این که:
"تا خوبها خوبتر نشوند، بدها خوب نمی شوند"
چیکار کنیم همه نمازخون بشن؟
*یه کاری کنید اونایی که نمازخون هستند بهتر بشن." همین!
اونوقت میان بهت میگن: تو چرا اینقدر با نشاطی؟
توچرا کینه به دل نمی گیری؟
توچرا حسرت نمیخوری؟ تو چرا عصبی نمیشی؟
تو چرا انقدر منظم و دقیق و عاطفی هستی؟!
شما هم میگی:
والا فکرکنم مال نمازه...
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت یازدهم
سلاااااااام بر اهل خانه ...
مادر قربان صدقه اش رفت و باز به من دستور چاي داد...
نمیدانم ...
شاید حواسش نبود که من هم هنوز صبحانه نخوردم ...
و چقدر آرزو به دلم مانده بود تا قربان صدقه ي من هم برود ...
ظرف ها را شستم و از در بیرون رفتم ...
میانه ي راه صداي مادر درآمد ...
- بشین صبحانه بخور دیشبم حال ندار بودي ...
چه عجب من راهم یادش آمد ...
دخترش را ...
دخترش که یتیم شده بود و مونس میخواست...
- ممنون مادر سیرم ...
با اجازه ...
بیرون آمدم و پشت سرم آمد ...
از پله ها بالا میرفتم وقدم هایش را از پشت حس میکردم ...
قدم تند کردم و جلوي در اتاقم رسیدم ...
و حضورش را بی هیچ کلامی حس میکردم ...
به سمتش برگشتم ...
اخم هایش عجیب گره خورده بود ...
چشمهایش هم که سرخ بود ...
- چ ..چیزي شده پسر عمه ؟؟؟ -همانطور که سرش پایین بود اشاره کرد به داخل اتاق...
- بغرمایید داخل کارتون دارم ...
لب فشردم و در را باز کردم ...
- تعارفش کردم ...
- بفرمایید داخل ...
سري تکان داد و داخل شد...
همانطور دست به جیب وسط اتاق ایستاده بود و اتاق را رصد میکرد ...
مثل مجرم ها با اضطراب انگشت در هم پیچاندم ...
نمیگذارم دوباره خوردم کند ...
- ببخشید هنوز نشده با مادر حرف برنم براي فسخ صیغه ...
چشم تا ظهر صحبت میکنم باهاشون ...
بی آنکه به حرفم توجه کند چادر را با دقت از روي تخت برداشت و با دقت نگاه کرد...
دوباره لب باز کردم ...
- گفتم که...
میان حرفم آمد ...
- نعیمم بهت محرم شده من خبر ندارم ؟؟؟ لبم را گاز گرفتم و شوري خون را در دهانم حس کردم ...
چیزي نگفتم ...
جدید شدي رو مد میگردي بی چادر واسه خودت تو خونه میچرخی میتونم بپرسم اونوقت با بقیه
مرداهم شما صیغه خوندي؟؟؟؟؟؟؟ هنوز به چادر خیره شده بود و نگاهم نمیکرد...
انگار دنبال فرصت بود که خوردم کند ...
نگاهم کرد ...
و چادر را روي تخت انداخت ...
- نبینم رو سرت نباشه...
و بیرون رفت و در را کوبید ...
و زبانم نچرخید تا جوابش را دهم ...
لعنت به من و بی زبان بودنم ...
لعنت به بی عرضگیم ...
و چرا معنی کارهایش را نمیفهمم ...
به چادر نگاه کردم ...
و شانه بالا انداختم ...
هیچوقت دوباره سرم نمیکنم
با حرص خودم را روي تخت انداختم و دوباره تمام صحنه هاي دیشب در ذهنم تداعی شد ...
دوباره و دوباره و دوباره...
و هربار لبم را گاز میگرفتم از شدت شرم ...
من چطور توانستم ...
چطور آنهمه بی حیا شدم ...
و همان ته قلبم لحظات دیشب را که یادش می آمد ...
کمی قلقلک می آمد ...
اما امان از او و نخواستن هایش ...
و امان از من و عشق یکطرفه که زندگیم را پایش قمار میکردم حتی...
نمیدانم چطور باید کنار بیایم با این بی آبرویی که همیشه همراهم خواهد بود...
اگر محسن یا مادر میفهمیدند ...
یا آقاجون و بقیه ...
از تصورش پشتم عرق کرد ...
با صداي در از جا پریدم ...
- بله ؟؟؟؟ صداي زیباي و آرام محسن طنین انداز شد...
- آبجی هستی ؟ میشه بیام تو؟؟ دستی روي تختم کشیدم و با لبخندي که نمیدانم مصنوعی بودنش
معلوم بود یا نه در را باز کردم...
- به به ...
