eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
16.2هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻“ و دینی” عنصر اصلی 📌 برای کشور چه چیزهایی است؟ ... یکی‌ است، است. ایمان دینی جزو عناصر و این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از ۱۳۰ ‌سال، ۱۴۰ سال پیش به این‌طرف، هر حرکتی در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریان‌ساز و مؤثّر بوده است، عنصر ایمان دینی حرف اوّل را در آن میزده است. شما از شروع کنید، قضیّه‌ی تنباکو که یک حرکت عظیم مردمی در کشور بود، عنصر داشت؛ حکم کرد، مردم بر طبق حکم او به‌خاطر عمل کردند و یک خیانت بزرگ را که برای سالهای متمادی پدر این ملّت را درمی‌آورد، از سر این ملّت دور کردند. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ @Emam_kh
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 بسم الله‌ الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۱۴۸ سوره انعام 🌸 سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَآ أَشْرَكْنَا وَلَآ آبَآؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا ۗ قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَآ ۖ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ 🍀 ترجمه: به زودی كسانی كه شرک ورزیده اند خواهند گفت: اگر خدا می‌ خواست نه ما شرک می ‌ورزیدیم و نه پدرانمان، و هیچ چیزی را حرام نمی ‌كردیم كسانی كه پیش از آنها بودند اینگونه تكذیب كردند تا عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزد شما دانشی هست كه آن را برای ما آشكار كنید؟ شما فقط از پندارهای بی اساس و پوچ پیروی می‌ كنید و جز به حدس و گمان تكیّه نمی‌ زنید. 🌷 : به زودی خواهند گفت 🌷 : شرک ورزیده اند 🌷 : شرک نمی ورزیدیم 🌷 : پدرانمان 🌷 : چشیدند 🌷 : عذاب 🌷 : پیروی می کنید 🌷 : بی اساس و‌پوچ 🌷 : به حدس سخن می گویید 🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره انعام در نازل شده است. به دنبال سخنانى كه از مشركان در آيات قبلی گذشت، در اين آيه اشاره به بخشی از استدلالات واهى و پاسخ آن شده است. نخست مى فرمايد: به زودى مشركان در پاسخ ايرادات تو ای در زمينه شرک و تحريم روزی هاى حلال چنين مى ‌گويند «سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ: به زودی کسانی که شرک ورزیده اند خواهند گفت: اگر خدا می خواست نه ما شرک می ورزیدیم و نه پدرانمان و هیچ چیزی را حرام نمی کردیم» 🌸 مشركان مانند بسيارى از گناهكاران مى‌ خواستند با استتار تحت عنوان جبر از مسؤوليّت خلافكاری هاى خود فرار كنند. در حقيقت آنها مدّعى بوده ‌اند سكوت خدا در برابر بت ‌پرستى و تحريم بخشى از حيوانات، دليل بر رضايت اوست زيرا اگر راضى نبود مى ‌بايست به نوعى ما را از اين كار بازدارد. امّا در پاسخ آنها به طرز قاطعى بحث كرده، تنها اينها نيستند كه چنين دروغهايى را بر خدا مى ‌بندند بلكه جمعى از اقوام گذشته نيز همين دروغ ها را مى‌ گفتند ولى سر انجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند 🌸 «كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّى ذاقُوا بَأْسَنا: کسانی که پیش از آنها بودند اینگونه تکذیب کردند تا عذاب ما را چشیدند» آنها در حقيقت با اين گفته ‌هاى خود، هم دروغ مى ‌گفتند و هم را تكذيب