eitaa logo
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
44 فایل
﷽ ✓تحلیل دقیق مسائل روز ✓تیترهای مهم رسانه‌های غربی و عربی ✓اخبار داغ جبهه مقاومت ✓توییت‌گردی... ارتباط با ادمین : @Khodayaa_shokret اینم گروهمون😊👇🏻 خانواده مجازی فرصت حضور با دورهمی‌های متنوع: ☕️https://eitaa.com/joinchat/498401312Cbc7c11221f
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺آیت الله اراکی (ره) فرمودند: 🔘شبی خواب را دیدم، جایگاهی متفاوت و داشت. پرسیدم چون و کشته شدی این نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. 🔘سؤال کردم چون چندین ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه 🔘با تعجب پرسیدم: پس راز این چیست؟ 🔘جواب داد: هدیه ی حسین (ع) است! 🔺گفتم چطور؟ 🔘با اشک گفت: آنگاه که دو دستم را در فین کاشان زدند، چون از بدنم میرفت بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری دهید. 🔘ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان ! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم و نیزه و تیر بود! از حسین کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و در دیدگانم جمع شد. 🔘آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: 😭به یاد ما کردی و ریختی؛ ننوشیدی. این هدیه ما در . باشد تا در جبران کنیم! 🔘همیشه برایم بود که امیرکبیر که در به شهادت رسید با امکانات آن زمان در . 👈جواب، به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتار السلام علیک یا ابا عبدالله 💐✋🏻 https://eitaa.com/JAVALDUZ
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
هو الحی 💐 🔺یکی از مریدان #حسن_بصری ؛ عارف بزرگ ؛ در بستر مرگ استاد از او پرسید : 👈"مولای من! استاد
▪️▪️▪️ادامه ماجرای حسن بصری عارف بزرگ .... 🍃"نفر دوم که بود ؟ " 🔺استاد دوم بود ، می خواستم از آب بنوشم ، که آن سگ از راه رسید! او هم تشنه بود . ☝اما هر بار به آب می رسید ، دیگری را در آب می دید ؛ که البته چیزی نبود جز . 🔺سگ می ترسید ، عقب می کشید ، واق واق می کرد. ▪️همه کار می کرد تا از با آن سگ دیگر کند. ☝اما هیچ اتفاقی نمی افتاد . 😑سرانجام ، به خاطر بیش از حد ، تصمیم گرفت با این مشکل روبرو شود و را به داخل انداخت ؛ و در همین ، -دیگر_محو_شد!!! ادامه دارد ... https://eitaa.com/JAVALDUZ