eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
17.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ قدم اول 🔻 خدمت بودیم. یکی از حضار گفت: «حاج آقا یک نصیحتی بفرمایید استفاده کنیم.» آقای بهجت سرش پایین بود. این جمله را که شنید سرش را بالا آورد و فرمود: «از آنچه تا الان یاد گرفته‌ای، استفاده‌ی لازم را کرده‌ای؟!» سپس ادامه داد: «شما بحمدالله همه می‌خوانید ولی آیا واقعا از نظر نفسانی و معنوی از این نماز که عمود دین و مایه‌ی تقرب به خداست بهره‌ی کافی را برده‌اید؟ آیا آثار آن را در نفس خود احساس می‌کنید؟ زمانی که محضر استادمان مشرف می‌شدیم، به ما اینگونه می‌فرمودند. ما هم معنای این نکته را خوب نفهمیدیم مگر پس از ریاضت‌ها و تأمل‌های فراوان. باید را با و بردارید. بهترین چیز برای شروع همین نماز است. قدم دوم را اگر نمی‌دانستید، خدای متعال کسی را با لطف و کرم خود می‌فرستد تا به شما یاد دهد.» 📚 برگرفته از کتاب | صد روایت از زندگی 📖 ص ۱۱۵ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آيه 136 سوره نساء 🌸 يَا أيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتاَبِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتاَبِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائكَتِهِ وَكُتُبِهِ ورُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيدا ً 🍀 ترجمه: اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید! به خداوند و پیامبرش و كتابى كه بر پیامبرش نازل كرده و كتابى كه از قبل فرستاده است، ایمان بیاورید. و هر كسی به خدا و فرشتگانش و كتاب هایش و فرستادگانش و روز آخرت كفر ورزد پس قطعاً گمراه شده است، گمراهى دور و درازى. 🌷 : پیامبر 🌷 : فرشتگان 🌷 : فرستادگانش، پیامبرانش 🌷 : روز آخرت 🌷 : گمراه شد 🌷 : گمراهی 🌷 : دور 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. از ابن عباس نقل شده كه اين آيه درباره جمعى از بزرگان اهل كتاب (يهود) نازل گرديد مانند «عبد اللّه بن سلام» و «اسد بن كعب» و برادرش «اسيد بن كعب» و جمعى ديگر، زيرا آنها در آغاز خدمت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» رسيدند و گفتند: ما به تو و كتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عزير پیامبر مى‌آوريم ولى به ساير كتابهاى آسمانى و همچنين ساير پیامبران ايمان نداريم. آيه 136 سوره نساء نازل شد و به آنها تعليم داد كه بايد به همه ايمان داشته باشيد. 🌸 با توجّه به شأن نزول آیه روى سخن در آيه به جمعى از مؤمنان اهل كتاب است كه آنها پس از قبول روى تعصّب هاى خاصّى تنها اظهار ايمان به مذهب سابق خود و آيين اسلام مى ‌كردند، امّا به آنها توصيه مى ‌كند كه تمام پيامبران و كتاب های آسمانى را به رسميّت بشناسند، زيرا همه از طرف فرستاده شده‌ اند. بنابراين، معنى ندارد كه بعضى از آنها را بپذيرند و بعضى را نپذیرند به این خاطر آيه مى‌ فرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ: ای کسانی که ایمان آورده اید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده و کتابی که از قبل فرستاده است، ایمان آورید. 🌸 سپس سرنوشت كسانى را كه از اين واقعیّت ها غافل بشوند و آن را قبول ندارند و به آن بورزند را بيان كرده که مى ‌فرمايد: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً: و هر کسی به خدا و فرشتگانش و کتاب های آسمانی اش و فرستادگانش و روز آخرت کفر ورزد پس یقیناً گمراه شده است، گمراهی دور و درازی. 🔹 پيام های آیه136سوره نساء 🔹 ✅ ، باید تلاش كند تا خود را به مرتبه‏ ى بالاترى از ایمان برساند. ✅ ادیان آسمانى، هدف و حقیقت یکسانی دارند، مانند كلاس ‏هاى یک مدرسه كه تحت نظارت یک مدیر است. ✅ به همه‏ ى پیامبران و كتاب‏ هاى آسمانى، لازم است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 آیت الله نوری همدانی: در زمینه فعالیت‌های موشکی نباید به دشمن باج بدهیم 🔸مرجع تقلید شیعیان در دیدار امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه: 🔹کار تیم‌های مذاکره کننده جمهوری اسلامی باید در محور اقتدار و عظمت اسلام و مسلمین دنبال شود. 🔹فعالیت‌های موشکی، خط قرمز‌ نظام است که نباید به دشمن در این زمینه باج داد. 🔹حوادثی که در کشور‌های یمن، افغانستان، سوریه و فلسطین و سایر کشور‌های اسلامی صورت می‌گیرد زیر سر دشمنان است که از یک سو به دنبال فروش تسلیحات به کشور‌های اسلامی هستند و از سوی دیگر از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران دم می زنند. @Emam_kh
🌹پنجشنبه است ثانیه هایمان بوی دلتنگی میدهد چه مهمانان ساکتی هستند رفتگان نه بدستی ظرفی آلوده میکنند نه به حرفی دلی را تنها به فاتحه قانعند شادی روح تمام اموات و 🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃 💔فاتحه کبیره بسته هدیه اموات💔 💫1 مرتبه سوره حمد 💫1مرتبه سوره توحید 💫1مرتبه سوره ناس 💫1مرتبه سوره فلق 💫1مرتبه سوره کافرون 💫7مرتبه سوره قدر 💫3مرتبه آیه الکرسی ✨شادی روحشان صلوات✨ 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 @Emam_kh
🔴رهبری چهارسال قبل به پوتین گفت که با حذف دلار میشه تحریم‌هارو بی‌اثر و به قولی آقایی دلار رو شِکوند. پوتین به عنوان رهبر یک کشورِ ابرقدرت به حرف ایشون عمل کرد وحتی جدیدا با هند قرارداد بست، اما مسئولین خودمون فعلا هیچی به هیچی! حقیقتا صبر بسیار بِباید پدر پیر فلک را... ✍️مصطفی عاشوری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️احکام سجده 🔷سجده کردن بر برگ سبز چای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست، ولی سجده بر برگ درخت قهوه که خود برگ، استفاده خوراکی ندارد صحیح است. 🔷 سجده بر گُلهایی که خوراکی نیستند و نیز داروهای گیاهی که از زمین می‌روید و فقط برای معالجه‌ی بیماریها به کار می‌آید، مانند گل ختمی و گل بنفشه صحیح است، ولی بر گیاهانی که در موارد غیر معالجه نیز برای خواص طبّی که در آن است به مصرف خوراکی می‌رسد، مانند خاکشیر و امثال آن، درست نیست. ‼️احکام سجده 🔷گیاهانی که در بعضی از مناطق یا میان بعضی از مردم، خوردنی شمرده می‌شود،‌ولی دیگران از آن استفاده‌ی خوردنی نمی‌کنند، جزو خوراکیهاست و سجده بر آن صحیح نیست. 🔷 سجده بر آجر و سفال و گچ و آهک و سیمان صحیح است. 🔷 سجده بر کاغذی که از چوب و گیاهان – غیر از کتان و پنبه – ساخته می‌شود، درست است. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای @Emam_kh
🚨 حضور در کلاس بعضیا فقط تو کلاس حضور دارن.... یعنی وقتی تو کلاس نشستن اصلا حواسشون به معلم نیست. معلم رو نگاه میکنن، ولی خودشون تو یه عالم دیگه هستن و به چیزای دیگه فکر میکنن. 🙎‍♂حالا اگر معلم ازشون بپرسه چی گفتم؟ ❌بلد نیستن!!! میمونن که چه جوابی بدن!!! 👈چون به معلم توجه نداشتن!!! هم مثل کلاسِ درس میمونه.👌 و آزمایش‌های_الهی هم، مثل همون سوال‌های معلم. 👇👇 خیلی از ماها فقط سرِ حضور داریم، اصلا حواسمون به اون کلماتی که خدا به ما یاد داده نیست! ❌ 🤔 به هزار تا چیز فکر میکنیم غیر از معانی !!! ⚠️به همین خاطره که وقتی خدا ما رو آزمایش میکنه ما نمیتونیم از اون آزمایشات سربلند بیرون بیاییم❗️ ✅ چون از ، خوب بهره نبردیم.❗️🔔 👈❌فقط سرِ ، حضور داشتیم❌ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان قسمت شصتوچهارم انگار ترسیده بود از رفتارم ... هه... اوهم انگار فکر میکرد دیوانه شدم ... اما ... مگر نشده بودم ؟ !!!در آغوشم گرفت ... سرم را روي پایش گذاشتم ... دیدم که اشکش چکید ... اما بی حالتر از آن بودم به فکر چکیدن اشک از چشمانش باشم... نمیدانم چقدر سرم را نوازش داد تا به عالم خواب رفتم ... اي کاش بمیرم و بیدار نشم ... موجود زبونی مثل من حق زندگی هم نداشت ... چشمانم را به سختی باز کرد ... احساس میکردم سرم به اندازه ي یک توپ بزرگ شده ... همیشه همینطور بودم ... عصبی که میشدم بدجور حالم خراب میشد ... با یاداوري اتفاقات دو باره اشک از گوشه ي چشمانم سر خورد ... دستم را که تکان دادم سوزش بدي در دستم پیچید... نگاهی به سرمی که بالاي سرم وصل بود انداختم و آه از نهادم بلند شد پس حال بدم را همه فهمیده بودند ... تکانی به خودم دادم که در باز شد و ساحل به همراه عمه وارد شدند ... بادیدنم عمه لبخندي زد... - بیدار شدي دخترم ؟ خداروشکر تو که مارو نصفه عمر کردي... ساحل کنارم آمد و لیوان آب پرتقالی که دستش بود را به سمتم گرفت... - به خدا تو بغلم که بیهوش شدي سکته کردم... خداروشکر دارا بود... آب پرتقال را روي پاتختی گذاشتم ... تا آمدم چیزي بگویم تقه اي به در خورد و دارا وارد شد... ساحل خندید... به بفرما چه حلال زاده... دارا خنده اي کرد ... خنده اي که بیشتر شبیه زهرخند بود ... منهم آب شده بودم از خجالت با آن رفتاري که کرده بودم ... او چه تقصیري داشت ... سرمم را چک میکرد که امیرعباس هم به همراه مادر و محسن آقاجون داخل شدند... چشمم که افتاد ... دیدم با اخم خیره ي حرکات داراست... بی تفاوت چشم گرفتم ... ساحل کمکم کرد تا بنشینم ... دارا نبضم را گرفت ... گوشی پزشکی اش را که از زیر لباسم رد کرد ... خودم هم شرم زده شدم ... انگار اوهم فهمید و کارش را زود تمام کرد ... محسن کنارم نشست و میدانستم وقتی ساحل هم هست کم حرف میشود ... ساحل هم ... آقاجون هنوز خیره ي سرم بود حرفی نمیزد ... اما اخمانش بدجور درهم بود ... مادرهم به سمتم آمد ... انگار اوهم نگران بود ... لیوان آب پرتغال را برداشت و سمتم گرفت... - بخور اینو ... لیوان را گرفتم و سر کشیدم ... و نمیدانم چرا قلبم دیگر از نزدیکی اش نمیکوبید ... آآقاجون بالاخره لب باز کرد- .. میخوام با محیا صحبت کنم ... همه بیرون رفتند ... اوهم به سمت در رفت... دستش را گرفت ... - تو وایسا پسرجان ... سرجایش ایستاد و چند قدم عقب گرد کرد ... دستانش را درهم گره کرده بود بدجور اخمش توي ذوق میخورد ... منهم جابه جا شدم و روسري شلی که روي سرم محض خالی نبودن از عریضه بود را صاف کردم ... - اتفاقا منم با شما کار داشتم آقاجون... - میشنوم ... گره دستانش را باز کرد و صندلی میز را براي آقاجون گذاشت ... - بفرمایید آقاجون... آقاجون نشست ... - میشنوم ... لبهایش را روي هم فشرد ... کمی فکر کرد ... انگار داشت جمله هایش را کنار هم میچید ... - با اجازتون میخوام محیا رو ببرم و جدا زندگی کنیم ... اخماي آقاجون غلیظ تر شد ... - حد خودتو بدون امیرعباس... ادامه داد میان حرف آقاجون ... درست نیست دوتا زن تو یه خونه بمونن ... ازینورم بهتره محیا جدا بشه ... آقاجون بلند شد ... ادامه دارد.... 💖 🧚‍♀●◐○❀