مى ‌كردند، اگر او به اين اعمال راضى بود چگونه پيامبران خود را براى دعوت به مى ‌فرستاد، اصولاً دعوت انبيا خود مهم ترين دليل براى آزادى اراده و اختيار است. سپس مى ‌گويد: «قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا: بگو آیا نزد شما دانشی هست که آن را برای ما آشکار کنید؟» و سرانجام اضافه مى‌ كند كه «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَخْرُصُونَ: شما فقط از پندارهای بی اساس و پوچ پیروی می کنید و جز به حدس و گمان تکیه نمی زنید» 🔹 پيام های آیه ۱۴۸ سوره انعام 🔹 ✅ رهبران و اندیشمندان باید خود را براى پاسخگویى به شبهات و بهانه‏ جویى‏ هاى آینده آماده كنند. ✅ فرستادن پیامبران و كتاب های آسمانى براى آن است كه مردم با آزادى و اختیار، موحد شوند. ✅ بدتر از ، توجیه آن است. مشركان، شرک خود را توجیه كرده و آن را مشیّت الهى مى‏ دانستند. ✅ مشركین، انحراف خود را با نیاكان خود توجیه مى‏ كردند. ✅ عقیده به جبر، از توجیهات بى‏ اساس منحرفان است. ✅ از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دلیل مى‏ كند. ✅ آنان كه به بهانه‏ ى سرنوشت، از مسئولیّت مى‏ گریزند، منتظر چشیدن قهر خدا باشند. ✅ اگر به جاى و ، در پى ظن و گمان باشیم، گمراه خواهیم شد. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
‼️دختری که از مادرش اجازه‌ی گرفت!!‼️ دختر جوانی از مادرش خواست تا او را به فاحشگی (زنا) اجازه دهد!! در صدد نصیحت دخترش برآمد چرا كه این خواسته، از نظر امری ننگین و از نظر نیز بود و این كار چنین شخصی را هر چند كه دارای زیبایی و ثروت باشد، از جامعه ساقط می‌گرداند. اما دختر بر رأی خود پافشاری نمود. چه می‌پنداری؟ مادر با اصرار دخترش چه كار كند...؟! مادر با اصرار دخترش موافقت كرد اما به چند ؛ اگر در این شرطهای مادر پیروز شد، پس اختیارش در دست خودش می‌باشد.. 🔴شرط اوّل مادر این بود كه از دخترش خواست صبحگاه در پبش روی قصر حاكم ایستاده شود و هنگامی كه حاكم از قصر خارج می‌شود و از پیش رویش می‌گذرد، خود را بر زمین بیندازد؛ گویا كه بیهوش شده است و سپس بنگرد كه چه چیزی برایش رخ می‌دهد. دختر شرط مادر را پذیرفت تا ببیند چه می‌شود.. او صبح روز بعد پیش روی قصر حاكم رفت و هنگامی كه حاكم بیرون شد، خود را به بیهوشی زد و به زمین انداخت. ناگهان حاكم به سویش شتافت و او را از زمین بلند كرد و همه با اهتمام زیاد دور و برش جمع شدند. دختر جوان تظاهر كرد كه به هوش آمده است و از حاكم سپاسگزاری نمود و شتابان از آن‌جا دور شد تا به مادرش خبر دهد كه در امتحان اوّل پیروز شده است و امتحان دوم چه باشد... مادرش به او گفت: فردا هم باید به همان‌جا بروی و این نمایشت را به هنگام خروج حاكم كه از پیشت می‌گذرد، اجرا كنی. دختر چنین كرد، اما نتیجه‌اش با نتیجه‌ی دیروزی فرق می‌كرد؛ این بار حاكم به سویش نرفت، بلكه وزیر رفت و او را از زمین بلند كرد و دور و برش برخی از محافظان جمع شدند و حاكم اصلاً به وی توجهی نكرد!!‼️ دختر باز چنین وانمود كرد كه به هوش آمده و از وزیر تشكر كرد و رفت تا واقعه‌ی امتحان دوم را به مادرش خبر دهد. باز از مادرش نسبت به امتحان سوم پرسید و جواب مادر همین بود كه فردا هم باید به هنگام خروج حاكم چنین كنی. روز بعد هم دختر چنین كرد و هنگامی كه خود را بر زمین انداخت، فرمانده محافظان آمد و او را از راه كنار زد و رهایش نمود و به جز چند نفری هیچ كس نزدیك نیامد و این‌ها هم زود او را ترك كردند.. دختر به سوی مادر بازگشت و آن‌چه را پیش آمده بود، با نوعی دلتنگی و حسرت بازگو نمود و از مادرش پرسید: آیا امتحان به پایان رسیده است؟ مادر گفت: نه دخترم! فردا هم از تو می‌خواهم كه چنین كاری را دوباره انجام دهی و در آخر مرا از آن‌چه اتفاق می‌افتد با خبر كنی كه این آخرین روز امتحان است! 🔴دختر چنان كرد كه مادر گفته بود؛ اما این دفعه گریان به نزد مادر آمد كه امتحان روز آخر برایش سخت شده بود؛ چرا كه كسی به نزدیكش نیامده بود تا او را كمك كند، بلكه برخی او را مسخره كرده بودند و برخی دیگر بد گفته و عده‌ای با پاهایشان او را كنار زده بودند... در این لحظه مادرِ فهمیده به دخترش گفت: عاقبت زنا همین است؛ در ابتدا همه از اشراف، ثروتمندان و… پیشت می‌آیند، اما وقتی كه چند روزی از آن گذشت، همه از تو متنفر می‌شوند، بلكه تو را می‌كنند. كرامت از دست رفته‌ات هرگز به تو باز نمی‌گردد، حتى پست‌ترین مردم هم تو را به باد مسخره می‌گیرد؛ با وجود آن هنوز هم می‌خواهی زنا كنی عزیزم؟!‼️ دختر جوان عقل و هوشش را باز یافت و از مادر فهمیده‌اش سپاسگزاری كرد و گفت: ممنونم مادرم به این درسی كه به من دادی، به خدا قسم كه هرگز زنا نخواهم كرد گر چه آسمان و زمین بر سرم فرود آیند؛ چرا كه زنا، ذلت، پستی و حقارتی بیش نیست. @Emam_kh
پشت هر زن بیحجاب یک مرد بیغیرته ... دشمن به خوبی فهمید که به این سادگی نمیشه جامعه رو غرق در کرد و به این راحتی نمیتونه حجاب که هم ریشه و هم ریشه داره رو از زنان ایرانی بگیره، پس ابتدا شروع کرد روی غیرت مردها کار کرد و برخی مردها رو به نقطه بی غیرتی سوق داد، تا همون مردها همسرشون رو بَزَک کرده روانه کوچه و بازار کنن و در واقع با اندام همسرشون فخر فروشی کنند، آنهم به نام آزادی و فرهنگ!!! ✍️ مجید_سرگزی 🇮🇷 @Emam_kh
✨﷽✨ ✳ چرا تکبر و خودپسندی از نظر دین ممنوع است؟ ✍آیت الله حائری شیرازی: جریان برق بر محور اختلاف سطحی است که در دو سر سیم وجود دارد؛ یک سر سیم در سطحی است که لحظه‌به‌لحظه نیاز به نیرو دارد و آن سر دیگر متصل به نیروگاه است و سرشار از نیرو و تا در آن سر نیاز و مصرف وجود داشته باشد و در این سر هم نیروی متراکم، این جریان ادامه خواهد یافت. انسان هم در این سیر الی الله که دارد، هرچه آگاهی‌اش نسبت به آنچه هست و آنچه باید بشود بیشتر شود و هر چه اختلاف سطح را عمیق‌تر ببیند، هم سرعتش بیشتر می‌شود و هم سیرش ادامه‌ی بیشتری پیدا می‌کند و اصلا متوقف نمی‌گردد. اما اگر اختلاف سطح پایین آمد و انسان به جایی رسید که گمان کرد آنچه می‌خواستم بشوم شده‌ام، اینجاست که شدت جریان کم و یا به‌طور کلی قطع می‌شود؛ چون دیگر فاصله‌ای بین آنچه باید بشود و بین آنچه هست نمی‌بیند و این بدان معنی است که اختلاف سطح به صفر رسیده، درنتیجه حرکت و سیر نیز به صفر می‌رسد. 🔺 اینکه ، ، و... تا این اندازه از نظر و ممنوع و محکوم است و نکوهش شده، نه به‌خاطر این است که به خدا و یا دستگاه‌های خدایی صدمه‌ای وارد می‌سازد، بلکه به‌خاطر این است که این‌ها انسان را متوقف می‌کنند و راکد می‌سازند و روح حرکت در انسان کشته می‌شود و انسان گندیده و هلاک می‌شود، زیرا سکون و توقف یعنی نیستی و هلاکت و نابودی. 📚 از کتاب تحجرگرایی @Emam_kh