کانون طه آبپخش
راوی قصه های #شام قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡
از آن روزی که پیکِ عدرا برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم #فاطمیون و #زینبیون را به تصویر کشید و ضمیمه کرد:
بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. و این بار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و #الیاس.
به هنگام نماز که تماشایشان می کردی اللهم ارزقناهایشان رنگ #شهادت و نیتشان بوی #خلوص داشت. #یا_لطیف_إرحَم_عَبدِکَ_الضَعیفِ سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود
حلب مشتاقانه #پیکر او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک می شد
فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظهای #آسمان چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای #دلتنگی همچنان میبارید، برای قاصدک از پدرش سخن میگفت تا بلکه به گوشش برساند
یادم به خرابهی شام افتاد، دختری سه ساله که بهانه #پدر را میگرفت میخواست از #خار_مغیلان و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا می کرد و پدر را می خواست
ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله #حسین(ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان #شهدا، چه #فاطمه هایی که دلتنگ مهر پدریاند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند
حالا بعد از پنج بهار #ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم #مهمان سرزمین #حلب است.
میگویم بهار چون به قول شاعر: #پاییز بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور ماندهاند همچون الیاس. #بغض میکند و برگ هایش را سنگفرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند
پروازتان مبارک عباس های زینب(س)
پ.ن: مرج عذراء که امروز عدرا نامیده میشود شهری است در #سوریه که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است.
پ.ن: سوره بقره، آیه ۲۰۷
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_ذکریا_شیری
#شهید_الیاس_چگینی
📅 تاریخ شهادت: ۴ آذر ۱۳۹۴ - حلب العیس
@Fahma_KanoonTaha
💐 عباس بابایی
نامش که به گوش آسمان می خورد، از #داغ_شهادتش، بغض می کند. ابرها به یاد شجاعتش می بارند. ستاره ها به یاد پروازهای موفقش می درخشند و ماه به یاد ماه بودنش، حسادت می کند.
زمین از تواضعش می گوید و بندگان روی زمین از #شوق_پروازش.
اما امثال من که کتاب زندگیش را می خوانیم، جز کلمه #بزرگ_مرد چیزی به ذهنمان نمی آید.
عباس برای ادامه تحصیل به سرزمین امریکا پا گذاشت اما سر بر خاک گذاشته و در #سجده هایش برای معبود دعا می کرد سربلند شود در آزمون خدمت به سرزمین #ایران.
#خلبان قصه در #آسمان خدا اوج می گرفت و حواسش به بندگان زمینی بود. برای رضای خدا، خدمت کرد و #فرشته_نجات شد برای درماندگان و محتاجان.
سابقه ۳۰۰۰ ساعت پروازش نشان می دهد که خودش نفر اول بوده برای عملیات. نه #نظارت کرد و نه پشت میز نشست. حتی از سفر مکه اش گذشت تا #امنیت را برقرار کند. نگران خلیج فارس بود و کشتی هایی که از آن می گذرند. خطی از #وصیت_نامه اش درس بزرگی است برای همه. "به انقلاب خیلی بدهکاریم"
این روزها جای خالی #بابایی ها به شدت حس می شود. آنان که خالصانه و #صادقانه کار کردند، #خون_شهدا و آرمان های انقلاب خط قرمزشان بود.
راستی چقدر #به_انقلاب_بدهکاریم؟کسی حواسش به خط قرمزها هست؟
#تولدت_مبارک 💐🌺🌸
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
🍃 به مناسبت سالروز تولد #شهید #عباس_بابایی
📅 تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۲۹
📅 تاریخ شهادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶
🥀مزار شهید: گلزار شهدا قزوین
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✊ ایستاده اند پای امام زمان خویش... 💠 امروز ۲۳ دی ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم #محمد_کامران شه
🍃چشمانش زمین #زینبیه را در پی یار میکاود شاید نشانه ای بیابد که دل بی قرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش میپرسد ولی هیچکس خبر ندارد.
🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین می خورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر میدید
🍃شده بود #هاجری دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای #عشق را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹
🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بیتاب و همه چشمشان به #حلب بود تا بلکه عزیز سفر کردهشان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در #دمشق ولی بوی او را حس میکرد❣
🍃چشم میگرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا #زینبی میگوید میبیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به #پهلو به این سو میآید♡
🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش میدود جوان تر شده سفر #آسمان به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو.....
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_انصاری
.
📅تاریخ تولد: ۴ دی ۱۳۴۹
📅تاریخ شهادت: ۲۳ دی ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: بهشت زهرا(س)
@Fahma_KanoonTaha
🌹خوشبختتر از #آسمان نبود،
آنگاه که هر صبح و شام
چشم می گشود بر این
#لباس_خاکیها
🌹پس خرده مگیر،
#غبار روزهای پساجنگ را..
شاید دلتنگ لباسهای خاکی شده
#هفته_بسیج_بر_لباس_خاکیها_مبارک
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
▫️از رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم روايت شده:
نور فاطمه(س)، قبل از اينكه زمين و آسمان خلق شوند آفريده شد.
❓بعضى از مردم گفتند: اى رسول خدا! پس او از جنس بشر نيست؟
🔹پيامبر(ص) فرمود: فاطمه حوريّهاى در لباس انسان است.
❓گفتند: اى رسول خدا! چگونه امكان دارد كه كسى حوريّه و در عين حال انسان باشد؟
🔹فرمود: خداوند متعال قبل از اينكه حضرت آدم را بيافريند فاطمه(س) را در آن هنگامى كه ارواح مخلوقات را خلق مىكرد، از نور خود آفريد. پس هنگامى كه آدم را آفريد، فاطمه(س) را به او نشان داد.
❓گفته شد: اى رسول خدا! فاطمه در آن زمان كجا بود؟
🔹فرمود: نور او در حفرهاى زير ساق عرش قرار داشت.
❓گفتند: اى رسول خدا! طعام وى چه بود؟
🔹فرمود: تسبيح و تقديس و تهليل و تحميد.
هنگامى كه خدا حضرت آدم را آفريد و مرا از صلب او خارج نمود (متولد شدم)، اراده نمود كه فاطمه را از صلب من خارج كند، پس آن نور را در سيبى قرار داد و جبرئيل آن سيب را نزد من آورد و گفت: اى محمّد! سلام، رحمت و بركات خدا بر تو باد.
گفتم: اى حبيب من! بر تو باد سلام و رحمت و بركات او.
جبرئيل گفت: اى محمّد! خدا به تو سلام مىرساند.
گفتم: هر چه سلام(سلامتى) است از طرف اوست و به سوى او باز خواهد گشت.
گفت: اى محمّد! اين سيب تحفهاى است كه خداوند مهربان آن را از بهشت براى تو فرستاده.
و من آن سيب را گرفته و به سينۀ خود نهادم.
جبرئيل گفت: اى محمّد! خداوند مىفرمايد كه اين سيب را بخورى.
هنگامى كه آن سيب را تكّه كردم نورى از آن ساطع گرديد كه موجب تعجّب من شد.
و جبرئيل كه تأخير و تأمّل مرا در خوردن سيب مشاهده كرد، گفت: اى رسول خدا! چرا آن را نمىخورى؟ بخور و نترس، زيرا آنچه ديدى نور بانويى است كه در #آسمان «#منصوره» و در #زمين «#فاطمه» خواهد بود.
گفتم: اى جبرئيل! چرا در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است؟
گفت: در #زمين #فاطمه ناميده شد براى اينكه پيروان و شيعيان خود را از آتش نجات مىدهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود، و در #آسمان به اين جهت #منصوره است كه خدا فرمود: «در روز قيامت، مؤمنان از نصر و يارى خدا خشنود مىشوند، و خداوند هر كه را خواهد يارى كند» و مقصود از نصرت خدا براى مؤمنان، همانا شفاعت و امداد فاطمه براى شيعيان و دوستدارانش مىباشد.
منبع: زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه و تحقیق از ج ۴۳ بحارالانوار)، ترجمۀ محمد روحانی علیآبادی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e