#زندگینامه_شهیدمحسن_حججی
💥قسمت۱۶💥
براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️
وقتی می دید زورش به من نمی رسد😌 پیام میداد: "واگذارت می کنم به #حضرت_زینب علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی."
میگفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ چرا همه چیز را با هم قاطی می کنی؟"😥
می گفت: "برای اینکه داری #سنگ میندازی جلو پام."
آخر سر هم معطل من نماند. رفت و کار خودش را کرد.😔 همه زورش را زد تا بلاخره موافقت مسئولان را #لشکر را گرفت. 😔😌💙
یکروز کشاندمش کنار و با حالت #التماس گفتم: "محسن نرو. تو زن جوون داری، بچه ی کوچیک داری."😖 گفت: "نگران نباش حاجی. اونا هم خدا دارن. خدا خودش حواسش بهشون هست."😉
مرغش یک پا داشت. میدانستم اگر تا فردا هم باهاش حرف بزنم هیچ فایده ای نداره. میدانستم تصمیم خودش را گرفته که برود. هیچ چیز هم نمیتواند مانعش بشود. چشمام پر از #اشک شد. لبانم لرزید.
گفتم: "محسن. چون دوستت دارم دعا میکنم شهید نشی."
گفت: "چون دوستم داری دعا کن شهید بشم."
¦◊¦◊¦◊¦◊¦◊¦
یک شب "موسی جمشیدیان" را توی خواب دیدم. از #دوستان محسن بود که در سوریه شهید شده بود.
توی یک تابوت با لباس احرام دراز کشیده بود. یکدفعه از تابوت بلند شد و نشست رو به رویم.😶
بهم گفت: "چته خانم؟ چی میخوای؟" به گریه افتادم. گفتم: "شوهرم محسن خیلی بی قراره. میگه میخوام برم سوریه. میگه میخوام شهید بشم."😔
خندید و گفت: "بهش بگو عجله نکنه. وقتش میرسه، خوب هم وقتش میرسه. #شهید میشه خوب هم شهید میشه!"😇😮
از خواب پریدم. تمام بدنم می لرزید. خوابم را برای محسن تعریف کردم. بعد هم خیره شدم به او. قطرات درشت #اشک ،همینجور داشت از چشمانش پایین می افتاد.😭
میخواست از خوشحالی بال دربیاورد و پرواز کند. من داشتم از #ترس، قالب تهی میکردم او از #شوق.😔👌🏻💙
.
با چشمان خودم میدیدم که برای رفتن به سوریه دارد مثل #پروانه میسوزد.😔
طاقت نیاوردم. مثل سال پیش، #دوباره کاغذ و خودکار برداشتم و #نامه نوشتم به امام حسین علیه السلام.😇
نوشتم: "آقاجان. شوهرم میخواد بره سوریه که از حریم خواهرتون دفاع کنه. میدونم شما هر کسی رو راه نمی دید. اما قسم تون میدم به حق مادرتون که بذارید محسن بیاد. من به سوریه رفتنش راضی ام. من به شهادتش راضی ام."💙
بعد هم نامه رو فرستادم کربلا. میدانستم آقا دست خالی ردم نمیکند. نه من و نه محسن را.😔💝🌷
نوش نگاه پر مهرتون😌👌🏻
التماس دعا دارم😭
#ادامه_دارد.......
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج
#چرا_اصلاح_تغذیه ؟98🧐
سلام😉عصرتون بخیر☕️
🔆انشاءالله که خوب باشین
#خواب واقعاً چیز خوبیه...! ✅از طب و طبیب و حکیم و حرفاشون بگذریم، خواب کلاً حال میده
مثلاً وقتی خواب #آشفته داشته باشین🤤، صبحش تا ظهر و شایدم عصر و در کل، تمام روزتون رو از دست میدین❌
و اگه یه خواب خوب دیده باشین تمام روزتون با انرژی فعالیت می کنین✅
یکی از کارا که باعث خواب خوب دیدن میشه،👈 بحث شیرین #جای_گرم_ونرم هست!
البته نه برای همه...❗️ آخه بعضیا اگه از #سنگ به #پرقو هجرت کنن، احتمالا با گرفتگی 90% عضلات روانه بیمارستان میشن!😦
چون بدنشون به خوابیدن روی اون #سنگ عادت کرده!😲
دقیقاً داستان خواب خوب و تغییر عادت هم همینه...😶 زیادی سختش نکنم⬇️⬇️
👤انسان به چیزی که عادت می کنه ، باید یواش یواش تغییرش بده که بدن و وضعیت فیزیکیش و نفس و روحش دچار مشکل نشن😕
⚠️نکته اصلی امروزمون اینه که دوستانی که قصد دارن کیفیت خوابشون رو خوب کنن، هیچ وقت یکدفعه ای تغییر نکنن!❗️
🔆اما خب کیفیت بعدی رو هم بگیم که خواب خوب رو کم کم باهم تجربه کنیم:
✳️#رختخواب! یه رختخواب خوب باید متناسب با جسم و وجود آدمی مهیا شده باشه...
🔅و عادت بدن را در نظر گرفته باشیم و آروم آروم تغییرش بدیم...
ولی اساس رختخواب خوب چیه؟ 👈چندتا ویژگی هست که یکیش رو امروز میگیم:
🔸نباید زیاد نرم باشه و اونقدر هم سفت نباشه که نشه توش حرکت کرد!
باید متناسب با حالتون اونقدر آروم آروم تغییر بدین ⬅️ که بشه یه چیزی 👈پنبه ی خوب زده شده ی فشرده!
فعلا خدانگهدار👋👋😉
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•