با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم
غم ِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم
سایه ی رویِ سرم! زینبِ تو آشفته ست
یار کم داری و از دلهره سرشار شدم
پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار
جانِ من حرف بزن! از غم تو زار شدم
نگرانم شده ای! دل نگرانت شده ام
عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم
گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم
دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم
مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست
که به والله به عشقِ تو پسردار شدم
نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر...
سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
به چه دردی بخورد بی تو #پسر داشتنم
چه کنـم بعد تـو با داغ جگـر داشتنم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
تا #یا_حسین ذکر شریف شفاعت است
نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است
هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین
آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است؟
با گریه در حسینیه تا عرش می پرم
اشکی که خرج بزم تو شد، بال وصلت است
آنکس که عابس تو شود، عابد است و بس
در سِلک ما جنون حسینی عبادت است
معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست
شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است
از دست تو رها نشود تا به روز حشر
دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است
جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت
این"نوکرِتوبودنِ" من، بااصالت است
#زهرا کشیدنِ عَـلَـمَـت را به ما سِپُرد
در اصل این لوایِ تو، بار امانت است
کافیست بِین روضه بگویند: ای رُباب
از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است
تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت
حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است
نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی
این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است
ششماهه گردنش اگر اینگونه کج شده
از شرمساری پدرش در خجالت است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
تو فقط نیزه نخور صد علی اصغر به فدات
دادمش بلـکـه بگیـری سپرش
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست، خودم نوکر تو
لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی که چه آید سر من
من برایت نگرانم که چه آید سر تو
همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
می روی هیچ کسی نیست به دور و بر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو
وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو
سعی ام این است ببینم بدنت را، اما
چه کنم، شمر نشسته جلوی خواهر تو
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان💔😭
سنگها...هلهلهها...پیکـر تو...یک لشگـر
وای این قوم چرا این همه خنجر دارد
@fatemi_ar
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#السلام علیک یا اباعبدالله وانصاره
#السلام علی اجسادالعاریات
دیدنت در همه ی راه معما شده است
تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟
دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است
بازهم حرمله سرگرم تماشا شده است
باورم نیست که بالای سرم میخندی
دل من سوخته تر از دل لیلا شده است
ساربانی که نگین پدرت را دارد
چند روزیست در این قافله پیدا شده است
حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد
باورم نیست که در حنجره ات جا شده است
کاش آرام رود قافله تا راه روی
بعد من نوبت لالایی زهرا شده است
کاش آرام رود تا که نیفتی از نی
ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است
نیزه داری که تو را میبرد این را می گفت
بازهم زخم گلوی پسرت وا شده است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
رحمت واسعهت کیسه ی مارا پر کرد
این چه لطفی ست به هر بی سروپایی داری
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدحسین_هاشمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا
ماندهام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا
گفتهاند از آسمانها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظهها را میشمارم کربلا
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا
خاک ما گِل کردهاند از روز اول با فرات
زادهی عشق تواند ایل و تبارم کربلا
بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا
من کبوتر نیستم، حالا بماند چیستم
هرچه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا
با ملائک روضه میگیریم بگذارند اگر
ذرهای از تربتت را در مـزارم کـربلا
عاقبت خاک گِل کوزه گران هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا
آمدم، رفتم، چه میشد برنگردم یک سفر
مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خبرت هست که چند سالست منتظرم
نگهی کن تا وبطلب تا نبردند سوی لحدم
صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا قتیل العبرات
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده
چه تند میرود، این ساربانِ وا مانده
خدا به خیر کند، باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند ردِ پا مانده
بگو چه کار کنم، تا به عمه ام برسم؟
توانِ پایِ پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخلِ گودال گیر افتادی
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد دردِ لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دستِ خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمه ای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به دادِ من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟
بابا بغل کن باز هم این دخترت را
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فرقی ندارد كه جهنم یا بهشت است
هرجا كه میگویم حسین آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنكه گفته این دنیا بهشت است
چشمی كه از داغت نمی بارد جهنم
چشمی كه از داغت شود دریا بهشت است
شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این كعبه ی زیبا بهشت است
بالا و پایینی ندارد خانه ی تو
بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است
با جبر ما را عاشق خود كن كه فردا
در اختیار حضرت زهرا بهشت است
گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است
گفتیم زیر پای مادرها بهشت است
خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی كه شعله هایش تا بهشت است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شب جمعه است دلم دوروبر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
:✅ایا شود نظری هم به ما کنی
این اربعین مرا راهی کربلا کنی
ارباب دردمن دیدن لحظه ای حرم است
نوکر همه چشم امیدش به کرم است
السلام علیک یا قتیل العبرات
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺟﺬﺑﻪ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻣﺮﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ #ﻏﻼﻡ ﻧﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺷﺒﻨﻢ ﻣﺮﺛﯿّﻪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﺸﺴﺖ
ﺑﻪ چشمهاﯼ ﺗﺮﻡ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻣﻘﺎﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﺎﻧﺶ ﻣﻘﺎﻡ ﭘﺎﮐﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﻧﮑﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺴﺘﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻦ
ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺴﺘﯽ ﻣﻦ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩ، ﻣﺎﺩﺭ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺍﻟﻠﻪِ
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﻨﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﭼﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻼﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻏﻼﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﻭ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ « ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻏﻤﺪﯾﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه
سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم #علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام
اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من
🌷🌷🌷
نوکرت تشنه جرعه آب حرم است
خواهشا تشنه وصل را سیراب کن
@fatemi_ar
ای سایه ی سرم به سرم باش یاحسین
هردم فروغ چشم ترم باش یاحسین
من روی ناقه گریه کنم از برای تو
تو روی نیزه نوحه گرم باش یاحسین
قرآن بخوان که دل شده تنگ صدای تو
آرامش دل و جگرم باش یاحسین
ای از مدینه همسفرم ای برادرم
مثل همیشه دوروبرم باش یاحسین
همچون هلال گاه عیانی و گه نهان
قدری مقابل نظرم باش یاحسین
من که نشد به پیکر تو سایبان شوم
اما تو سایبان سرم باش یاحسین
اطراف من ببین، به علمدار خود بگو
همواره پاسدار حرم باش یاحسین
با دیدن سر علی اصغر، رباب گفت:
خیلی مراقب پسرم باش یاحسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
کاش میشد که لباسی برسانم به تنت
آبروی همه عریان روی صحرا مانده
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین
تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین
می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک
تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین
پای کارت ایستادم، چون بدون فوتِ وقت
آمدی، تا که گره افتاد در کارم حسین
دستهایت را رها کردم، زمین خوردم، ببخش
بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین
جا نمانم، این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین، مشتاقِ دیدارم حسین
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین
جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:
راهیِ دروازه ی ساعات و بازارم حسین
سنگباران بود و نامحرم، خدا صبرش دهد
گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
از سر نیزه بخوان آیهای از کهف که هست
خواهر خستهات از ره به صدایت دلخوش
دست من را بگیرو به مقصدبرسان
ای همه مقصد ومقصودمن درمانده
سالهاست چشم به ره کرب وبلات
منتظر مانده به راه هم حسین
صلی الله علیک یا ابا عبدلله
السلام علیک وعلی الباکین لک
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است
با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است
هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین
این وقار و عزت تو لایق تحسین است
دارم این باور که عشّاق حسین بن علی
تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است
آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین
حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است
از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم
عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است
بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان
بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است
حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد
در سرای قلبمان نوکریت آیین است
این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد
آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است
ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب
پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است
خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار
دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
این روزگار می گذرد خوب یا که بد
بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد
عمرحساب نمی شود به عشقت حسین
جانی خوش است که باتو نفس بگذرد
دست منو زنجیر، فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
با حنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو
اینقدر باشم سیر، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر، فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم
#نـوكــر_نـوشت:
#حـسین_جـان💔
سر شکستن به خدا ارثیه ی زینب بود
او ز ما حال جنون وار فقط میخواهد
نوکرت جان به فدای تو واصحاب تو
خواهشا قسمت اودور حرم گردانی کن
آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت
گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت
از پایکوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت
پیچیده بود در خودش از آتش عطش
داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت
انگشتری که با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت
حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید
جای سرشک ، خون جگر گریه می کنید
نوكر نوشت:
#حسین_جان
دوباره روضه ی آخر خدا به خیر ڪند
دوباره داغ برادر خدا به خیر ڪند
دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانی
حدیث تیرمڪرر خدا به خیر ڪند
صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم
سلام ای سر خونین، سر برادر من
سرت چهها که نیامد عزیز مادر من
لبی که بوسه بر آن میزدهست پیغمبر
یزید میزندش چوب، خاک بر سر من
صدای شیون و افغان به گوش میآید
صدای واابتا، نالهی برادر من
چه خوب شد سر عباسمن نبود اینجا
ندید وضع سر تو، لباس و معجر من
یزید مست شد الباقی شرابش را
نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من
همین که حرف کنیزی ما وسط آمد
نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من
زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای
رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
بر باد مده "زلف" که #زینب جگرش سوخت
بس کن که دگر حوصلهی "صبر" سر امد
السلام علیک یا ثارالله
السلام علیک یا قتیل العبرات
السلام علیک ام المصائب زینب کبری
سالیانی هست از عشق تو تب دارم هنوز
نام زیبای تو را بر روی لب دارم هنوز
ذره ای از تربتت را زیر لب بگذاشتم
بعد از آن در کام خود طعم رطب دارم هنوز
عهد کردم تا فقط با تربتت خوانم نماز
این روال کهنه را هر روز و شب دارم هنوز
رو به قبله میکنم هر صبح این کارم شده
دست بر سینه به تو عرض ادب دارم هنوز
روضه و سینه زنی گردیده کار هر شبم
گریه بر داغ تو را چون مشق شب دارم هنوز
بار آخر زیر قبه هست یادت حاجتم؟
یک شب جمعه حرم از تو طلب دارم هنوز
نوكرنوشت:
#حسین_جان
سرگرمِ روضه های شبِ جمعه ام ولی
دلـتنگِ کـربلا شدنم را چه می کُنی؟
صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
با اشک بیزوال خودم گریه میکنم
بر روز و ماه و سال خودم گریه میکنم
این پلک ها به روضهی تو زخم شد حسین
پس با زبان حال خودم گریه میکنم
حالا دگر بدون عصا میخورم زمین
گاهی خودم به حال خودم گریه میکنم
میپرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟
بر پاسخ سوال خودم گریه میکنم
گاهی که یاد عصر دهم میکند دلم
بر غارت جلال خودم گریه میکنم
من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز
هر شب ز درد بال خودم گریه میکنم
ای بهترین برادر دنیا برای تو
تا وقت ارتحال خودم گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام بماند بقیه اش...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
ای خورشیدبالای نیزه نگاهی به ماه کن
کز داغ حسن هنوزه چون کمانم
گاهی گریه بر حسن گاهی آه کنم
ازداغ عباس قاسم اکبر چها کنم
السلام علیک یا حسن ابن علی
السلام علیک یا حسین ابن علی
السلام علیک با اهل بیت النبوه
بساط عاشقی ام ریخته به هم آقا
نشسته بر دل تنگم غبار غم آقا
به زیر قول و قرارم زدم، پشیمانم
به زیر بار خطا باز خم شدم آقا
به دستهای قلـم ناامیدمان نکنی
به سطرهای گناهان بکش قلم آقا
به زور و زر نروم از درون خانهی تو
چه صد قدم بگشایی چه یک قدم آقا
نریز آبرویم را به آبروی حسین
کسی سراغ ندارم به تو قسم آقا
دعا بکن برسم اربعین به خیمهی تو
به دوری از تو شدم باز متهم آقا
مریض آمدم اما شفا نمیخواهم
فقط ببر مـرا گـوشهی حـرم آقا
نوكرنوشت:
#حسین_جان
دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب
تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب
صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🏴🏴🏴🏴🏴
هوای کویت تو دارم عزیز دل زهرا
ترا به جان مادرت دعوتم فرما
دگر زدست رفته طاقت وصبرم
بپوش چشم زخطا هرچقدر گنه کارم
به اربعین کرده بودم دلم را خوش
که شایداز ره لطفت بطرف کنی الام
هنوز است ا میدم به پنجره فولاد
گذرنامه کربلا را رضا کند امضا
هدایت شده از انتشارات تبصیر
باید که شرح داد خرابات طور را
پای تو ریخت زمزم اشک طهور را
باید که شست زلف تو را با گلاب ناب
چون راهبی که درک نموده حضور را
از بس که باد پنجه زده بین زلف تو
