#تیڪھکتاب📚🔗
#سرگرمی_یا_تفقّه
بر #عالِم_اسلامی ، که خود را دانشمند و متخصص در امور اسلامی می داند و از اسلام #سخن می گوید و به راهنمایی پیروان اسلام می پردازد واجب است ... تصوری #جامع و فراگیر نسبت به اسلام پیدا کند و دین را همچون مجموعه ای واحد که هیچ پاره ای از آن بریدۀ از پارۀ دیگر نیست بفهمد . و این است معنی #تفقّه_در_دین .
یعنی شناخت بخشهای گوناگون دین در حالت پیوستگی و ارتباط با یکدیگر و به صورت مجموعه ای یگانه ... نه به صورت فصلهایی پراکنده و بخشهایی از هم جدا . بنابراین ، آن کس که از اسلام بدین صورت آگاه باشد و آن را به همین شکل معرفی کند . دانشمند اسلامی و #نمایندۀ_اسلام و #سخنگوی آن است . نه آن کس که #علم_فقه بداند و از سیاستِ اسلامی بیخبر باشد ، یا آن کس که از علم و عقاید آگاه است ولی از مسائل#اجتماعی در اسلام چیزی نمیداند یا آن کس که از حدیث و علومِ آن با خبر است ولی از دستگاه اداری دین خبری ندارد ... این گونه کسان ، #تفقّه در دین #ندارند ، بلکه هر یک از جزئی از دین ، جدا از دیگر جزئهای آن آگاهی پیدا کرده اند .
📚#الحیاة؛جݪد¹-صفحہ⁵¹
محمدرضاحکیمی✍🏼
رمان زیبای #هرچی_تو_بخواے♥️🍃
قسمتسوم
رفتم وضو گرفتم و نماز شب خوندم...
از وقتی فضیلت نماز شب رو متوجه شدم به خدا گفتم
_هروقت بیدارم کنی میخونم.من گوشی و ساعت و این چیزها تنظیم نمیکنم.اگه خودت بیدارم کنی میخونم وگرنه نمیخونم.
انصافا هم خدا مرام به خرج داد و از اون شب قبل اذان صبح بیدارم میکنه.حالا گفتن نداره ولی منم نامردی نکردم و هرشب نمازشب خوندم.
خداروشکر مامان موقع صبحانه دیگه حرفی از خواستگاری نگفت.
با بسم الله وارد دانشگاه شدم.گفتم:
_خدایا امروز هم خودت بخیرکن.چند قدم رفتم که آقایی از پشت سر صدام کرد
-خانم روشن
توی دلم گفتم خدایا،داشتیم؟!! برگشتم.سرم بالا بود ولی نگاهش #نمیکردم.
گفتم:بفرمایید.
-امروز کلاس استاد شمس تشریف میبرید؟
-بله
-میشه امروز باهاشون بحث نکنید؟
-شما هم دانشجوی همون کلاس هستید؟
-بله
-پس میدونید کسی که بحث رو شروع میکنه من نیستم.
-شما ادامه ندید.
-من نمیتونم در برابر افکار اشتباهی که به خورد دانشجوها میدن #بی_تفاوت باشم.
-افکار هرکسی به خودش مربوطه.
-تا وقتی به زبان نیاورده یا به عمل #اجتماعی تبدیل نشده به خودش مربوطه.
-شما عقاید خودتو محکم بچسب چکار به عقاید بقیه دارید؟
-عقاید من بهم اجازه نمیده دربرابر کسی که میخواد بقیه رو #گمراه کنه #ساکت باشم.
-شما چرا فکر میکنید هرکسی مثل شما فکر نکنه گمراهه؟
-ایشون افکار خودشونو میگن،منم عقاید خودمو میگم.تشخیص درست و نادرست با بقیه..من دیگه باید برم.کلاسم دیر شده.
اجازه ی حرف دیگه ای بهش ندادم و رفتم.اما متوجه شدم همونجا ایستاده و به رفتن من نگاه میکنه.
خداجون خودت عاقبت امروز رو بخیر کن.
ریحانه توی راهرو ایستاده بود.تا منو دید اومد سمتم.بعد احوالپرسی گفتم:
_چرا کلاس نرفتی؟
-استاد شمس پیغام داده تو نری کلاسش.
لبخند زدم و دستشو گرفتم که بریم کلاس.باترس گفت:
_زهرا دیوونه شدی؟!برای چی میری کلاس؟!
-چون دلیلی برای نرفتن وجود نداره.
میخواست چیزی بگه که...
صدای استاد شمس از پشت سرمون اومد.تامنو دید گفت:
_شما اجازه نداری بری کلاس.
گفتم:به چه دلیلی استاد؟
-وقت بچه های کلاس رو تلف میکنی.
-استاد این کلاس شماست.من اومدم اینجا شما به من برنامه نویسی آموزش بدید.پس کسیکه تو این کلاس صحبت میکنه قاعدتا شمایید.
-پس سکوت میکنی و هیچ حرفی نمیزنی.
-تا وقتی موضوع راجع به برنامه نویسی کامپوتر باشه،باشه.
دانشجو های کلاس های دیگه هم جمع شده بودن.استاد شمس با پوزخند وارد کلاس شد.
من و دانشجوهای دیگه هم پشت سرش رفتیم توی کلاس.
اون روز همه دانشجوها ساکت بودن و استاد شمس فقط درمورد برنامه نویسی صحبت کرد.
گرچه یه سؤالی درمورد درس برام پیش اومد ولی نپرسیدم.بالاخره ساعت کلاس تمام شد.استاد سریع وسایلشو برداشت و از کلاس رفت بیرون.
