فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَلامُ عَلَیکٍ یافاطِمَةُالزَّهراء سلام الله علیها
یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُل
💌خدایـــــــا
دراین لحظات نزدیــــــــک به #شب_یلدا
و خجسته میلاد
با سعادت خانم فاطمه زهرا
سلام الله علیـــــــها💕
میــــــــخواهم برای همه مادران
گل سرزمیــــــــنم دعا کنم
بـــــــارالها 🤲
به همه مادران عزیــــــــز سلامتی
و طول
عـــــــمر با عــــــزت عنایــــــــت بفرما
خدایـــــــا
سایــــــــه همه مـــــــادران سرزمیـــــــنم
را مـــــــستدام بـــــدار
و اگر غم و غصه در دلها شون هست
به شادی مـــــــبدل بفرمـــــــا
🤲آمیــــــــن به بـــــرکت صلوات بــــــر
💚حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ و خاندان مطهرش
#روز_مادر
#میلاد_حضرت_زهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شیعیان بیپناه سوریه سرگردان هستند و به هر نوع کمکی برای اسکان، تغذیه و ضروریات نیاز فوری دارند؛ یاعلی بگید و کمک کنید
🔸 کمکهای خود به مردم لبنان و سوریه و امور اجتماعی مربوطه را به شماره کارت زیر واریز کنید👇👇
🔻
6037997750004344بنام: «جبهه جهانی شباب المقاومة» کانال رسمی شباب المقاومة👇 https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
🔥♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️
🔥♥️🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️🔥♥️
🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️
🔥♥️
♥️
#پارت_772
#رمان_حامی
اگر دستم را به پشتی مبل نمی گرفتم یا سر روی میز شیشه ای وسط سالن فرود می آمدم.
برق از سرم پرید، گوش راستم سوت کشید.
طعم شور خون را در دهانم احساس کردم.
بعد از فهمیدن ماجرای بارداری ام، سیلی جانانه معشوق، دومین شوم بزرگ زندگی ام بود!!
باورش سخت بود.
سیلی خوردن از کسی که جانت به جانش وصل بود، از هزار بار مردن و زنده شدن سخت تر بود.
اما حقم بود.
باید می زد. محکم تر می زد.
زیر مشت و لگد لهم می کرد.
من بچه ام را کشته بودم!
آقا این گناه، قابل بخشش بود؟!
نمی دیدمش، اما صدای نفس های تندش را می شنیدم.
صدای قدم های بی قرارش را می شنیدم.
بغض در گلویش را حس می کردم.
دستان لرزانم را ستون تن نحیفم کردم و به سمتش چرخیدم.
موهای پریشانم را از صورتم کنار زدم و از پشت چشمان اشکی نگاهش کردم.
داشت قدم می زد
تند و عصبی
دستش از لای موهایش بیرون نمی آمد.
حالت چهره اش طوری بود که انگار می خواست گریه کند.
نمی توانستم حال بدش را ببینم. هرچند جای سیلی اش داشت روی پوست صورتم زوق زوق می کرد
🔴 با اینکه صورت زیبایی داشتم ولی پوستم سبزه بود.
خانواده شوهرم همه سفید و بلوری.🥺
تازه بخاطر قرص های جلوگیری، صورتم پر از لک شده بود.دیگه شده بود غوز بالا غوز😢
تا اینکه یه روز توی حرم امام رضا(ع) با یک خادمی آشنا شدم که خودشون متخصص کرم سازی بودن.
این هدیه ی🎁 امام رضا به من داشکسته بو د.🙏
به شکرانه ی لطف این خادم بزرگوار
لینک کانالشون رو میذارم تا همه بتونن استفاده کنن👇
https://eitaa.com/aghighhrazavi
هدایت شده از عــــشق ممنـــوعه؛
.
توزیع چادر مشکی رایگان (مدل عکس) به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) و نذر ظهور فرزندشان حجة ابن الحسن(عج) ❣
جهت دریافت ، پس از عضویت در کانال
https://eitaa.com/joinchat/3429696171C2d7774ed10
نام و نام خانوادگی خود را به این آیدی ارسال نمایید.👇
@Agigh_lux
به جهت اینکه تا بعداز روز عید به دست شما بزرگواران برسه ، ان شاالله یک هفته بعداز میلاد، ازطریق پست ، ارسال خواهند شد.
.
شب فراق بلند است یا شب یلدا..
کجا شبی چو شب انتظار طولانی ست؟
#امام_زمان
#یلدا
طرح ارسال رایگان روسری های ابریشم توییل مجلسی
به قیمت ۲۳۸ و ۲۵۲ تومان
@barg_scarf
فقط تا یکشنبه ۲ دی
به مناسبت روز مادر 🧕
https://eitaa.com/joinchat/2942698319C9a49e5fb25
🔥♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️🔥♥️🔥♥️
🔥♥️🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️🔥♥️
🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️
🔥♥️
♥️
#پارت_773
#رمان_حامی
بغض سنگین گلویم را قورت دادم و با صدایی دو رگه گفتم.
- حامی....
فوری به طرفم چرخید.
سر تا پایش از زور حرص می لرزید.
انگشت اشاره را اش روی بینی اش گذاشت و با چشمان بسته تند تند گفت.
- هیس. هیس..... هیس...
هیچی نگو آرامش.... اگه می خوای سکته نکنم ساکت شو.
چشمانش را که باز کرد، یک لحظه وحشت کردم.
سفیدی شان، مثل دو کاسه ی خون شده بود.
لرزش بدنش خیلی محسوس دیده می شد.
- بیراه نبود...نگرانیم.
دلهره هام.. حدس های مسعود....
چیزایی که اون پسره تو روستا دیده بود.
کابوس های شبانم.
نگرانیم از صبح امروز..... هیچ کدوم بیراه نبود....
از همون اول هم معلوم بود قراره خیلی زود حالم خیلی بد شه!!
چطور تونستی آرامش؟ هان؟!
جلوتر آمد و این بار با تمام توان نعره کشید.
- چطور تونستی زن؟!
چطور دلت اومد پاره تنت رو، جگر گوشت رو، پر پر کنی؟ اون فقط پاره تن تو نبود. پاره تن منم بود...
امید منم بود.... زندگی منم بود....
اون بچه حاصل ازدواج ما بود آرامش....
چطور تونستی با تیشه بزنی به ريشش؟
بالاخره گریه اش گرفت. اشک حامی خط قرمز من بود...
-می دونستم بی رحمی، اما نه اینقدر.
صدای شکستن قلبم را شنیدم.
او مرا بی رحم خطاب کرد...
این یعنی انتهای جاده زندگی...
- بد کردی آرامش. بد کردی...
کی باورش میشه آرامش خانم بخاطر یه ماموریت، حاضر بشه بچه خودشو بکشه!!
دمت گرم. دست مریزاد.
برو همه جا جار بزن چه افتخاری کسب کردی، کاپ افتخارتم بگیر....
منتظر نماند حرفی بزنم و در عرض چند ثانیه رفت و در را کوبید.
رفتنش همانا و شروع ضجه ها و اشک ها و فریاد های غریبانه من نیز همانا.
***
🔴سفارش نقاشی چهره 🔴
✅زیبا ومتفاوت هدیه بدهید🥰
✅طراحی سیاه قلم ازچهره شما وعزیزانتان🔥🔥
🎁🎁هدیه ای ماندگار وبه یاد ماندنی که در مناسبتهای مختلف مثل(سالگرد ازدواج ؛تولد؛روزمادر؛روزپدر؛ولنتاین...)میتونی سورپرایزش کنی
♦️درنگ نکن بزن روی لینک وعضو شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1623393114Cf8907bb3c0