eitaa logo
انرژی مثبت😍
5.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
4.1هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر با هر بدبختی بود از ماشین پیاده شدم وقتی من رو دیدار تعجب چشماش گرد شده بود برای اولین بار پرسید چه بلایی سرت امده مریض شدی..گفتم من زیاد زنده نمیمونم ازت خواهش میکنم بذار بچه ها چندوقتی پیشم باشن یه دل سیر ببینمشون..با این حرفم نجمه زدزیرگریه نمیدونم مادرحامدتونگاهم چی دیدکه رفت بچه هام رواوردهردوتاشون دویدن بغلم رادوین تادیدم گفت مامان چقدر لاغرشدی غذانمیخوری،بوسش کردم گفتم توپیشم باشی غذامیخورم بازچاق میشم..خلاصه اون روزیکساعتی بچه ها رو تو ماشین دیدم برگشتم..چندروزی از این ماجرا گذشته بودیه روزصبح که بیدار شدم دیدم مادرم نیست گفتم لابدرفته خریداماوقتی چندساعتی گذشت خبری ازش نشدنگرانش شدم بهش زنگ زدم ولی جواب ندادبه داداشم زنگ زدم اونم ازش خبری نداشت..نزدیک ظهرمادرم بابچه هاامدن باورم نمیشدانقدرخوشحال بودم که گریه میکردم مامانم گفت باخانواده ی حامدصحبت کردم قراره بچه هایه مدت پیشت بمونن..مادرم یه فرشته بودکه برای خوشحالی من هرکاری میکرد.. ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور سودا گفت:مادرت ناراحت میشه فکرمیکنه من ازش خسته شدم خدابزرگه بهم قوت میده بذاریه مدت بگذره...شایدخداخواست تونست ازجاش بلندبشه..وقتی دیدم قبول نمیکنه شیفت کاری خودم روطوری تنظیم کردم که زودتربیام خونه تاکمکش کنم تقریبایک ماه ونیم ازامدن مادرم گذشته بودکه خواهرام متوجه شدن مادرم خونه ی ماست...سحرخواهر کوچیکم بهم زنگ زد گفت دلم برای مادرم تنگ شده امامیترسم بیام خونت دیدنش،،گفتم درخونه ی من به روی کسی بسته نیست خواستی بیای دیدن مادرت بیازن من کاری بهتون نداره...با سودا صحبت کردم گفتم میدونم خواهرام خیلی اذیتت کردن دلخوشی ازشون نداری امامیخوان بیان دیدن مادرم منم نتونستم دست ردبه سینشون بزنم امیدوارم ازاینکارم ناراحت نشی.‌.سودا بازم مخالفتی نکردگفت بجزخواهربزرگت هرکدوم ازاقوامت خواستن بیان من حرفی ندارم..فرداش سحروزهره دوتاخواهرام امدن دیدن مادرم ازقیافه هاشون میشدفهمید تعجب کردن چون مادرم خیلی سرحال خوب شده بودوسودابامهربونی تمام ازشون پذیرایی کردبقول معروف حسابی شرمنده شده بودن... ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir