eitaa logo
فیش های مطالعاتی یک طلبه
550 دنبال‌کننده
36 عکس
22 ویدیو
0 فایل
در این کانال، فیش هایی پراکنده از مطالعات خودم یا دیگر دوستان که جالب و مهم باشد، گذاشته میشود، در حیطه های مختلف. فیش های قرآنی و روایی در این کانال مستقلا گذاشته میشود: @AyatRevayatEjtemai ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
♣️ ✅ ماجرای آشتی محمد و شهید به نقل از محسن : 🔺 «تقریبا دو هفته قبل از ۷ تیر سال 60 و قبل از ۳۰ خرداد، روزی در (محل سابق مستشاری آمریکا که در دست سپاه بود و من هم دفترم در آنجا بود)، نشسته بودم که دیدم محمد آمد. 🔺 سرم خیلی شلوغ بود و او اصرار داشت با من صحبت کند. ناهار را با هم خوردیم و حدود ۵ ساعت در مورد اینکه تو با ما بد کردی و اینکه روابط خود را با دکتر به هم زدی، کار درستی نبود، با او صحبت و او را متقاعد کردم که بیاید و با ایشان آشتی کند. 🔺 من این موضوع را با مرحوم بهشتی هماهنگ نکرده بودم. قرار شد بروم و قرار بگذارم و بعد رو در رو شوند. شب، بعد از اینکه کارم تمام شد، رفتم به و داستان را برای شهید تعریف کردم. همین که اسم او را بردم، ایشان گفت: « را می گویی؟» گفتم: «بله»، 🔺 بعد از چند روز هم با محمد به حزب رفتیم و در پله ها به شهید بهشتی گفتم: «حاج آقا! محمد تحویل شما.» و از پله ها آمدم پایین و رفتم. 🔺 آن دو یکدیگر را بغل کردند و خیلی گریه کرد. دو سه روز بعد محمد نزد من آمد که آخرین دیدار ما با هم بود و گفت: «من از ظلمی که در حق دکتر کردم، کردم. این مرد چقدر و است.» گفتم: «به شرطی که دیگر رهایش نکنی.»» 📚 نشریه شاهد یاران، آبان 1388، ش48، ص36 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