داداش جون خوش اومدي ...
به صورتم نگاه کرد و اخمش درهم رفت...
- پیشونیت چی شده محیا ؟؟؟ دستم را روي زخمم گذاشتم و از دردش دلم از حال رفت ...
با این حال باز لبخندي زدم ...
- چیزي نیست داداش دیشب تو اتاق که اومدم یکم سرم گیج رفت خوردم زمین ...
مشکوك نگاهم کرد...
ادامه دارد..
💖 🧚♀●◐○❀
🌹شرح #حکمت3
🔴 بخش هشتم
🔷 2. وظیفۀ دیگران در مقابله با فقر
🔹2.1 وظیفۀ ثروتمندان و اغنیا: امیرالمؤمنین در حکمت 328 میفرمایند: «همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال ثروتمندان قرار داده است؛ پس فقیری گرسنه نمیماند، جز به کامیابی توانگران و خداوند از اغنیا دربارۀ گرسنگی گرسنگان بازخواست خواهد کرد.» بنابراین، اولاً اغنیا باید بدانند که حق فقرا در اموال آنان است؛ لذا اگر فرصت پیدا کردند که رفع فقر کنند، این موضوع را نباید منت بشمارند، بلکه باید توفیق و سعادت و تکلیف بدانند. به همین دلیل امیرالمؤمنین در حکمت 425 میفرمایند: «خدا را بندگانی است که برای سودرساندن به دیگران، نعمتهای خاصی به آنان بخشیده. تا آنگاه که دست بخشنده دارند، نعمتها را در دستشان باقی میگذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمتها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.» پس اغنیا باید شکر نعمت پولداری خودشان را به جا بیاورند. حضرت در خطبۀ 142 میفرمایند: «آنکس که خدا او را مالی بخشید، پس باید به خویشاوندان خود بخشش کند و سفرۀ مهمانی خوب بگستراند و اسیر آزاد کند و رنجدیده را بنوازد و مستمند را بهرهمند کند و قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می رسد شکیبا باشد؛ زیرا بهدستآوردن صفات یادشده، موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضایل سرای آخرت است.» انشاءالله.
🔹2.2 وظیفۀ حکومت در برابر فقرا: امیرالمؤمنین همۀ مطلب را در بخش سیمای محرومان و مستضعفان در نامۀ 53 خطاب به مالک اشتر مینویسند: «سپس خدا را خدا را دربارۀ طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چارهای ندارند [و عبارتاند از] زمینگیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در این طبقۀ محروم، گروهی خویشتنداری کرده و گروهی به گدایی دست نیاز برمیدارند. پس برای خدا، پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است: بخشی از بیتالمال و بخشی از غلههای زمینهای غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده؛ زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیکترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن هستی. مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به آنان بازدارد که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم، عذری برای ترک مسئولیتهای کوچکتر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی برمگردان؛ بهویژه امور کسانی را از میان آنان بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمیآیند و دیگران آنان را کوچک میشمارند و کمتر به تو دسترس دارند. برای این گروه، از افراد مورد اطمینان خود که خداترس و فروتناند، فردی انتخاب کن تا دربارۀ آنان تحقیق و مسائلشان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان بهگونهای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند؛ و حق آنان را بهگونهای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی. از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چارهای ندارند و دست نیاز برنمیدارند، پیوسته دلجویی کن که مسئولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق تمامش سنگین است، خدا آن را بر مردمی آسان میکند که آخرت میطلبند، نفس را به شکیبایی وامیدارند و به وعدههای پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی؛ و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخنگفتن، با تو گفتوگو کند. از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بارها شنیدم که میفرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانهای باز نستاند، رستگار نخواهد شد. پس درشتی و سخنان ناهموار فقرا را بر خود هموار کن و تنگخویی و خودبزرگبینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید».
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
.
🔴🚨 هشدار فوری
♦️ خیانت بزرگ / شایعه سازان برای گران کردن دلار تلاش می کنند تا کمر اقتصاد ایران را خورد کنند.
🔺 سایت خبرآنلاین و تعدادی دیگر از سایت های اصلاح طلب به شدت در حال تلاش برای گران کردن قیمت دلار و ارز هستند.
♦️ در این خیانت بزرگ، آنها با اخبار پی در پی مردم را به این نتیجه می رسانند که قیمت دلار و سایر ارزها به زودی به شدت افزایش پیدا خواهد کرد و این قضیه باعث می شود تعداد زیادی از مردم سرمایه های خودشان را برای خرید دلار هزینه کنند.
در ادامه تقاضا برای خرید دلار بالاتر رفته و قیمت ارزهای خارجی افزایش چشمگیری پیدا می کند. در نتیجه تمام اجناس نیز به سرعت گران تر می شوند که این باعث کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نارضایتی عمومی می شود.
♦️ احتمالاً مدیران این سایت ها یا دلال دلار بوده و دنبال کسب منافع مالی ذبه هر قیمتی هستند و یا با سرویس های جاسوسی خارجی همکاری میکنند و صرفاً هدفشان نابود کردن اقتصاد ایران است.
@Emam_kh
🔴 اشک و خون
به خاطر همه سفرههای خالی شده
سرمایههای نابود شده
آرزویهای برباد رفته
عمرهای تلف شده
ازدواجهای به تاخیر افتاده
طلاقهای صورت گرفته
بچههای سقط شده
تولیدکنندگان زمین خورده
کارگران بیکار شده
سرقتهای افزایش یافته
و اشکها و خونهای ریخته شده
باید #محاکمه_روحانی و مدیرانش آغاز شود
#احمد_قدیری
@Emam_kh
سید علی خامنه ای:
────┅═ೋ❅ೋ═┅───
شما میبینید برجستگان مبارزه با استعمار واستکبار روی مسئله
*وحدت اسلامی*
تکیه مضاعف کرده اند
────┅═ೋ❅ೋ═┅───
『هفته وحدت بر تمام مسلمین جهان مبارک باد🌹🌿』
@Emam_kh
💢یک آلمانی روی شیشه عقب ماشینش نوشته بود:
نه فیس بوک،نه وات ساپ،نه توییتر،نه اینستاگرام داره
✌️اما یک میلیارد و هشتصد میلیون دنبال کننده داره!
🌴 او محمد پیامبر خداست🌴
🌸اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
@Emam_kh
✨طرز تهیه کتلت مرغ و بروکلی✨
✅مواد لازم:
سینه مرغ بدون استخون 1 عدد
بروکلی کوچیک 1 عدد
شوید تازه خورد شده 2 ق غ خ
تخم مرغ 2 عدد
آرد سوخاری 2 ق غ خ
نمک، فلفل سیاه، پودر سیر و پودر پیاز
✅اول بروکلی رو خورد میکنیم و توی یه قابلمه که آب ریختیمو داره میجوشه بروکلی هارو میریزیم و میذاریم 3 دقیقه بپزه سپس آبکش میکنیم و میذاریم خنک بشه و بعد از خنک شدن به قطعات کوچیک تبدیل میکنیم.(ترجمه:نگین.فود.آرت)
سینه مرغ رو با غذا ساز چرخ میکنیم ولی دقت داشته باشین زیادی له نشه یخورده زنده بمونه بهتره.بعد توی یه کاسه بزرگ مرغ چرخ کردمونو بعلاوه پودر سوخاری، تخم مرغ، بروکلی، شوید و ادویه هارو میریزیم و به خوبی ورز میدیم تا کاملا یکدست بشه و سبس به کوفته های مساوی تقسیم کرده و به شکل کتلت در میاریم.من با روغن آووکادو سرخشون کردم تا هردو طرف به خوبی سرخ شدن با شعله ملایم که کاملا مغز پخت بشن.
♦️درمان کودی کمر♦️
🔶10 گرم #دنبه_گوسفندی
🔹2 قاشق مرباخوری #زردچوبه
🔶چهار عدد #خرما
🔹20 گرم #آرد_گندم
🔶20 گرم قرص ضد درد کمر
♻️ همه را با هم مخلوط کنید، آن را به پارچه ای آغشته کنید و بر روی کمر قرار دهید و تا صبح به همان حالت قرار دهید تا زمانی که به نتیجه مطلوب خواهید رسید
☘🍂☘🍂☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁شب_جمعه
🌹شب_زیارتی_ارباب_بی_کفݧ
سرگشته و بیمارم
من میل حرم دارم
دلداده ی سلطان
و سقای علمدارم
شب جمعه ،حرمش
حال و هوایی دارد
حضرت عشق ❤
عجب کرب وبلایی دارد
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#اللهم_ارزقنا_کربلا
@Emam_kh
حکایت این روزامون خیلی جالبه...
یه ویروس کوچیک شد معلم مون، خیلی چیزا رو بهمون یادآوری کرد،
یادمون اومد که ...
نظافت چقدر مهمه
تدبیر چقدر لازمه
سلامتی چقدر با ارزشه
اطرافیانمون چقدر برامون عزیزن
در کنار عزیزانمون بودن، چقدر لذت بخشه
تک تک ثانیه های عمرمون چقدر ارزش دارن
انسان چقدر ناتوانه
مرگ چقدر میتونه نزدیک باشه
این ویروس یادمون انداخت که سلامتی، امنیت و آرامش چه نعمت های بزرگی بودن و حواسمون بهشون نبود
و مهمترین چیزی که یادمون انداخت، آره مهمترینش
این که خدا چقدر بزرگه، چه قدرت بزرگیه...
