فامنین گرام
🌺 #شهیدلریمیز _بوهفته شهید #علی_اکبرمحققی
📖باخاطراتی از #شهدای_فامنین🌹(یکشنبه ها)
📌خاطره چهاردهم
👈با قلبم مي شنيدم!
🔹در آن زمـان مـن خیلـی کوچـک بـودم. شـبی در رختخـواب خوابیـده بـودم
کـه یـک دفعـه صـدای بـاز شـدن درب را شـنیدم. انـگار یکـی بـه مـن گفــت کــه پــدرم اســت.
🔸 قســم مــي خــورم کــه مــن حتــی صــدای تــک
تــک قدمهــای پــدرم را از قلبــم می شــنیدم و می شــمردم. پــدرم از حيــاط
رد شــد و بــه خانــه نزدیــک شــد. وقتــی پــدرم شیشــه در را کوبیــد از جــا
پریـدم، خـودم را در بغلـش انداختـم و گفتـم: پـدر مـرا بغـل کـن می خواهـم صورتـت را ببوسـم!
پـدرم بـا شـوخی گفـت: تو کـه هنـوز بـزرگ نشـده اي مـن آمـده بـودم کـه تـو را شـوهر بدهـم!
🔹 بـه اينجـا كـه رسـيد، خدیجـه خانـم ديگـر نتوانسـت جلـوی گریـه اش را بگیـرد و همانطـور ادامـه داد: ایـن آخریـن دیـدار مـن بـا
پـدرم شـهيد #علـي_اكبـرمحققـي و آخریـن خاطـره ام از او بـود.
♦️♦️♦️
✍برگرفته از کتاب #خندید_و_رفت...
(منتخبی از خاطرات برگزیده مسابقه ی شهیدی که من می شناسم 2_آقای #رضا_سلیمی)
🔸تهیه و تنظیم: #محسن_ممی_زاده
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
🔥 کانال فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
🌨☃️ @Famenin_Gram ☃️🌨