eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
988 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 7⃣4⃣ 🌺 (س): 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود! یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. آن شب قبل از خواب ابراهیم عصبانی بود و گفت: «من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم!» قسم خورد که دیگر مداحی نمی کند. خسته بودیم خوابیدیم. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃فردا بعد از نماز صبح دعا خواند، بعدشم روضه حضرت زهرا سلام الله علیها!! اشک همه را درآورد. من که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیشتر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم. بعد از صبحانه به سمت سومار حرکت کردیم. بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری کرد و گفت: «می خوای بپرسی با اینکه قسم خوردن چرا روضه خواندم؟!» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃بعد گفت چیزی میگم تا زنده ام جایی نقل نکن. گفت: «دیشب خواب به چشمم نمی آمد، اما نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس صدیقه طاهره سلام الله علیها تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم. هر کس گفت بخوان تو هم بخوان.» دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۱۹۰ الی ۱۹۱ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 8⃣4⃣ 🌺 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃روی موتور نشسته بود. به زیبایی شروع به خواندن اشعاری برای حضرت زهرا(س) نمود. خیلی جالب و سوزناک بود. از ابراهیم خواستم که در هیأت همان اشعار را به همان سبک بخواند، اما زیر بار نرفت! می گفت: «اینجا مداح دارند، من هم که اصلا صدای خوبی ندارم، بی خیال شو...» اما می دانستم هر وقت کاری بوی غیر خدا بدهد، یا باعث مطرح شدنش شود ترک می کند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃ابراهیم هر جایی بود آنجا را کربلا می کرد! گریه ها و ناله های ابراهیم شور عجیبی ایجاد می کرد. نمونه در اربعین سال ۱۳۶۱ بود. ابراهیم ذکر حضرت زینب(س) می گفت. او شور عجیبی به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش کرد! آن روز حالتی در بچه ها پیدا شد که دیگر ندیدیم. ابراهیم هیچ وقت خودش را مداح حساب نمی کرد اما اگر می خواند شور و حال عجیبی به پا می کرد. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃یک شب با اصرار به مجلس عید الزهرا(س) رفتیم. مداح مثلا برای شادی حضرت زهرا(س) حرف های زشتی را به زبان آورد. ابراهیم وسط جلسه به من اشاره کرد و با هم از جلسه بیرون رفتیم. ابراهیم در حالی که آرامش همیشگی نداشت دستش را به نشانه عصبانیت تکان داد و گفت: «توی این مجالس خدا پیدا نمی شه، همیشه جایی برو که حرف از خدا و اهل بیت باشه.» بعدها وقتی نظر علما را در مورد این مجالس و حفظ ضرورت وحدت مسلمین مشاهده کردم به دقت نظر ابراهیم بیشتر پی بردم. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۱۶۱ الی ۱۶۵ @Fahma_KanoonTaha
@dars_akhlaq .mp3
2.62M
📢 🎙🌸 آيت الله تهرانی(ره) ✅ موضوع: هر کس گرفتاری دارد بشنود @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره مبارکه الرحمن 🌹رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ [۱۷] پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب. 🌹فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ [۱۸] پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟ 🌹مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ [۱۹] دو دريا را پيش راند تا به هم رسيدند، 🌹بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ [۲۰] ميانشان حجابى است تا به هم در نشوند. 🌹فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ [۲۱] پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟ @Fahma_KanoonTaha
