#زندگی_شهدایی
💠✍️ باید در تاریخ ثبت کرد.
کدام بخش از کتاب یادت باشد نظر رهبری را به خود جلب کرد؟👌👇
🌷یک کتابی تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دههی ۷۰، مینشینند برای اینکه در جشن #عروسیشان #گناه انجام نگیرد، #نذر میکنند سه روز #روزه بگیرند!👌
به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر #جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان #ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند.
پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند،💔
امّا ایمان من را نمیلرزانَد!💪🌲
و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم!🌲
ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد ... فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل.🌷
بیانات در دیدار با خبرگان رهبری 97/06/15
🍀🍀🍀🌹🌹🌹🍀🍀🍀
#شرطشهیدشدن_شهیدبودناست.
#خاطرات_شهدا
#ازدواج_پاک
#الگوهای_نیکو
#دهه_هفتادیها
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#زندگی_شهدایی
🌷خانه که رسیدیم. نوه های صاحب خانه جلوی در بودند.هر چیزی که خریده بود را به آنها #تعارف کرد.
همیشه #دست_و_دل_باز بود.
هر بار که خوراکی میخرید، اگر نوههای صاحب خانه را وسط پلهها میدید به آنها تعارف میکرد. اگر من شله زرد یا آش میپختم، میگفت: حتما یه کاسه بدیم به صاحبخونه. یه کاسه هم بذار کنار ببریم برای مادرم.
وقتی نصف بیشتر خوراکیها را به نوههای صاحبخانه داد، از پلهها بالا آمد و گفت:
من که از #پرونده_اعمالم خیلی میترسم. حداقل شاید به خاطر #دعای خیر این بچههای معصوم خدا از سر تقصیراتم بگذره.🌷
🍀🍀🍀🌹🌹🌹🍀🍀🍀
📚 #یادت_باشد #شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت #همسر_شهید.
خواندن این کتاب🖕 خیلی توصیه میشه
#شرطشهیدشدن_شهیدبودناست.
#خاطرات_شهدا
#توجه_به_کودکان
#دعا
#دعای_کودکان
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#زندگی_شهدایی
🌷چند تا پاسدار که افتادند دست #کومله، فضای شهر بهم ریخت. رعب و #وحشت سایه انداخت توی مهاباد.
هیچ اثری ازشان نبود تا این که خبر آوردند #جنازهشان یک گوشه شهر پیدا شده. جنازهها را آوردیم مقر. دیدنشان بچهها را به گریه انداخت. صحنه دردناکی بود.
#پاسدارها را بعد از #شکنجه، با طناب بسته بودند به پشت ماشین و کشیده بودند روی زمین سنگلاخی.
احمد نشست بالای سر جنازهها. #گریه میکرد. چفیهای را که روی سرش بود، برداشت. دستش را بالا آورد و با #امام_حسین_علیه_السلام درد دل کرد:
«السلام علیک یا اباعبدالله. آقا جان شهدای ما رو با شهدای کربلات همنشین کن. همه ما فدای یک تار موی علی اکبرت آقاجون.
در این زمانه که هر کشته اکبری دگر است
هزار کشته به یک موی #اکبرت نرسد.
بعد هم زد توی #روضه؛
آقا اومد تا اکبرش رو بدرقه کنه هی نگاه به قد و بالای جوانش کرد ...»🌷
🏴🏴🏴🌹🌹🌹🏴🏴🏴
شهید احمد حسینیفر فرمانده عملیات تیپ 2 سپاه مهاباد.
📚خط عاشقی، خاطرات عشق شهداء به امام حسین علیه السلام و روضه های کربلا.
#شب_قدر
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_سیدالشهداء
#شرطشهیدشدن_شهیدبودناست.
#خاطرات_شهدا
#شکنجه
#یادمان_نرود
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#زندگی_شهدایی
#بقال_سر_کوچه
🌷ایشان معمولا وقتی از #مجلس برمیگشتند، از #بقال سر کوچهشان ماستی میخریدند و اتفاقات مجلس را هم برای او شرح میدادند. یک روز یکی از #وکلای_مجلس که همراه آقا بود، از آقا میپرسد که چرا این مطالب را برای یک بقال میگویند؟ آقا میفرمایند:
«اینها موکلین ما هستند و ما وکیل اینها هستیم. موکل نباید از کارهایی که برایش انجام میدهیم، اطلاع پیدا کند؟
من این حرفها را به ایشان میگویم، ایشان هم به بقیه میگوید و مردم مطلع میشوند که #مدرس در مجلس برایشان چه کرده است».🌷
☘️☘️☘️🌹🌹🌹☘️☘️☘️
#خاطرات_شهدا
#مدرس
#وکیل_مردم
#وکیل_الدولة
#شفافیت
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#زندگی_شهدایی
در سفر #لبنان، در بعلبک به منزل پیرمردی شیعه رفتیم که خانواده اش #پنج_شهید داده بود. هنگام خداحافظی پیرمرد دستی کشید روی پوتین #صیاد و خاک آن را به صورتش مالید. صیاد خیلی منقلب شد و گفت:
«چرا این کار را با من می کنید؟» و دست پیرمرد را گرفت و با اصرار، آن را بوسید. او گفت:
«نه می توانم و نه لایق هستم که بیایم دست و پای #امام را ببوسم. می خواهم وقتی رفتید ایران، به امام بگویید که اگر لایق نبودم و نتوانستم بیایم، ولی پای سربازت را بوسیدم.»
صیاد بار دیگر دست ایشان را بوسید و برگشتیم به محل استقرار. من و صیاد هم اتاق بودیم. من اجازه گرفتم و خوابیدم. دیدم ایشان رفت سرنماز خواندن. حدود یک بعد از نیمه شب بود. چرتی زدم و بیدار شدم، دیدم در سجده است و به شدت گریه می کند. وقتی گریه اش تمام شد، رفتم رو به رویش، پشت به قبله نشستم و گفتم: «جناب سرهنگ! باید برای من بگویی چرا نماز شب را شروع نکرده، این قدر گریه می کردی؟» گفت: «آقا دست از سر ما بردار.» آن قدر اصرار کردم تا اشکش جاری شد و گفت: «دیدی پیرمرد با من چه کرد؟ من تاکنون فکر می کردم که در مملکت خودم، مدیون مردم خودمان و انقلاب اسلامی هستم، بلکه هر جایی در این دنیا مظلوم و شیعه و مسلمانی هست، به او #مدیون هستم.
هر جا کسی علیه ظلم می جنگد، من باید حضور پیدا کنم، من به او مدیونم. گریه من #استغفار به درگاه حضرت حق بود.🌷
☘️☘️☘️🌹🌹🌹☘️☘️☘️
#خاطرات_شهدا
#دفاع_از_مظلوم
#صیاد_شیرازی
#قدس
#فلسطین
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#زندگی_شهدایی
#شهیدِ_ابوالفضلی
از دست ندهید👌
🌷مقارن با ایام ماه مبارک #رمضان در محله سیچان اصفهان به دنیا آمد.
پزشکان گفته بودند به خاطر بیماری شدید این مادر، بعید است بچه زنده بماند. اما خدا خواست که او بماند.
چهار سال از عمرش گذشت. این پسر به قدری مریض و ضعیف است که تا کنون بجز شیر و دارو چیز دیگری نخورده. وقتی هم پزشک او را معالجه کرد گفت: به خاطر مصرف زیاد دارو، کبد بچه از بین رفته و امیدی به زنده ماندنش نیست.😢
پدرش او را #نذر_حضرت_اباالفضل علیه السلام کرد و با عنایت حضرت #شفا یافت تا اینکه بعدها قهرمان ورزشهای رزمی شد.💪
مثل خیلی از نوجوانان آن دوران، تاریخ تولد شناسنامهاش را تغییر داد تا توانست به #جبهه اعزام شود.
در عملیات #محرم از ناحیه سر و دست و پا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت.
وقتی برای آخرین بار راهی جبهه میشد در پاسخ مادرش که پرسید کی برمیگردی؟ جواب داد هر وقت راه #کربلا باز شد.
در فروردین 62 برای شرکت در عملیات #والفجر1 راهی #فکه شد.
آنقدر شجاعت و مدیریت داشت که مسئول یکی از دستههای #گروهان_اباالفضل علیه السلام شد.
در جریان حمله مورد اصابت گلوله تیر بار قرار گرفت و #هر_دو_پایش را تقدیم نمود اما شجاعانه مقاومت کرد و مظلومانه به #شهادت رسید.😭
شانزده سالش تمام شده بود که پرکشید، شانزده سال بعد هم برگشت درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا میشد.🤔
آمده بود به خواب مسئول گروه #تفحص و گفته بود که #پیکرش کجاست
و اینکه موقعش شده من برگردم ...
