eitaa logo
فامنین گرام
3هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
114 فایل
🌹آخرین اخبار و اتفاقات شهرستان #فامنین را اینجا دنبال کنید 🗣 💫 ارسال سوژه های خبری، آگهی ترحیم (ارسال #رایگان )، ارتباط با ادمین ها و هماهنگی تبلیغات (کسب و کار) #فقط با👇 @Famenin_Gram1402
مشاهده در ایتا
دانلود
فامنین گرام
🔆هو الحی 📌کاوشی درباره «استر» و «مردخای» و «جشن #پوریم » ♦️ قسمت دوم ... و پادشاه گفت همين مبلغ ر
🔆هو الحی 📌کاوشی درباره «استر» و «مردخای» و «جشن » ♦️ قسمت سوم ... و نیز ابوریحان در ص 351 ، در دقت و مواظبت بر خود از جمله جشن می گوید: «علماى يهود در تأليف حساب اين اعياد دقت بسيار نمودند كه مبادا طورى اتفاق افتد كه دو روز فراغ و تعطيل از پى يكديگر درآيد و نيز عرابا در روز نيفتد زیرا در اين روز بايد كه يهودان صدقه دهند و بر منبرى كه اورون نام دارد كنند و اين منبر را نيز مى گويند و نيز مبادا روز پورى در روز شنبه روى دهد و از هامان سوز و شادمانى در آن باز بمانند...» 🔹گزارش تقریبا مفصل دیگری که درباره «استر» و «مردخای» به دست ما رسیده است از رشید الدین فضل همدانی زنده در قرن هفتم هجری است. در ص 142 از کتاب که مربوط به تاریخ تاريخ است می گوید: «فى الجمله پادشاه بود و بر صد و بيست و هفت شهر كه امّهات اقاليم بودند حاكم شد، و چون از ملك او سه سال بگذشت، دعوتى بزرگ بساخت به اوانى زر و نقره، و بردهاى ملوّن بياراست؛ و امرا و بزرگان لشكر هر يك را به مرتبه و مقامى و رفعتى و درجتى مخصوص گردانيد، و بفرمود تا ساقى شراب ممزوج كند به نسبت اختلاف امزجه و تباين كم و بيش خوردن، و امر كرد به احضار وشتى، زن خود؛ چه او خوبترين اهل زمان بود. زن ابا كرد و فرمان اردشير را امتثال ننمود. اردشير برنجيد، با جماعتى ندما مشورت كرد. به هلاك و دمار او رخصت دادند و ديگرى را بر او گزيدن. 🔸پس دخترى صاحب جمال خوب چهره نام دختر عمّ مردخاى را بخواست كه بر ملّت يهود بود و بر جاى وشتى نشاند و مردخاى او را وصيّت كرد كه شوهر را از نسب و حسب خود آگاه نكند. و اردشير هامان را موقّر و محترم گردانيد و بالاى همه وزيران نشاند و فرمود كه همه كس او را سجده كنند. مردخاى او را سجده نمى كرد و مستحق سجده خداى را مى دانست. هامان از او كينه گرفت و خواست كه بكشدش، و قوم او را به ده هزار بدره نقره، هر بدره هزار درم از دست اردشير بخريد. اردشير به ممالك خود نبشت كه تا يك سال بايد كه از يهود يك كس باقى نمانده باشد. مردخاى چون اين سخن بشنيد، جامه پاره كرد و پلاس پوشيد و آه كنان به درگاه پادشاه آمد. استار آواز او بشنيد. بر او بترسيد و بعد از تفتيش دستى جامه ملوكانه در او پوشانيد و تقبّل نمود كه حال او به پادشاه عرضه دارد. و سه روز استار با همه كنيزكان روزه گرفتند تا مسبّب الاسباب سببى ساخت كه دو كس از مستخدمان اردشير قصد هلاك مردخاى كردند. مردخاى از عزم ايشان باخبر شد. استار را از كيد ايشان آگاهى داد. استار اردشير را آگاه كرد. اردشير تفحّص آن حال كرد. صحّت آن بر او ظاهر شد. در حال فرمود تا آن هر دو خادم را بكشتند. استار از اردشير استدعا كرد كه به دعوت او حاضر شود، و از وزرا جز هامان با او نباشد. اردشير اجابت نمود، امّا از تخصيص نفس هامان متفكّر بود. همه شب از اين وسواس چشم او نمى غنود. 🔻 ادامه دارد... ✍ محقق: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─ 🔆 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇 🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