🔵 زلزله که امتحان سختی نیست، نوعاً آدم ها از عهده این امتحان به خوبی برمی آیند. خداوند اگر بخواهد شما را امتحان کند، با همسرتان امتحان می کند که شبانه روز با او سرکار دارید، گاهی به خانه می آیید، همسرتان بدون مقدمه حرفی که باب میل شما نیست می زند، که اگر مراقب نباشید با یک گفتار و رفتار نامناسب در مقابل او، اندوخته های معنویتان را بر باد می دهید. 📕کتاب سلوک با همسر، ص ۱۹ 📝🌸 استاد آیت الله @Fahma_KanoonTaha
❣امام علی علیه السلام: ✨ای مردم... خوش به حال کسی که عیبش او را از عیب های دیگران غافل کرده است. 📚نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶ ❣در دعواهایمان اگر به عیب های خودمان نگاه کنیم بسیاری از این مشکلات برطرف می شود. اصلا ریشه بسیاری از مشکلات، خود ما هستیم نه طرف مقابل... اگر خانمی نیاز عاطفی اش برآورده نمی شود، یعنی مردش کم کاری کرده و نتیجه آن این می شود که زن اقتدار مرد را حفظ نمی کند و دوباره این مرد است که گلایه می کند چرا همسرم به من احترام نمی گذارد. البته عکس این ماجرا هم هست. زن اقتدار مردش را می شکند بعدا گلایه می کند چرا شوهرم به من محبت نمی کند پس می بینیم بسیاری از این اتفاقات تلخ، ریشه در برآورده نکردن نیازهای طرف مقابل دارد. @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 9⃣4⃣ 🌺 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃ابراهیم مجروح شد و او را به بهداری ارتش بردیم. مجروحین بسیار زیادی آنجا بودند. مجروحین آه و ناله می کردند. در آن شرایط اعصاب همه بهم ریخته بود، سر و صدای مجروحین بسیار زیاد بود. ناگهان ابراهیم با صدائی رسا شروع به خواندن کرد. شعر زیبایی در وصف حضرت زهرا(س) خواند. برای چند دقیقه سکوت عجیبی سالن را فرا گرفت. هیچ مجروحی ناله نمی کرد. گوئی همه چیز ردیف و مرتب شده است. به هر طرف نگاه می کردی آرامش موج می زد. قطرات اشک بود که از صورت مجروحین و پرستارها جاری می شد، همه آرام شده بودند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃خواندن ابراهیم تمام شد. یکی از خانم دکترها که مسن تر از بقیه بود و حجاب درستی هم نداشت جلو آمد. آهسته گفت: «تو هم مثل پسرمی! فدای شما جوون ها! بعد نشست و سر ابراهیم را بوسید! قیافه ابراهیم دیدنی بود. گوش هایش سرخ شد. بعد هم از خجالت ملافه را روی صورتش انداخت. ابراهیم همیشه می گفت: «بعد از توکل بر خدا، توسل به حضرات معصومین مخصوصا حضرت زهرا(س) حلال مشکلات است.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، ص ۱۶۵ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 0⃣5⃣ 🌺 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃یکی از دفعاتی که ابراهیم به تهران می آید. پدر یکی از دختران محله که آرزو داشت وی را داماد خود کند دست او را می گیرد و به زور به خانه اش می برد و از آن طرف عاقد را هم خبر می کند. خانواده ی ابراهیم را هم به خانه دعوت می کند. ابراهیم در اتاق دیگری نشسته بود. وقتی پدر دختر با خانواده شهید صحبت می کند و به سراغ ابراهیم می روند، می بینند که ابراهیم در اتاق پشتی حضور ندارد. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃این در حالی بود که اگر ابراهیم می خواست از اتاق خارج شود، تنها راه خروج از جلوی دیدگان دیگران بود. خانواده ابراهیم وقتی به سمت منزل برمی گردند، می‌بینند که ابراهیم با لبخند جلوی درب منزل ایستاده است. همگی تعجب می کنند و می پرسند که چطور از منزل پدر دختر خارج شده است که آنها او را ندیده اند. ابراهیم می گوید: «آیه وجعلنا من بین ایدیهم را خواندم و خارج شدم. نمی خواهم چشمی در گوشه ی خانه و در انتظار من گریان باشد.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سوره های سرخ، ج ۲، ص ۳۹۱ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 1⃣5⃣ 🌺 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃آخر آذر ماه بود. به ابراهیم گفتم: «چرا دعا می کنی گمنام باشی؟» لحظه ای سکوت کرد و گفت: «من مادرم را آماده کردم، گفتم منتظرم نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم!» دی ماه بود. حال و هوای ابراهیم خیلی با قبل فرق کرده بود. دیگر از آن حرفهای عوامانه و شوخی ها کمتر دیده میشد. اکثر بچه ها او را شیخ ابراهیم صدا می زدند. ابراهیم محاسنش را کوتاه کرده بود. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃تو تاریکی شب بهش گفتم: «آرزوی شما شهادته درسته؟» خندید و بعد از چند لحظه سکوت گفت: «شهادت ذره ای از آرزوی من است، من می خواهم چیزی از من نماند. مثل ارباب بی کفن حسین(ع) قطعه قطعه شوم. اصلا دوست ندارم جنازه ام برگردد. دلم می خواهد گمنام بمانم.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃دلیل این حرفش را قبلا شنیده بودم. می گفت: «چون مادر سادات قبر ندارد، نمی خواهم مزار داشته باشم.» تو نماز اشک می ریخت. انگار که در این دنیا نبود. تمام وجودش در ملکوت سیر می کرد. در هیات توسل ابراهیم به حضرت صدیقه طاهره(س) بود. در ادامه می گفت: «به یاد همه شهدای گمنام که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، ص ۱۹۶ الی ۱۹۷ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔻 #پویش_دختران_فاطمی ✅ به مناسبت #هفته_عفاف_و_حجاب کانون فرهنگی هنری طه آبپخش برگزار می کند: 📌از د
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ سلام کمتر از ۹ ساعت دیگه به پایان وقت هست....هرچه زودتر و بیشتر در این پویش مشارکت داشته باشین بهتره....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🌱 •↵ ⁴وظیفه منتظِران ظھور آقـٰا امـٰام زمان(عج).• °✾ ڪَسب آمادگےهاۍفِڪرۍو فرهنگے و نظامے‌براۍ‌ یارى امام زمـٰان "علیه السلام" °✾ چرا ڪه آن حَضرت پس از قیـٰام به یـٰارانے نیاز دارند ڪه حَداقل در یڪے از عرصه ها بتواند مُفید واقع گَردد. (عج) @Fahma_KanoonTaha
دعای سمات - حاج مهدی سماواتی.mp3
3.23M
💠🌷 🎤 با صدای حاج این دعا معروف به دعای شبوّر [دعای عطا و بخشش] است که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشیده نماند که این دعا از دعاهای مشهور است و بیشتر علمای گذشته بر خواندن این دعا مواظبت می‌نمودند. ❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️ @Fahma_KanoonTaha
💔 🌾 که حالمان شده نامطلوب 💐 از دست زمان رفت و زمین شد آشوب 🌾 با دستِ بسته شد پنجره ها 💐 در حسرت دیدار تو هر 🤲 @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ سلام کمتر از ۹ ساعت دیگه به پایان #پویش_دختران_فاطمی وقت هست....هرچه زودتر و بیشتر در
سلام کمتر از سه ساعت دیگه تا پایان زمان هست... عزیزان دقت کنند بعد از ساعت ۱۲ اگه تو پویش شرکت کنین ترتیب اثر داده نخواهد شد....پس هرچه سریع تر عکس ها و فیلم ها با حجاب برتر (چادر) رو برامون بفرستین... عزیزانی که میخان تو پویش شرکت کنند حتما پوستر رو مطالعه کنند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
end-14.mp3
20.95M
📗کتاب صوتی قسمت 8⃣1⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی" @Fahma_KanoonTaha
end-15.mp3
13.55M
📗کتاب صوتی قسمت 9⃣1⃣ (پایان) "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی" @Fahma_KanoonTaha
🌸 موضوع: رضایت و خشنودی خداوند @Fahma_KanoonTaha
‍ 🎤برگرفته از سخنرانی آيت الله ناصری 🔹من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم می‌نویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم. 🔴👈 جشن‌هایی که برای عقد و عروسی‌ها گرفته می‌شود، و فساد‌هایی در آن انجام می‌شود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آن‌ها ضررش را می‌بينند و ما فعلاً با آن‌ها کاری نداریم؛ ❌ ولی یک عده‌ای ظاهر الصلاح هم می نشينند و می‌گویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد می‌شود و صاحب مجلس ناراحت می شود». عزیز من! بد می‌شود؟ برای کی بد می‌شود؟ ❌ تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست. امام زمان علیه السلام راضی نیست. ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت می‌کند. اين‌ها همه از بودن تو اینجا ناراضی‌اند. ❌آن‌ وقت تو می‌گویی اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش می‌آید؟ خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اين‌ها را تحمل می‌كنی تا فاميل راضی باشد؟ ❌ برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن می‌گذاری؟ 🎙🌸 استاد حضرت آيت الله @Fahma_KanoonTaha
از این دعا دست بر ندارید! از اسرار شیعه است. 🔹امام صادق عليه السلام فرمودند: از اين دعا دست برندار و سه مرتبه در صبح و سه مرتبه در شب آن را بخوان. 🔹«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ». 🔹«خداوندا! من را در آن پوششى كه از هر بلا و آفتى حفظ مى‏ كند و هر كسى را كه بخواهى در آن قرار مى ‏دهى، قرار بده» @Fahma_KanoonTaha
🖋 🌹 حجابم ،،،،زهرایی ست🌺 🌹 من حجابم را دوست دارم☺️ وقتی که حجاب میکنم مثل گلی زیبا🌸 که خار به دورش تنیده تا چیده نشود،،میشوم🔅 🌹 خود را در آیینه همچون میبینم😍 این صدف در گرانبهایی درون خودش دارد که به راحتی از پیله جدا نمی‌شود👌 🌹 چرا که این صدف همچون دژی محکم از من محافظت میکند. 🌹 مثل مادر بزرگوارم،،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🙏و خواهرم حضرت زینب سلام الله علیها🌺 🌹 از این صدف😍 و مروارید درونش محافظت خواهم کرد، و تمام خصوصیات ، ، ، و را در خود پرورش خواهم داد🌸 و آن را در جامعه تبدیل به یک کار مودبانه خواهم کرد🍃🌺🍃 ارسالی از کلاس هفتم از @Fahma_KanoonTaha
✍ در آزاد سازی تکریت بخاطر اینکه سقوط آن موصل را به خطر می‌انداخت آمریکایی ها ماشین حاج قاسم را مورد حمله قرار دادند برای همین هم بود که در بیشتر صحنه ها ایشان تلاش می‌کرد از ماشین و تجمع بچه ها دور شود و تنهایی جابجا شود تا خطر از دیگران هم دفع شود. آمریکایی ها با زدن ماشین فرماندهی عملیات به ما می‌خواستند بفهمانند که نباید جلوتر بروید ولی حاج‌قاسم گوشش بدهکار نبود و کار خودش را می‌کرد تا تکریت را تصرف کردیم. در سوریه و در نزدیکی تنف که مقر آمریکایی ها بود و هنوز هم آنجا هستند زمانی که ما به سمت این جبهه حرکت کردیم تا عملیات را شروع کنیم هواپیماهای آمریکایی به ما حمله کردند که چند تانک و نفربر و یک بولدوزر منهدم شد و شهید هم دادیم ولی حاج قاسم با تغییر موضع سریع سالم ماند. آمریکایی ها برای آنکه در آن منطقه داعش از موقعیت ما مطلع شود فیلم آن را برای داعش ارسال کردند ما ظهر نماز خواندیم و حاج قاسم امام جماعت شد. چند ساعت بعد داعش یک ماشین انتحاری فرستاد برای به شهادت رساندن حاجی ولی ما تغییر مکان داده بودیم و عده ای از رزمندگان شهید شدند. در هر صورت آمریکایی ها سال ها تلاش می‌کردند حاج قاسم را شهید کنند چون تمام برنامه های آن ها را با شکست رو به رو کرده بود حاج قاسم طی بیست سال گذشته آن چه را از جهان فردایش برای تدارک ظهور مولایش در مخیله ش داشت با تمام توان روحی و جسمی اش پی گرفت و محقق کرد. آرایش کنونی آسیای غربی مرهون دوندگی هفده هجده ساعته‌ی حاج قاسم در شبانه روز و خواب های ما آرامش در هواپیما و ماشین و قرارگاه های موقت در کشور است. چیزی شبیه این؛ نماز صبح را در دمشق می خواند، نماز ظهر را در حلب، نماز مغرب را در بغداد و چند ساعت خواب و نماز شب در تهران روزی اش می شد... 📚روایت سردار اصغر صبوری به عنوان شاهد عینی @Fahma_KanoonTaha
💌 به آن‌جا نگاه کن... @Fahma_KanoonTaha
🔰 راه اندازی آزمایشگاه تشخیص مولکولی ویروس کرونا در دشتستان ■ به گزارش دانشجونیوز؛ استاندار بوشهر گفت: آزمایشگاه تشخیص مولکولی ویروس کرونا به نام "شهید دکتر غلامرضا فخری" از شهدای سلامت استان بوشهر با هزینه ۳۶ میلیارد ریال در برازجان افتتاح شد. ♻️ لینک خبر: https://b2n.ir/400578 @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 2⃣5⃣ 🌺 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃اواسط بهمن رفتیم خونه یکی از بچه ها. ابراهیم خواب رفت. اما یکدفعه از جا پرید و به صورتم نگاه کرد و بی مقدمه گفت: «حاج علی، جان من راست بگو! تو چهره من شهادت می بینی؟!» توقع این سوال را نداشتم. ابراهیم بلند شد گفت و سریع حرکت کنیم بریم. نیمه شب آمدیم مسجد ابراهیم با بچه ها خداحافظی کرد. رفت خانه، از مادر و خانواده اش هم خداحافظی کرد. از مادر خواست برای شهادتش دعا کند. صبح روز بعد هم راهی منطقه شد. ابراهیم کمتر حرف می زد. بیشتر مشغول ذکر یا قرآن بود. ابراهیم حنا بست. موهای سر و ریشش را کوتاه کرد. چهره زیبای او ملکوتی تر شده بود. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۱۹۷ الی ۲۰۰ @Fahma_KanoonTaha