نذر آقا اباالفضل شده بود. ارادت عجیبی هم به آقا داشت. تو گروهان ابوالفضل بود. نمیدانم چه کسی هماهنگ کرده بود شب #تاسوعا پیکرش بازگشت
همان شب پیکرش را آوردند مسجد. پیکر علیرضا همراه دسته عزادار بود. همه فریاد میزدند
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
صبح روز تاسوعا تشییع و به خاک سپرده شد. و حالا برات کربلا میدهد و گره باز میکند.🌷
🍀🍀🍀🌹🌹🌹🍀🍀🍀
📚مسافر کربلا شهید دانش آموز علیرضا کریمی
#خاطرات_شهدا
#شهید_دانش_آموز
#نوجوان
#مدیونیم
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#زندگی_شهدایی
#طلبه_امام_زمانی
🌷در یکی از خطوط پدافندی منطقه مهران، همراه با علی مستقر بودیم.
یک روز متوجه رفتار غیرعادی علی شدیم. هرچه اصرار کردیم حرفی نزد فقط گفت: باید بروم خدمت آیتالله اشرفی اصفهانی در کرمانشاه.
ظاهراً در خواب پیغامی از #امام_عصر علیهالسلام شنیده بود که باید منتقل میکرد.
علی راهی کرمانشاه و مستقیم به منزل آیتالله اشرفی اصفهانی میرود. روز جمعه بود.
پاسدارها میگویند: چیکار داری؟
میگوید: پیامی برای آیتالله دارم ...
میگویند تو کیستی؟
میگه یه #بسیجی و آنها راهش نمیدهند ...
از علی آقا اصرار و از پاسداران امتناع.
در نهایت علی آقا تصمیم به بازگشت میگیرد
هنوز از کوچه دور نشده بود که، آیتالله اشرفی دوان دوان از منزل بدون عبا و عمامه بیرون آمده و خطاب به محافظان میگوید: شما یک جوان را ندیدید که سراغ مرا گرفته و پیامی آورده باشد.
پاسدارها ماجرا را گفته و سریع میروند تا او را پیدا کنند ...
آیتالله همان سر کوچه منتظر ماند تا ایشان را آوردند.
محافظان میگفتند آنها همدیگر را در آغوش کشیدند و رفتند داخل منزل
آیتالله عابدی (راوی این خاطره) ادامه میدهد:
پس از دقایقی سکوت آیتالله اشرفی این شعر حافظ را خواند:
ای پیک راستان خبر یار ما بگو
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم، غم مخور
با یار آشنا سخن آشنا بگو
بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان
با این گدا حکایت آن پادشه بگو ...
سکوت در جلسه حاکم بود. #شهید_سیفی در پاسخ غزل دیگری از حافظ میخواند.
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
در این شعر ابیاتی هست که میگه: دیشب به خدمتش رسیدم و مولایم را در آغوش گرفتم و سخنانی شنیدهام و ...🌷
🍀🍀🍀🌹🌹🌹🍀🍀🍀
📚بیا مشهد. زندگی و خاطرات شهید علی سیفی
شهیدی که امام زمان او را به مشهد دعوت کرد و ...
#خاطرات_شهدا
#شفا
#دیدار_با_امام_زمان
#شهید_سیفی
#بیا_مشهد
📌 قرارگاه معنویت 👇
🆔https://eitaa.com/Gh_Manaviyat
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#پنجشنبههای_شهدایی
#طلبه_امام_زمانی
#باز_نشر
🌷در یکی از خطوط پدافندی منطقه مهران، همراه با علی مستقر بودیم.
یک روز متوجه رفتار غیرعادی علی شدیم. هرچه اصرار کردیم حرفی نزد فقط گفت: باید بروم خدمت آیتالله اشرفی اصفهانی در کرمانشاه.
ظاهراً در خواب پیغامی از #امام_عصر علیهالسلام شنیده بود که باید منتقل میکرد.
علی راهی کرمانشاه و مستقیم به منزل آیتالله اشرفی اصفهانی میرود. روز جمعه بود.
پاسدارها میگویند: چیکار داری؟
میگوید: پیامی برای آیتالله دارم ...
میگویند تو کیستی؟
میگه یه #بسیجی و آنها راهش نمیدهند ...
از علی آقا اصرار و از پاسداران امتناع.
در نهایت علی آقا تصمیم به بازگشت میگیرد
هنوز از کوچه دور نشده بود که، آیتالله اشرفی دوان دوان از منزل بدون عبا و عمامه بیرون آمده و خطاب به محافظان میگوید: شما یک جوان را ندیدید که سراغ مرا گرفته و پیامی آورده باشد.
پاسدارها ماجرا را گفته و سریع میروند تا او را پیدا کنند ...
آیتالله همان سر کوچه منتظر ماند تا ایشان را آوردند.
محافظان میگفتند آنها همدیگر را در آغوش کشیدند و رفتند داخل منزل
آیتالله عابدی (راوی این خاطره) ادامه میدهد:
پس از دقایقی سکوت آیتالله اشرفی این شعر حافظ را خواند:
ای پیک راستان خبر یار ما بگو
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم، غم مخور
با یار آشنا سخن آشنا بگو
بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان
با این گدا حکایت آن پادشه بگو ...
سکوت در جلسه حاکم بود. #شهید_سیفی در پاسخ غزل دیگری از حافظ میخواند.
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
در این شعر ابیاتی هست که میگه: دیشب به خدمتش رسیدم و مولایم را در آغوش گرفتم و سخنانی شنیدهام و ...🌷
🍀🍀🍀🌹🌹🌹🍀🍀🍀
هدیه محضر همه شهدای اسلام صلواتی هدیه کنیم.
📚بیا مشهد. زندگی و خاطرات شهید علی سیفی
شهیدی که امام زمان او را به مشهد دعوت کرد و ...
#خاطرات_شهدا
#شفا
#دیدار_با_امام_زمان
#شهید_سیفی
#بیا_مشهد
🏴قرارگاه معنویت 👇
╭┅─────────────┅╮
🌷 @Gh_Manaviyat 🌷
╰┅─────────────┅╯
┈••✾•🌿🌷🌿•✾••┈
#پنجشنبههای_شهدایی
💐بهترین مادر دنیا
متن زیر بخشی از صحبت های عاشقانه و عارفانه شهید ناصریان است که درباره خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها عنوان شده است :
از مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، از بهترین مادر دنیا صحبت کردن ، برایم مشکل است . زهرا زهرا زهرا یا زهرا . زهرا مادر پهلو شکسته ماست . مادری که برای خدا زیست و همه زندگی اش جلوه ای خدائیست . مادری که از هر چه تجمّل و زیور آلات به دور بود .مادری که علرغم همه داشتن ها ، خود را از رفاه مادّی محروم میکرد.
مادری که هر چه داشت ، ایثار میکرد . صائم بود و خستگی ناپذیر ، مادری که الگوست برای تمام مادران و زنان عالم و تنها زنی بود که هم کفو با علی علیه السلام بود و علی نیز تنها مردی بود که هم کفو با زهرا سلام الله علیها بود .
قبل از اینکه به اینجا(جبهه) بیایم ، کم میشناختمش و با هم میانه ای نداشتیم . در یکی از دعاهای توسّل ، که شبی از ده شب اوّل آمدنم ، بر پا شده بود ، یک مرتبه حس کردم انگار میان من و زهرا سلام الله علیها حجابی نیست . من او را نمیدیدم ، امّا انگار او حرفهایم را میشنید و من هم پشت سر هم با او حرف میزدم و درد دل میکردم و این برنامه شبهای بعد هم در دعاهای توسّل و در خلوت بیابان ها ادامه داشت. هرگاه مسئله ای دارم یا مشکلی که حل نمیشود ، به سراغش میروم . اگر خالص شویم و تزکیه پیدا کنیم «انشاالله» ، توسّل به حضرت زهرا سلام الله علیها سریع الاجابه است . البته هر خواسته ای هم که اشتباه بوده یا زود بوده ، جواب نداده ، و به نحوی هم فهمانده که چرا جواب نداده است .
حال اینکه میگویم مادرم زهرا سلام الله علیها ، به این دلیل است که سیّد هستم و زهرا سلام الله علیها را مثل مادرم میدانم و انگار محرم هستیم . من او را مثل مادر واقعی صدا میکردم و او اشکالی نمیگرفت و میدانم که اگر اشکالی بود ، حتما به نحوی توضیح میداد. زهرا سلام الله علیهامادر همه سادات است ، سیّدها حواسشان جمع باشد ، گناهشان دوبرابر و ثوابشان نیز دو برابر به حساب می آید ، آبروی مادرشان را حفظ کنند . البته زهرای مرضیه سلام الله علیها مادر همه است و اختصاصی نیست .
💐هدیه محضر #امام_امت و همه #شهدا و #علمای_اسلام صلوات هدیه کنیم.
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#ارادت_شهدا_به_حضرت_زهرا
#خاطرات_شهدا
#شهید_ناصریان
🌷🍃
🍃🌷🍃
🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷🍃
💐قرارگاه معنویت 👇
╭┅─────────────┅╮
🌷 @Gh_Manaviyat 🌷
╰┅─────────────┅╯