ویروسی که حتی با چشم دیده نمیشه، خیلی چیزا رو به یک دنیا یاد آوری کرد ...
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️چه خوبست قبل از خواب
🌙زمـزمه کنیـم خدایا
⭐️آخر و عاقبت کارهای ما را
🌙ختم به خیر کن
⭐آرامـش شب نصیبتان
🌙فردایتان پر از خیر و برکت
⭐️شبتون بخیر
🌙آرامش شب نصیبتون
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃الهی به امیدتو
به نام آن که
او نامی ندارد
به هر نامی که
خوانی،سر برآرد
🌸 سلام صبحتون بخیر و نیکی ان شاءالله
@Emam_kh
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
✨ای حضرت حاضری که ناپیدایی
✨غایب شده از زشتی و نازیبایی
✨شرمنده که جای آمدن،میگوییم
✨آقا،تو چه وقت پیش ما می آیی
🌞 صبحم به نام تو
☀️تعجیل در فرج صلوات
پيامبر صلي الله عليه و آله:
مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعينَ صَباحا، ظَهَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ؛
پيامبر صلي الله عليه و آله:
هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند، چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود.
نهج الفصاحه، ح 2836.
🕊ســـلام دوستان
🌸صبح آخرين
🕊جمعه مهر ماهتون بخیر
🌸روز پاییزی تون
🕊پُر از سلامتی و دل خوش
🌸دور و برتون
🕊پر از عشق و محبت
🌸لحظه هاتـون غرق زیـبـایی
🕊آرامش سهم دلهای مهربونتون
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت بیست و هشتم:
✳️ اعتماد پیامبر صلى الله علیه و آله به من
🔻.... گفتم: ای ابوبکر! آیا اعتماد رسول خدا به من را برای ابلاغ پیام به جنیان به یاد داری؟ او گفت: بله، شما این ماموریت را بر عهده داشتی. همچنین انتخاب رسول خدا برای همسری دخترش فاطمه را به همسری من و نه ابوبکر را از او پرسیدم. و نیز گفتم: آیا من پدر حسن و حسین، دونواده و دو گل خوشبوی رسول خدا وسیدجوانان بهشتیان هستم یا تو؟
و ماجراهای بسیار و دیگر برتری هایم را برای او یادآوری کردم که همگی از اعتماد رسول خدا به من و مژده به من حکایت می کرد.
🔻 از ماجرای مرغ بریان شده بهشتی که با دعای پیامبر نصیب من شد تا مژده رسول خدا به جنگ من با ناکثین و قاسطین و مارقین…
به ابوبکر گفتم آیا این کلام رسول خدا که فرمود: «تو صاحب پرچم من در دنیا و آخرتی»، در حق من بود یا درباره تو؟
و این چنین بود که من سوابق خودم را می شمردم و او به یکایک آنها اعتراف می کرد. در پایان به او گفتم: این امتیازها که برشمردم و دیگر امتیازهایی که بدان اشاره نکردم و هر یک دلیلی بر شایستگی من برای خلافت رسول خداست.
✳️ پس دلیلش چیست؟
🔻پس دلیلش چیست که به خدا و رسول خدا و دین الهی توجهی نکردی و با آن که شروط حاکمیت بر عهده دین خدا را نداشتی، زمامداری شان را بر عهده گرفتی؟ ابوبکر با گریه گفت: راست گفتی ابوالحسن. به من مهلت بده تا امشب درباره حرف های تو تامل کنم. به او گفتم: هرچه می خواهی فکر کن ای ابوبکر.
✳️ ماجرای غمبار فدک
🔻از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود، فدکی در دست ما بود که کسانی بر آن بخل ورزیده و کسانی سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند؛ اما بهترین داور خداست.
به راستی علی را با فدک و غیر فدک چه کار !؟ آن هم وقتی جایگاه فردای آدمی قبری است، که در تاریکی آن، آثار انسان نابود و خبرهایش به دست فراموشی سپرده می شود….
🔻وقتی ابوبکر فدک را از فاطمه سلام الله علیها گرفت و نماینده حضرت را از سرزمین فدک اخراج کرد، در مسجد به سراغش رفتم و به او گفتم: ای ابوبکر! چرا فاطمه را از آنچه رسول خدا برایش قرار داده بود محروم کردی و وکیلش را اخراج کردی؟ ابوبکر گفت: فدک از اموال مسلمانان است. اگر فاطمه شاهدان عادلی داشته باشد که شهادت دهند فدک از آن اوست، آن سرزمین را به وی می دهیم…
📚 منابع:
1. الاحتجاج، جلد یک، صفحه 115
2 . الخصال صفحه 548
📗 کتاب علی از زبان علی
↩️ ادامه دارد...
.