🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃
🔹️بچه ها جلسه ی قبل گفتیم که برای هر کاری که انجام می دیم یا هر کاری که انجام نمی دیم باید دلیل محکم و درستی داشته باشیم🌿
🔸️مثلا مسواک می زنیم چون میخوایم دندان هایی سالم داشته باشیم🦷
🔹️برای بعضی کارها،دلایل ممکنه متعدد و همسو و هم جهت باهم باشه مثلا :
🌱غذا می خوریم تا بدنی قوی داشته باشیم
🌱غذا می خوریم تا سالم باشیم
🌱غذا می خوریم تا زود خسته نشیم و راحت و چابک به کارهامون برسیم و ...
🔸️بچه ها دلایل نسبت به همدیگه اولویت دارند یعنی بعضی دلایل از بعضی دیگه بالاترند مثل اطاعت از دستورات خدای مهربان که همیشه بالاترین و مهمترین دلیله✅
🔹️ موافقید با هم توضیحات دختر گُلمون در مورد سوره ی مبارکه ی بیّنه رو گوش کنیم😊
👇👇👇👇👇
🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃🌲🍃
VID_20231107_144641_454_320x320.mp3
2.45M
🌹شاخه گل صلوات تقدیم به دانش آموز عزیز قرآنی زهرا سادات حسینی و معلم محترمشون سرکار خانم کاظمی
#کلیپ_سوره_بیّنه
@FahmeGuran
🌱🌱بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم🌱🌱
🔷️صدای طبل و سنج از مسجد روستا بلند بود. عزاداری های امسال مثل همه سال ها در روستا پر از شوق و صفا و معرفت بود. همه اهل روستا جمع میشدند و خالصانه کنار هم برای امام حسین عزاداری میکردند و پای منبر حاج آقا یاد میگرفتند که چطور هر سال بیشتر از سال قبل خود را به امام حسین و یارانشان شبیه تر کنند و از یزیدیان آدم های بد تاریخ بیشتر فاصله بگیرند.
🔷️اصلا حال و هوای محرم روستا با همه وقت های دیگر سال فرق داشت..انگار همه آدمهای روستا مثل پیراهن مشکی هایی که تن میکردند یکدست می شدند.
🔷️ ایمان از پنجره نگاهی به آسمان انداخت. توی دلش غوغایی به پا بود دلش با هیئت بود...ولی...صدای سرفه مادرش رشته افکارش را پاره کرد. به سمت مادر برگشت . از قبل محرم مادر مریض شده بود و نای راه رفتن نداشت.
🔷️ ایمان تمام وقتش را کنار مادر گذرانده بود و کارهای منزل و خواهر و برادر کوچکش را رفع و رجوع میکرد ..ایمان گفت: مادر چیزی لازم ندارید؟
مادرگفتند: پسرم یک لیوان آب بیاور لطفا وقت خوردن دارویم است. ایمان به آشپزخانه رفت و همزمان به سوپی که روی گاز بود سری زد و لیوان آب را توی سینی گذاشت و کنار مادر نشست.
🔷️ مادر چشم هایش را باز کرد و گفت: خدا خیرت بده پسرم . میدانم یک سال است که ذوق مداحی هیئت را داری ولی به خاطر من ...قطره اشکی از گوشه چشم مادر جوشید و بقیه حرفش را خورد.
🔷️ایمان گفت این چه حرفیه مادر جان ! امسال نشد سال دیگر...شما خوب بشوید ان شاءلله با هم می رویم مسجد عزاداری امام حسین...شما هم مثل هر سال ترتیب چای مجلس رو میدهید...
🔷️ایمان سرش را پایین انداخت از وقتی که یادش می آمد مادرش مسئول هماهنگی و برپایی سماور و باقی پذیرایی ها بود. به تشویق مادر، ایمان هم مداح هیئت شده بود و هر سال از چند ماه قبل مشغول انتخاب شعر و تمرین بود...امّا امسال هر دو خانه نشین بودند.
🔷️در همین افکار بود که احساس کرد صدای طبل و سنج و سینه زنی خیلی نزدیک است...ایمان و مادر با تعجب به هم نگاه کردند که صدای در آمد.
🔷️ایمان بلند شد و درب حیاط را باز کرد که منظره پشت در تعجّبش را صدچندان کرد هیئت مسجد با همراهی حاج آقا پشت در بودند.
🔷️حاج آقا گفتند :سلام علیکم آقا ایمان چطوری؟ حال مادر چطوره؟ ایمان بهت زده جواب داد خداروشکر ...
🔷️حاج آقا گفتند ما دیدیم شما نمیتوانید بیایید عزاداری گفتیم بیایم منزل شما که هم از مادر که همیشه خادمه اهل بیت بودند عیادت کنیم و هم امسال یک عزاداری ویژه در خانه شما برگزار کنیم.
🔷️ایمان از جلوی در کنار رفت و در حیاط را باز کرد، همه هیئت وارد حیاط شدند و سینه زنان عزاداری را در حیاط آغاز کردند.
🔷️ ایمان داخل خانه شد و خبر ورود عزاداران را به مادر داد مادر به پهنای صورت اشک میریخت به ایمان اشاره کرد که میخواهد از جا بلند شود.
🔷️ مادر چادر سر کرد و ایمان مادر را پشت پنجره حیاط روی صندلی نشاند و پنجره را باز کرد ...
🔷️مادر اشک ریزان و سینه زنان به حیاط نگاه میکرد و شعر را زمزمه می کرد...که حاج آقا ایمان را صدا کردند و گفتند آقا ایمان مداحی امسالت را نمیخواهی برایمان بخوانی؟ ایمان که اصلا انتظار این پیشنهاد را نداشت نگاهی به مادر کرد که از پنجره به او چشم دوخته بود و با سر تکان دادن به ایمان فهماند که برای جمع بخواند...
🔷️تقریبا همه همسایه ها و اهل محل هم در حیاط و کوچه های اطراف مستقر شده بودند که ایمان میکروفون را گرفت و شروع به خواندن کرد.
🔷️ صدای زیبا و حزین ایمان که بلند شد زن و مرد و کوچک و بزرگ اشک می ریختند...مداحی اش که تمام شد، صورتش از اشک خیس شده بود. نگاه مهربان مادر انگار با ایمان حرف میزد، پسری که می توانست برای امام حسین به زیبایی مداحی کند که همه اهل محل را متاثر کرده بود مراقبت از مادر را به علاقه شخصی اش در مداحی ترجیح داده بود...
🔷️ایمان انگار مزد چندسال مداحی اش را آن شب از امام حسین گرفته بود...انگار این بار امام به دیدنشان آمده بود...حالا دلش بیشتر از قبل قرص شده بود که امسال بین مراقبت از مادر یا شرکت در عزاداری درست انتخاب کرده بود...👌✅
#داستان
@FahmeGuran
☘ بچه ها جلسه ی قبل گفتیم خدای مهربان برای این که ما خوشبخت زندگی کنیم برای ما دستورات و باید ها و نبایدهایی را فرموده که احکام نام داره🌱
☘بچه ها احکام به ۵ دسته تقسیم میشه:
✅واجب👈کارهایی هستن که انجامش لازم هست و نباید ترک بشه مثل نماز،روزه و ...
❌حرام👈کارهایی هستن که باید ترک بشه و نباید انجام بدیم مثل دروغ ،ظلم و ...
✔مستحب👈کارهایی هستن که انجام دادنش خوبه مثل صدقه دادن...
⭕مکروه👈 کارهایی هستن که اگر ترک کنیم و انجامشون ندیم خوبه مثل فوت کردن به غذای داغ و خوردن غذای داغ ...
🟢مباح👈کارهایی هستن که انجام دادن و ترک کردنش مساویه مثل راه رفتن و نشستن و ...
#انواع_احکام
@FahmeGuran
🍃بچه ها این بازی رو با دوستانتون و با کمک معلّم یا والدینتون می تونید انجام بدید😊
1️⃣تعدادی کارت با مقوا درست کنید و روی اونها کلمات کلیدی احکام (واجب،حرام،مستحب،مکروه،مباح)را بنویسید🌱
2️⃣بعد به هر کسی تعداد ۵ کارت بالا که روی اونها کلمات کلیدی را نوشتید داده میشه یعنی هرکسی در بین کارت های خودش همه ی ۵ حکم واجب و ...را داره🌱
3️⃣حالا معلم یا والدین از روی برگه ای که از قبل نام تعدادی احکام متناسب با سن شما دانش آموزان عزیز را نوشتند عباراتی را می خوانند و شما دانش آموزان کارت صحیح مربوط به اون حکم را بالا می گیرید🌱
#بازی_احکام_کارتی
@FahmeGuran
🔸️بچه ها این بازی را با دوستانتون و با کمک معلم یا والدینتون می تونید انجام بدید😊
1️⃣۵کارت کلیدیِ احکام(واجب،حرام،مستحب،مکروه،مباح) را در ابعاد بزرگ درست کنید و با فاصله ی مناسب در یک مکان مثل نمازخانه یا ...نصب کنید🌿
2️⃣بعد با دوستانتون وسط نمازخانه بایستید🌿
3️⃣معلّم یا والدین از برگه ی احکامی که از قبل نوشته شده ،انجام کاری رو بر زبان می آورد و شما دانش آموزان عزیز باید به سمت کلمه ی کلیدی موردنظر بدوید🏃♂️🏃♂️
❇حتما حین انجام بازی صوت سوره ی مبارکه ی بیّنه پخش بشه و بعد از تمام شدن صوت سوره ،پایان بازی اعلام بشه😊
✅نکته ی مهم این بازی این هست که عبارات احکام بهتره پشت سرهم و با فاصله ی کم خوانده بشه تا بازی هیجان داشته باشه ✅
#یادگیری_احکام_دین
#بازی_احکام_سرعتی
@FahmeGuran
🔸️بچه ها این بازی را با دوستانتون و با کمک معلّم یا والدینتون می تونید انجام بدید
🔹️کلمات کلیدی احکام مثل واجب،مستحب ،مکروه،حرام و مباح رو روی تخته بنویسید.
🔹️ بعد سه نفر پای تخته بِرن روبروی تخته می ایستند و انگشت اشاره ی خودشون رو آماده نگه می دارند.
🔹️به محض این که معلّم یا والدین برای یکی از کلمات کلیدی، یکی از احکام را مثال می زنند،هر کسی که زودتر انگشت خودش رو روی کلمه ی کلیدی گذاشت برنده است و اون دو نفر دیگه می نشینند و دو نفر دیگه جایگزین میشن😊
#بازی_احکام_انگشتی
@FahmeGuran