#بصیرت_عاشورایی
#نوجوان
🌷✨ کربلای درون
🌿 خیلی ها امام حسین علیه السلام را بر ایستادگی ملامت می کردند. اما ایشان در این مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند، آن مادری که جوان خود را با افتخار به طرف این میدان فرستاد، پیرمردانی مثل حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که از راحتی دوران پیرمردی خودشان گذشتند، آن سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت، حربن یزید ریاحی و به حسین بن علی پیوست، همه در این مبارزه باطنی و معنوی پیروز شدند.
اگر آنها در وجود خودشان فضیلت را بر رذیلت پیروز نمی کردند درخت فضیلت در تاریخ خشک می شد.
🆔 @emamzadeh_sarab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بصیرت_عاشورایی
#نوجوان
هر خانه یک پرچم سیاه🖤
▪️ با علی و مرتضی و یونس جلوی در خانه ما نشستهایم. از جایی که نشستهایم میشود سردر حسینیه آن طرف خیابان را دید که بیرق کوچک یا حسیناش به آرامی در باد تکان میخورد. هیچ کدام چیزی نمیگوییم اما هر سه به یک چیز فکر میکنیم. به مرور شلوغیهای هر سال حسینیه و صدای طبل و سنج و دمام و دیلینگ دیلینگ قاشقها توی استکانهای چای ایستگاه صلواتی.
دلمان گرفته و میدانیم نمیشود دست روی دست گذاشت. همسایه روبرویی ایستاده روی نردبانی که هر لحظه تکان تکان میخورد. علی و مرتضی میدوند به سمت مرد تا پایههای نردبان را نگه دارند. همسایه دارد ریسههایی که هنوز از عید غدیر روی سردر خانهاش بود را باز میکند. به یونس نگاه میکنم. حالا هر دو داریم به یک چیز فکر میکنیم. به سردر خانههایی که مثل ما دلشان گرفته اما هر کدام میتوانند حسینیهای به گرمای حسینیه آن طرف خیابان باشند. به یونس میگویم چرا برای محرم پرچمهای کوچک سیاه به سردر خانهها آویزان نکنیم؟ میگوید حالا که بساط طبل و سنج ممنوع شده، میشود. علی و مرتضی که حالا نردبان را رها کردهاند به سمت ما میآیند. میدانم آنها هم ایدههای خوبی دارند.
🆔 @emamzadeh_sarab
#بصیرت_عاشورایی
#نوجوان
مخصوص خود خدا🌷
امام حج زیاد رفته بود؛ پیاده، سواره و حتّی پابرهنه؛ امّا حجِّ آخرش فرق داشت، فقط مخصوص خودش بود. احرامش با لباس پاره بود، طوافش هفت بار نبود، هفتاد بار بود؛ گاه دور کشتهها، گاه دور خمیهها، گاه دور شهدا، سعیش هم سعی خاص بود. از میدان جنگ تا خمیهها، از خمیهها تا جنازهها و قربانیای که از شش ماهه داد تا هفتادساله، نه یکی نه دوتا، بیشتر از هفتاد قربانی، حجّ آخر حسین(ع) مخصوص خودش بود، مخصوص خود خدا.
🆔 @emamzadeh_sarab
#بصیرت_عاشورایی
#مقام_معظم_رهبری
#نوجوان
#روضه_مصور
روضه های مصور| شب هشتم محرم/ حضرت علی اکبر علیه السلام
این جوان، جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع. از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد. حضرت بدون ملاحظه اذن داد و بنا کرد به اشک ریختن. بعد این جمله را فرمود که همه شنیده اید: خدایا خودت گواه باش، جوانی به سمت اینها برای جنگ رفته است که «اشبه النّاس خُلقاً و خَلقاً و منطقاً برسولک». حضرت به میدان رفت و جنگ بسیار شجاعانه ای کرد و عدّه زیادی از افراد دشمن را تارومار نمود؛ بعد برگشت و گفت تشنه ام. دوباره به طرف میدان رفت. وقتی که اظهار عطش کرد، حضرت به او فرمودند: عزیزم! یک مقدار دیگر بجنگ؛ طولی نخواهد کشید که از دست جدّت پیامبر سیراب خواهی شد. وقتی امام حسین این جمله را به علی اکبر فرمود، علی اکبر در آن لحظه آخر، صدایش بلند شد و عرض کرد: «یا ابتا علیک السّلام»؛ پدرم! خداحافظ. «هذا جدّی رسول الله یقرئک السّلام»؛ این جدم پیامبر است که به تو سلام میفرستد. «و یقول عجل القدوم علینا»؛ میگوید بیا به سمت ما. | [رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۷/۰۲/۱۸]
@emamzadeh_sarab