💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺
چقدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان محدود و مشخصی در نظر بگیریم!
چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم.
💐@EsEsEa💐
#رمان سه دقیقه در قیامت
#فصل ششم
سفر کربلا:
حسابی به مشکل خورده بودم.همه اعمال خوبم به خاطر شوخی های بیش از حد و غیبت ها و...نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم،همان عمل باعث پاک شدن اعمال زشت میشد ،چرا که در قرآن آمده بود:«ان الحسنات یذهبن السیئات»(سوره هود آیه ۱۱۴)«کارهای خوب گناهان را پاک میکند»
اما خیلی سخت بود.اینکه هرروز ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد.اینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار میگرفت خیلی مشکل بود. همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد،به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم،اواسط دهه هشتاد.
یکباره جوان پشت میز گفت:به دستور آقا اباعبدالله(ع)پنج سال اژ اعمال شما را بخشیدیم.این پنج سال بدون حساب طی میشود.
باتعجب گفتم:یعنی چی؟!
گفت:یعنی پنج سال اعمال زشت شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی میماند.
نمیدانید چقدر خوشحال شدم.
اگر در آن شرایط بودید،لذتی که من داشتم رو حس میکردین.
گفتم:علت این دستور آقا برای چی بوده؟
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند.در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام،چندین بار توفیق یافتم که به سفر کربلا بروم.در یکی از این سفرها یک پیرمرد کر و لال در کاروان ما بود .
مدیر کاروان به من گفت:میتوانی این پیرمرد را مراقبت کنی و همراه او باشی؟
من هم مثل خیلی های دیگه دوست داشتم تنها به حرم بروم .اما با اکراه قبول کردم.کار از آنچه فکر میکردم،سخت تر بود .این پیرمرد هوش وحواس درست و حسابی نداشت.اورا باید کاملا مراقبت میکردم.
اگر لحظه ای اورا رها میکردم،گم میشد.
خلاصه تمام سفر کربلای ما تحت الشعاع این پیرمرد شد.
این پیرمرد هرروز با من به حرم می آمد و برمیگشت.
حضور قلب من کم شده بود.چون باید مراقب این پیرمرد میبودم.
روز آخر ،قصد خرید یک لباس داشت.فروشنده وقتی فهمی که او متوجه نمیشود،قیمت را چندین برابر گفت.
من جلو آمدم و گفتم:چی داری میگی؟این آقا زائر مولاست.چرا اینطور قیمت میدی؟این لباس قیمتش خیلی کمتره.
خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای او خریدم.باهم از مغازه بیرون آمدیم.من عصبانی و پیرمرد خوشحال.
با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودمون درست کردیم.ایندفعه کربلا اصلا به ما حال نداد.
یکباره دیدم پیرمرد رو به حرم ایستاد و با انگشت دست،مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
جوان پست میز گفت:به دعای این پیرمرد،آقا امام حسین(ع)شفاعت کردند و گناهان پنج سال تورا بخشیدند.
باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید چقد خوشحال شدم.
صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت.
اعمال این سال ها همگی ثبت شد و گناه هانش محو شده بود.
#ادامه دارد
@EsEsEa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به مناسبت ۲۰ فروردین روز انرژی هسته ای، کنایه تلخ و معنا دار رهبر انقلاب را ببینید!
🔹چند سال پیش، نخبگان آمدند در همین حسینیه نمایشگاه زدند، آن وقتی که هنوز انرژی هستهای حق مسلم ما بود...
خطاب به برخی مسئولان :
یا اشباه الرجال و لا رجال!
@EsEsEa
❣ #سلام_امام_زمانم❣
پاییـ🍂ـز جایش را به زمستان داد
زمستان جایش را به #بهار
برگـــها
جایشان را به شکوفه ها🌸 دادند
در این میان
#جای_تو همچنان "خالی ست"😔
#یاایهاالعزیز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@EsEsEa