🌺ارزش_وقت 👇
هيچوقت برای انجام همهی کارها وقت کافی وجود ندارد.
ولی هميشه برای انجام مهمترين کارها وقت کافی است.
مهم اولویتبندیست...
برایان_تریس
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ارتعاشت رو تغییر بده!
احساس، قدرت خارقالعاده ای روی ارتعاش تو دارد وقتی از عشق صحبت میکنی سرشار ازشادمانی هستی
واین روی کل بدنت تاثیر دارد
دلت می خواهد پرواز کنی
وحالت عالیست
هم اکنون حال و هوای خودت
را خوب کن .به خودت امید بده تا نور امید در قلبت زنده شود واین نور، ارتعاش تو را تغییر میدهد
. وقتی ارتعاش تو تغییر کرد
همهموارد خوب را جذب می کنی و موفق می شود.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی فرصت خندیدن دارید ،بخندید!
گرچه بی دلیل باشد:)
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #ادامه قسمت 21
_:مادرشراره....خالت ! صبح الطلوع اومد سراغم بهم گفت ابراهیم هوایی شده کلش بوی قورمه سبزی میده. گفت شراره رو دو دل کرده نمیتونه تصمیم بگیره ..بیا به بهونه حموم ببرش بیرون ..یه کاغذی بنویس بده دست پسره باغبون ..یه پ'ولی بزار تو جیبش. .بگه اینو ابراهیم داده ..بزار دل بکنه شراره از ابراهیم و راحت بله رو بگه ..
خالم داشت حرف میزد و من و ابراهیم مثل ابر بهار اشک میریختیم که یهو در خونه محکم به صدا در اومد.
ههمون تر'سیدیم ..کوبیدم رو صورتم ..
_:وای ..حتما فهمیدن اومدن دنبالم. .
خالم نگران و دستپاچه گفت حالا چه خاکی به سرم بریزم ..که یهو ابراهیم به پشت بوم اشاره کرد. دستمو گرفت و کشید
_:بدو شراره ..بدوو .
دستمو گذاشتم تو دست ابراهیمو به سرعت دویدیم سمت حیاط خلوت تا از پله های پشتی بریم پشت بوم ..دل تو دلم نبود ..رسیدیم ..پشت بوم ..خم شدیم و زل زدیم به در ..خالم رفت سمت در...درو که باز کرد ....
ادامه پارت بعدی👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
لذت آنچه را که امروز داری
با آرزوی آنچه نداری خراب نکن
روزهایی که میروند
دیگر باز نمیگردند
یک روز بدون خنده،
یک روز تلف شده است..
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #قسمت22
در و که باز کرد مادرم گریان و پریشان وارد حیاط شد. داشت محکم میکوبید رو سرو صورتش ..گونش جای چنگ بود .._:چی شده خواهر ...خدا مر.گم بده _:شراره. .دختر کم عقل من بدبختمون کرد ..شوهرو پدررشوهرش اومدن دم درمون آبرومون رفت خواهر به خاک سیاه نشستیم ..
_:آخه چرا. ؟ _:رفته. شراره ..رفته ..میگن فر ار کرده. ..پیداش بشه یا شوهرش میک.شه یا پدرش، بعد کوبید رو سر و سینش ..افتاد رو پله ..شروع کرد به کشیدن گیسوهاش ...دلم براش سوخت ..میخواستم برم بغلش کنم ..ولی ابراهیم محکم دستمو فشار داد ..
_کجا ؟ خاله وقتی لو نداد اینجایی یعنی میخواد کمکت کنه ..همه چیزو خراب نکن. .اولین قدم و سخترین قدمو برداشتی ..بقیش هم میتونی. .
با گریه گفتم ..ببین داره خودشو هلاک میکنه .
_:تاوان اشتباهشه تاوان خودخواهیش! اگه با دوز و کلک مجبو رت نمیکرد زن حببب بشی نه تو فر ار میکردی نه اون الان خودشو میزد ..
_:ولی مادرمه. .اون حتما فکر میکرده باهاش خوشبخت میشم. ..اشتباه کرده
ادامه پارت بعدی👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
💚هفت راز برای احساس خوشبختی
متنفر نباش
ساده زندگی کن
عصبانی نباش
شکر گزاری کن
لبخند بزن
ببخش
یک دوست و همراه خوب داشته باش
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی درست مثل نقاشی کردن است؛
خطوط را باامید بکشید
اشتباهات را با آرامش پاک کنید
قلم مو را در صبر غوطه ور کنید
و با عشق رنگ بزنید...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر چرخ و فلک نناز که کمر شکن است
بر رنگ لباس مناز که آخر کفن است
مغرور نشو که زندگی چندروز است
و در زیر زمین شاه و گدا
یک رقم است....
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙تنها خداست که میداند
💫بهترین در زندگی تو
🌙چگونه معنا میشود
💫من آن بهترین را
🌙برای شما از خدا میخواهم.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
آدمها از این که به دنبال مهمترین رویاهایشان بروند، می ترسند.
زیرا احساس می کنند شایسته آن رویاها نیستند و قادر نخواهند بود به آنها برسند.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #ادامه قسمت22
. ولی گناه که نکرده ..._:پا رو دل و احساست بزار ! باور کن دیدار من و تو الان ..تو این شرایط اتفاقی نیست. .ما ..مال همیم شراره ..ابراهیم اینو گفت . منو کشید سمت خودش ...با ناراحتی نگاهی بهش کردم ..کمی خودمو عقب کشیدمو گفتم .._:اشتباه کردم ! بلاخره منو پیدا میکنن بر میگردونن تو اون خونه ! فقط بی ابرویی و کت کش برام میمونه ! با گریه به مادرم خیره شدم بلندشد و مایوس گفت پس اینجاهم نیست بعد ناامید رفت ..خاله گلبهارم بعد رفتن مادرم اشاره کرد بریم پایین
سلانه ..سلانه رفتم پایین ._:دیدی حال و روز مادرتو .._:من میرم قبرستون ..میرم میشینم سر خاک مادر بزرگ ..به مادرم خبر بده یکی منو اونجا دیده ...وقتی اونجا پیدام کنن ..من میگم که
از سر دلتنگی رفتم ..نمیدونستم کار اشتباهی کردم_:آره ..آره همین خونه ..برووو ...شراره ..برووو منم. خودم میرم به مادرت میگم ..میگم یکی از همسایه ها تورو اونجا دیده. .نفسمو عمیق بیرون دادم و رفتم سمت در ..ابراهیم عاجزانه گفت _:نرو شراره ....بخدا سخته ولی شدنیه !خالم کوبید رو دهن ابراهیم .._:اون شوهر داره ..شوهرش دمار از روزگارت در میاره ..چشماتو دیگه درویش کنو برو پی کارت ابراهیم، خالم اینو گفت رفت توی خونه ..خواستم درو باز کنم برم که ...یهو ....
💞
───• · · · ⌞🌻⌝ · · · •───
ادامه پارت بعدی👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣خوشبختی مکان و شرایط نیست !
احساسی است که باید آن را بلد شد .
شبیهِ غم ، شادی ، خشم و
تمامِ احساس هایِ دیگر ...
برایِ غمگین نبودن ، باید
بخواهی که غمگین نباشی ،
و برای خوشبخت بودن هم ،
باید بخواهی که خوشبخت باشی ...
گاهی قدم بزن ، کتاب بخوان و
موسیقیِ مورد علاقه ات را گوش کن .
خوشبختی ، اتفاقی نیست که بیفتد ، یک حسِ نابِ درونی است ،باید آن را ایجاد کرد 🍃🍃
#سخنرانی دکتر الهی قمشه ای
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✨ خدایـا
🌙در این شب بیست وسوم
✨ ماه مبارک رمضان
🌙 هرچه صفای دل
✨ سلامت تن
🌙 عشق پاک
✨ و اجابت دعاست
🌙 و هر آنچه که به بهترین
✨ بندگانت عطا میفرمایی
🌙به عزیزان و دوستانم عطا فرما🙏
✨شبتون پر از مهر خدا
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ســـ😍✋ـــلام
صبحتـون بخـیر و نیکـی🕊🌸
امیـدوارم
سهمِ امروزتون از زندگی🕊🌸
سلامتی ، شادی، آرامـش 🕊🌸
رضایت و نگاه لطف خدا باشه
امیدوارم حــال دلتـون خـوب🕊🌸
و زندگیتون غرق در خوشبختی باشه🕊🌸
#صبح_بخیر
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌺خدایاکمکمان کن
✨هر آنجا که در زندگیمان
🥀تیرگی است نور قرار گیرد
🌺هر آنجا که غم است
✨شادی قرار گیرد
🥀هر آنجا که اضطراب است
🌺آرامش قرار گیرد
✨هر آنجا که درد است
🥀شفا قرار گیرد
#نیایش_صبحگاهی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
در هر تجربه اي،
نكته اي ارزشمند مي توانم پيدا كنم
و اگر از هر تجربه،
نكته اي و نظريه اي را دريابم،
در آن صورت، پيوسته رشد خواهم كرد.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
چشم هایتان را ببندید
به آن چیزی که می خواهید فکر کنید
در ذهنتان آن را بیافرینید و پرورش دهید
آفرینش ذهنی پیش نیاز آفرینش فیزیکی است
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
✨
از آدمهای پر توقع فاصله بگیر
اینها حرمت مهرت را می شکنند
و مقیاست را به هم میزنند
چون آنها حافظهی ضعیفی دارند
و خوبی را زود فراموش میکنند...
🕴 محمود دولت آبادی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #قسمت23
که یهو ..فکری به سرم زد _:ابراهیم ؟؟ _جانم؟؟
دست بردم زیر پیراهنم ..دستمالی که توش مواد رو گذاشته بودمو برداشتم و گرفتم سمتش
_:اینا مال حبیبه !تن صدامو پایین آوردم .
_:هر...وی...ینه ! با اینا مردمو بدبخت میکنن ..ببر یه جایی نیست و نابودش کن
ابراهیم نگاهی به من و نگاهی به دستمال توی دستم انداخت و گفت _:راست میگی ؟؟
_:بگیرش! من وقت ندارم باید برگردم
ابرهیم دستمال رو ازم گرفت ..با عجله درو باز کردم..چادرمو رو صورتم انداختم و پاتند کردم سمت قبرستون ...تا اونجارو فقط دویدم ..گلوم میسوخت ..درحالی که نفس نفس میزدم رسیدم سر خاک مادربزرگم ..خودم رو رها کردم رو قبرش ..بغلش کردم و زار زدم. دلم خیلی براش تنگ شده بود. کاش الان بود و دست مهربونشو میکشید رو سرمو میگفت برات صلوات نذر کردم مشکلت حل بشه. .با صدای بلندی داشتم گریه میکردم وبا مادر بزرگم درو دل میکردم که یهو لگد محکمی از پشت به کمرم خورد. نفسم برید..حس کردم کمرم شکست. .
ادامه پارت بعدی👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃
داشتن باور مثبت
مثل آب دادن
به یک دانه است
در ابتدا چیزی
مشخص نمی شود
اما بعد از مدتی
میوه ی باور مثبت تان
را خواهید چشید
داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
♥️🍃
قلب، خاک خوبی دارد.
در برابر هر دانه که در آن بنشانی،
هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرهای نفرت کاشتی،
خروارها نفرت درو خواهی کرد
و اگر دانهیی از محبّت نشاندی،
خرمنها برخواهی داشت.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#انگیزشی
💠 آدما برا انجام کارها دلیل میخوان و برا ادامه دادن انگیزه
تو باید دلیلتو پیدا کنی تا انجامش بدی و انگیزتو پیدا کنی تا ادامش بدی
دلیلت شانس بیشتره شانساتو بساز
یکاری کن دو روی سکه یکی باشه زندگیت پنجاه پنجاه نباشه وقتی میخوای شیر یا خط بیای یا هردو شیر باشن یا هردوخط و این انتخاب با توعه👐🏼
اگه میخوای سرنوشتتو تغییر بدی باید معادلاتُ بهم بزنی چون معادله الانت همونطور خواهد بود که تا الان داشتی ⚠️
چی میخوای ازین دنیا؟! میخوای x سابقو بدی و y جدیدی بگیری؟
یا باید معادله رو تغییر بدی یا x رو
ورودی که میخوای بدی باید متفاوت باشه تا خروجی متفاوتی بگیری
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
برای برآوردن آرزوهایت
روی هیچ کس
غیر خودت حساب نکن.
دیگران دنبال آرزوهای
خودشان هستند
از دیگران توقع اجابت
آرزوهایت را نداشته باش...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #قسمت23
هراسون چرخیدم. حبیب با چشمهای پر از،کاسه خو.ن پشت سرم وایساده بود.
مادرم التم.اسش کرد _:توروخدا ببخشش پسرم ! نادونی کرده ...لابد نمیدونسته نباید بی اذن شوهر از خونه بره بیرون ..توروخدا ببخشش ..به پات میافتم ..
حبیب ولی بدون توجه به گریه های مادرم..دست برد سمت گیس هام ...محکم موهامو چن.گ زد و منوپشت سرش کشید.
_:پسر پدرم نیستم اگه امشب ادبت نکنم ...کاری میکنم مرغای آسمون به حالت زار بزنن ..کاری میکنم آرزوی مر.گ کنی تنه لش
داد زدم . از مادرم کمک خواستم. .
_:مامان. توروخدا ...مامان. ..مامان مگه تو نگفتی این از ابراهیم بهتره پس چی شد. .
تا اسم ابراهیم از دهنم پرید ..یهو موهامو ول کرد ..محکم افتادم رو زمین ...از نگاهش فهمیدم گورم کندس ...نگاهی به مادرم و به من کرد و گفت _:ابراهیممم ؟؟ چشمم روشن. .دخترت معشوقه داره و قالبش کردی به من هااا؟نگاهی به اطراف چرخوند اصلا ازکجا معلوم الان معشوقش اینجا نباشه ؟؟
مادرم مستاصل گفت _:نهه. نهه ..فقط خواستگارش بود
حبیب رو دو زانو خم شد. از جیبش چا..ق..و.شو دراورد رو گونم فشار داد و گفت
_:حالا میگی این ابراهیم کیه یا صورت خوشگلتو نقاشی کنم ..مادرم با داد گفت ..
_:میگم ..میگم ..ولش کن ..بگم .ابراهیم
ادامه پارت بعدی👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش عمر همه مادرا جاودان بود
بهترین عطر دنیا هم بزنی بوی عطر
خونه ای که مادر داخلشه رو نمیده...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir