یه نفس عمیق بکش
خودت و فکرت رو از
تمام انرژی های منفی دور کن ...
گاهی وقتها نگران چیزایی هستیم
که هرگز اتفاق نخواهند افتاد...
@Energy2🍎
به آدمها حسهای خوب هدیه بده؛
اگر لبخندش زیباست، بهش بگو.
اگر صداش قشنگه، بهش بگو.
اگر مهربونه، بهش بگو.
اگر کاری رو درست انجام میده، بهش بگو.
اگر دوسش داری، بهش بگو..
@Energy2🍎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انرژیتو با این کارا از بین نبر 👆
@Energy2🍎
💯 شما صاحب خانه اید یا مهمان ؟
نمیدانم وقتی غذایی که پیک موتوری رستوران برایتان میآورد سرد است، چه میکنید.
نمیدانم وقتی سوار تاکسی میشوید و میبینید کولر را روشن نکرده، چه میکنید.
نمیدانم وقتی کتابی را میخرید و میبینید که جلد آن تا شده یا صفحهای از آن کثیف است چه میکنید.
نمیدانم وقتی از سوپرمارکت خرید میکنید و متوجه میشوید که یکی از اقلام، اشتباه ارسال شده چه میکنید.
نمیدانم وقتی در کافیشاپ، کمی از چای در نعلبکی ریخته یا نانی که میآورند کمی مانده است، چه میکنید.
من معمولاً چیزی نمیگویم، مگر اینکه مجبور شوم
(مثلاً کفشی بخرم و کفش دیگری تحویلم شود که در آنجا هم تا حد امکان، ایراد را گردن میگیرم و مثلاً میگویم ظاهراً من در توضیح مشخصات کفش اشتباه کردهام یا خوب بیان نکردم).
قدیمها چنین اخلاقی نداشتم.
اما چند سال پیش، دوستی من را با مفهوم
«مهمان دنیا» آشنا کرد.
او گفت: بعضی در دنیا، مثل صاحبخانهاند و برخی مثل مهمان.
وقتی به عنوان مهمان جایی میرویم، توقعات کمتری داریم. به طعم غذا، به کهنه بودن میوه، به رنگ در و دیوار، اعتراض نمیکنیم.
انگار «پیچِ پذیرش»مان را چرخاندهاند و روی سطحِ دیگری تنظیم کردهاند. در دنیا میتوان دو جور زیست. مثل صاحبان دنیا و مثل مهمانهای دنیا.
یادم هست به او گفتم:
اگر هیچکس اعتراض نکند، هیچچیز بهتر نمیشود. همهچیز بد میماند. این نسخهی تو، نسخهی سقوط و قهقراست.
اما او پاسخ داد: همیشه کسی هست که اعتراض کند.
دنیا، صاحبان فراوان دارد.
چیزی که کم است، مهمان است.
نگاه طلبکارانه – حتی وقتی حق با توست – بر روی روش و منش تو تأثیر میگذارد و از تو انسانی دیگر میسازد و تو را از جمع «اقلیت مهمان» به «اکثریت صاحبخانه» میراند.
دوستم دیگر بین ما نیست.
او از مهمانی دنیا رفته است.
اما حرفش هنوز گوشهی ذهنم مانده.
دنیا، بازی بزرگیست که من، در چند صحنه از آن، مهمان هستم. همین و نه بیشتر.
@Energy2🍎