همه نگاه ها برگشت سمت من که داشتم کتابمو میذاشتم توی کیفم.
زیر لب خنده م گرفت.اما بچه ها که دیدن خبری نیست یکی یکی رفتن بیرون.من و ریحانه هم رفتیم توی محوطه.
ریحانه گفت:
_خداکنه دیگه سرکلاس چیزی جز درس نگه.
گفتم:خداکنه.
تاظهر چند تا کلاس دیگه هم داشتم.بعداز نماز رفتم دفتر بسیج دانشگاه.با بچه ها سلام و احوالپرسی کردم و نشستم روی صندلی.
چند تا بسته کتاب روی میز بود.حواسم به کتابها بود که خانم رسولی(رییس بسیج خواهران) صدام کرد
-کجایی؟دارم با تو حرف میزنم.
-ببخشید،حواسم به کتابها بود.چی گفتین؟
-امروز تو دانشگاه همه درمورد تو و استادشمس صحبت میکردن.
-چی میگفتن مثلا؟
-اینا مهم نیست.من چیز دیگه ای میخوام بهت بگم.
-بفرمایید
-دیگه کلاس استادشمس نرو.
-چرا؟!!اون افکار اشتباه خودشو به اسم روشن فکری بلند میگه.یکی باید جوابشو بده.
-اون آدم خطرناکیه.تو خوب نمیشناسیش.بهتره که دیگه نری کلاسش.
-پس....
نذاشت حرفمو ادامه بدم.گفت:
_کسانی هستن مثل تو که به همین دلیل تو اینجور کلاسها حاضر میشن.به یکی دیگه میگم بره.
-ولی آخه....
-ولی آخه نداره.بهتره که تو دیگه کلاسش نری.
-باشه.
بعد کلاسهام رفتم خونه....
ادامه دارد..
نویسنده:بانو#مهدییار_منتظر_قائم
{کپیباذڪرنام نویسنده و صلوات درتعجیل آقاصاحبالزمان مجازاست🍃🌹}
#خادم_الزهرا🌹
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa⃟🌸
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
⇩💍⇩
.
🔴 چگونه پاسخ مناسب به #خواستگار خود بدهیم؟
❓ بگویم بله؟ بگویم نه؟
اگر هنوز نتوانستهاید تصمیم بگـیرید، این ۴ نکته را فراموش نکنید.
1⃣ شهر را خبر نكنید:
قرار نیست به تنهایی تصمیم بگیرید اما كمی رازدار بودن، میتواند شما را در داشتن انتخابی مناسبتر كمك كند. اگر میخواهید با آرامش بیشتری به این موضوع فكر كنید، باید از ورود هر عامل مزاحمی جلوگیری كنید. رودربایستیهای #اجتماعی، ترس از اینكه فرصت دیگری برایتان فراهم نشود و #تحریك های دیگران، بزرگترین مشكلاتی هستند كه میتوانند شما را در تصمیمگیری به اشتباه بیندازند، پس قدم اول شما برای داشتن یك انتخاب خوب، این است كه موضوع را با هركسی در میان نگذارید.
💫 از میان آدمهای اطرافتان، میتوانید چند نفر كه اعتماد بیشتری به آنها دارید و فكر میكنید خودشان بهدلیل داشتن یك #زندگی موفق میتوانند راهنمایتان باشند را انتخاب كنید و راز كوچكتان را برایشان فاش كنید. این افراد به شما كمك میكنند كه واقعیت را بدون توجه كردن به احساساتتان ببینید و با نگاهی منطقی در مورد آیندهتان تصمیم بگیرید.
2⃣ تند نروید:
عجله نكنید. بهخودتان و او فرصت دهید تا شرایط را بررسی كرده و باتوجه به تمامی مسائل در مورد آیندهتان تصمیم بگیرید. #خانواده ها را بهطور كامل به این روند وارد كنید. برای تفریحهای خانوادگی برنامهریزی كرده و با خانوادهها و #دوستان تان بیرون بروید. فكر نكنید حالا كه خیلیها از این موضوع خبردار شدهاند، هیچ راه برگشتی ندارید. این دوره كوتاه #نامزدی ، فقط و فقط برای شناخت بیشتر است، پس اگر فكر میكنید به هزار و یك دلیل نمیتوانید كنارش احساس #خوشبختی كنید، با خانوادهتان در این مورد صحبت كنید و از آنها بخواهید برای گرفتن تصمیمی درست شما را همراهی كنند. اگر هم جوابتان مثبت است، بهدلیل بهانههای كوچك ماجرا را كش ندهید.
3⃣ وقت را تلف نکنید:
قطعا هر كدام از شما برای آیندهتان برنامههایی دارید، پس با تلف كردن وقت و ناتوانی در تصمیمگیری، همدیگر را بازی ندهید. تواناییهایش به دست آوردهاید و نظرهای علمی و بیطرف مشاور را هم در اختیار دارید، وقت را تلف نكنید. دو دو تا چهار تا كنید و با دادن پاسختان، او را هم از این تعلیق بیرون بیاورید. اگر جوابتان مثبت است، میتوانید فاز بعدی را شروع كنید و اگر جوابتان منفی است، میتوانید با راههایی، برای قطع این ارتباط كمك بگیرید. مهم نیست چه جوابی میدهید، مهم این است كه با كش دادن این موضوع، زندگی او و خودتان را تلف نكنید.
4⃣ تعارف نكنید؛ حرف دلتان را بگویید.
👤|#خــــــــــادم_الحـســـــــــــــــیـن
#عاشقانہ_مذهبے😍
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟♥️