فراریِمسلحبهقلم
جدی جدی کل دیشب>، حرم، جشن مدرسه، مسابقه، جایزه ها و آتیشبازی، تئوری توپولو ها، تا ساعت سه و نیم حرف زدن با بچها و تو تاریکی مطلق مدرسه آروم آروم خندیدن و مسخره بازی درآوردن، نسکافه پرسن، فوتبال دستی تا سر حد مرگ و پاستیل نوشابه ای.
زندگی داره کاملا عادی و خوب پیش میره تا اینکه یهو کارنامه ترمم شروع میکنه به زیبا نواختن.
یک مرحله تو زندگی هست که وقتی تجربهش کنی میفهمی که نسبت به مشکلات زندگی ضربهفنی شدی و خیلی چیزا برات اهمیت ندارن، و اون اینه که تو میدونی چاییت یخ کرده و بازم میخوریش.
فراریِمسلحبهقلم
عکس گذاشتن اینجا خیلی خوبه و حالمو بهتر میکنه پس سعی میکنم هرروز عکس بزارم💅🏻