باید که باز کرد گره های کور را
پاهایم آبله زده بابا، عمو کجاست؟
باید عمو ادب بکند راه دور را
انبان به دوش خانه ی ما هم سری زدی
سهم خرابه کرده ای آیات نور را
همراه اشک، سوره ی کوثر بخوان پدر
بابا بخوان برای همه، این سطور را
حوریه را کنیزی منزل نمی برند
در بین طشت زمزمه کن #یا_غیور را
از روی نیزه زمزمه کن #ان_یکاد را
دیدی به دور قافله چشمان شور را؟
بخشیده ام به یمن حضور تو زجر را
اما نخواه تا که ببخشم تنور را
اما نخواه تا که ببخشم شراب را
طشت طلا و بوسه ی چوب جسور را
جان میدهم بیا و مرا تا نجف ببر
تا که دوباره حس بکنم آن غرور را
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
پسر حضرت زهرا، به رقیه العفو
التفاتی بکن ای یار، بهم ریخته ام
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
دلم گرفته، کسی حرفی از حرم نزند
دِگر کسی، رویِ احساسِ من، قدم نزند
به خَلق گفتهام این اربعین، کنارِ توام
فقط کسی به روی نامِ منِ، قلم نزند
درختِ پر ثمرم را، خزانِ هجر، برید
خدا کند که مرا این بلا، به هم نزند
چه کرد باید اگر دوست، سرنوشتِ مرا
فدا شدن، به هوایِ خودش، رقم نزند؟
شکسته باد قلم، گر نگوید از دلبر
بریده باد زبان، گر زِ یار، دم نزند
دوباره باز، من و اشک و داغ و دلتنگی
دلم گرفته، کسی حرفی از حرم نزند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
هرکه را میبینم از رفتن حکایت میکند
جان #زینب اشک ما جاماندگانت رابخر
🏴🏴🏴🏴🏴
جا مانده ام وروزگارم زار شده
زین ماتم و هجران غمم یار شده
جانان من ببخش عفو نما بنده راه
هرچند گنهکارم وبی اعتبار شده
از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس
خسته ام، حال مرا از هر که میخواهی بپرس
دوستت دارم، سراغم را بگیر از مادرت
حالِ آشوب مرا از شعله ی آهی بپرس
کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام
روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط
خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس
زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست
لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس
لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از-
این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس
سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سالها
کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس
هرچه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین
از فراقِ کـربلا امّا هر از گاهی بپرس
#نـوكــر_نـوشــت:
#حسیــن_جان❤️
خوشا سعادت آنکس که در کنار تـو باشد
بهشت کِی طلـبـد آنکه در جـوار تـو باشد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دلم گرفته حضرت عشق کاری کن
اسیر فراق گشته ام یاری کن
من از دوری تو سوختم ولی ساختم
از ای ساختن من دستیاری کن
مرا به پابوست ای معشو ق
ببر تا نگردیده ام مدفون
السلام علیک یا قتیل العبرات
آه از روزی که از این روضه ها دورم کنند
یا زبانم لال، از شال عزا دورم کنند
زندگی یعنی محرم زندگی یعنی حسین
مرگ من روزی ست که از کربلا دورم کنند
ای طبیبِ هر دلِ جا مانده از کرب و بلا
اربعین مگذار از دارالشفا دورم کنند
آتش دوزخ ندارد هیچ فرقی با بهشت
گر بنا باشد که از خون خدا دورم کنند
آفتاب هجر سوزان است، میمیرم اگر
لحظه ای از سایه ی ایوان طلا دورم کنند
با پر و بالی شکسته آمدم، مگذار که
از کبوترهای در صحنت رها دورم کنند
اربعین امسال تنها سرپناهم مشهد است
آه اگر امسال از باب الرضا دورم کنند
دوری از هر چیز را راحت تحمل می کنم
آه از روزی که از این روضه ها دورم کنند
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حسیــن_جان💔
یک اربعین بهعشـق عزاۍ مُحَرمتــ
هر روز رو بهِسوی حرم میدهم سلام
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
گریان شدم کنار کسی که حرم نرفت
درحیرتم به کار کسی که حرم نرفت
دارم نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار کسی که حرم نرفت
دیدی که اربعین همه رفتند و مانده بود
هیات در انحصار کسی که حرم نرفت
دیدی میان هیات ما هم نشسته بود
#زهرا به انتظار کسی که حرم نرفت
دیدی به اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار کسی که حرم نرفت
شکرخدا که رونق هیات همه بپاست
عمری در اختیار کسی که حرم نرفت
درپای روضه ها به هوای غمت حسین
هر هفته شد قرار کسی که حرم نرفت
عمری نموده ام سَرِ تعظیم بر درت
گشتم طلایه دار کسی که حرم نرفت
مجنون بگو دمی تو ز احوال زائران
آن هم به حال زار کسی که حرم نرفت
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان
قرار بود مرا یارِ بیقرار کنی
بنا نبود به هجران مرا دچار کنی
السلام علیک یا ابا عبدالله و انصاره
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین
با همه بی بندوباری بارها گفتم حسین
دستهایم راگرفتی هرکجا خوردم زمین
تا نهادم دست خودرا روی پا گفتم حسین
اشکهایم را خریدی، خنده دادی جای آن
در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین
هرکه باهرنیّتی خوانده تورا دادی جواب
گاهی بااخلاص وگاهی با ریاگفتم حسین
گاهی در تنهایی ام نام تو را ناله زدم
گاهی دربزم عزایت بی صدا گفتم حسین
تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند
ناگهان بغضم شکست وبی هواگفتم حسین
ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
اربعین، من از وطن تا کربلا گفتم حسین
حال میخواهی جواب شعرمن را هم نده
ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
با گریه رو به کربوبلا میدهم سلام
دوری زِ تو امانِ دلـم را بریده است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e