✍وقتی به دختر 🧕و پسر 🧑نوجوانتون اجازه میدید بیرویه #موسیقی_عاشقانه 🎶گوش کنه، اتفاقی که براش میفته اینه:
در قلبش یک ایکس 🚫حک میشه و از اون به بعد فقط به دنبال پیدا کردن کسی هست که اون جای خالی رو براش پر کنه🤦♀💔 و به جملات عاشقانهش معنی بده در حالی که هنوز گرگ رو از عاشق باز نمیشناسه!!🚫😞
#تربیت_دینی
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#حدیث رسول اکرم(ص)❤️ #تربیت_فرزند 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
❣ #حدیث
💐 #بهار مومن از #شب_یلدا آغاز میشود.
🖊 پیامبر اکرم «صلّی الله عليه وآله»⇩:
✔️ ↫ #زمستان بهار مؤمن است، از شب های طولانی اش برای شب زنده داری، و از روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد.
📚 {وسائل الشیعه،ج7،ص302}
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
4_6042136794894436412.mp3
21.63M
#بشنوید
▪︎مناجات با امام زمان🌿
▪︎ بسیار دلنشین
🎙با نوای: #حاج_مهدی_رسولی
#امام_زمان
#جمعه
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هر چیزی به وقتش
➕ چند مثال از گفتگوهای غلط بین زن و شوهر
🔰 #استاد_پناهیان
#خانواه
#همسرداری
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
May 11
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍تمرین ادب؛ اولین مرحلۀ فراگیری مهارت مبارزه با نفس در کودکان 💥«مبارزه با نفس» به معنای پاسخ منفی ب
😇ادب» مخصوص آدمهای قوی است
اول باید بچهها را به شخصیتهایی قوی و استوار تبدیل کنیم👏
اینها باید سرِ زبان همه باشد🔰
«مرد باش، قوی باش، محکم باش»
این کلمات خیلی کلمات خوبی است، یا آن کلمهای که امام صادق(ع) مطرح میکند✍
😇 به عنوان اینکه «مؤدب باش» ادب مخصوص آدمهای قوی است،💯
🛑 آدمهای ضعیف🔰
❗️زیرآبی میروند،
🔺 دروغ میگویند،
❌ خالی میبندند،
ولی آدم قوی اینطوری نیست.💪👏
⛔️ آدم ضعیف حسودی میکند،💯
ولی آدم قوی حسودی نمیکند.👌👏
🔸ما باید اول جوانهایمان را به یک شخصیتهای استوار تبدیل کنیم.
فکر میکنم سرِ این اهداف بین خانه
و مدرسه باید یک توافقنامهای امضاء بشود✔️
🏡تا خانه و مدرسه با هم همکاری کنند.
🏫 اگر در خانه به روالِ مدرسه عمل نشود،♨️
👦بچه «دو آب و هوایی» میشود، و از نظر تربیتی صدمه میخورَد.💯
💥خانه و مدرسه باید با هم همکاری کنند و خصوصاً مادرها باید در جریان تربیت بچهها در مدرسه باشند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷
مدرسه خوب چه مدرسه ی هست ⁉️
#تربیت_فرزند
#ادب_فردی
#معجزه_ادب
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
دلانه✨
◗وَاذْكُرِاسْمَرَبِّكَوَتَبَتَّلْإِلَيْهِتَبْتِيلًا
+زمل۸
ونامپروردگارترایادکنو
تنهابـــــهاودلببنـــــد💕"
•
•
بـــــهرفاقتتفکـــــرمیکنـــــم. . .
بههمیشهبودنت!
بهاینکهدیگرواژهی تنهایــــی برایــــممعنایینـــدارد❤️🩹
توهستیوبهکاربردنکلمهی«تنهایی»
خیانتاست
بــــهساحتدوستـــــیمـــــن با تو🥲:)
#دلانه ،، #خدا
#شب_بخیر
#شبانه
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
🔸🌺🔻🔹 #رمان #دختر_شینا 8 🗓 روزها پشت سر هم می آمدند و می رفتند. گاهی "صمد" تندتند به سراغم می آمد و
🔹🌺🔹🌹
#رمان
#دختر_شینا 9
قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند آمده بود...
_/\|/\❤️
🌷 صمد که صدایم را شنیده بود، از وسطِ دریچه خم شد توی اتاق.
صورتش را دیدم. با تعجب داشت نگاهم می کرد
💓 تصویرِ آن نگاه و آن چهره مهربان تپش قلبم را بیشتر کرد....
اشاره کردم به بقچه. خندید و با شادی بقچه را بالا کشید.
🎊🎉 دوستانِ صمد روی پشت بام دست می زدند و پا می کوبیدند. بعد هم پایین آمدند و رفتند توی آن یکی اتاق که مردها نشسته بودند.
بعد از شام، خانواده ها درباره مراسمِ عقد و عروسی صحبت کردند.💍
🌺 فردای آن روز مادرِ صمد به خانه ما آمد و ما را برای ناهار دعوت کرد. مادرم مرا صدا کرد و گفت: «قدم جان! برو و به خواهرها و زن داداش هایت بگو فردا گَلین خانم همه شان را دعوت کرده.»
🔹چادرم را سرکردم و به طرفِ خانه خواهرم راه افتادم. سرِ کوچه "صمد" را دیدم. یک سبد روی دوشش بود. تا من را دید، انگار دنیا را به او داده باشند، خندید و ایستاد و سبد را زمین گذاشت و گفت: «سلام.» 😊✋
💥 برای اولین بار جوابِ سلامش را دادم؛ اما انگار گناهِ بزرگی انجام داده بودم، تمامِ تنم می لرزید. مثل همیشه پا گذاشتم به فرار...
🔹 خواهرم توی حیاط بود. پیغام را به او دادم و گفتم: «به خواهرها و زن داداش ها هم بگو.»
🔶 بعد دو تا پا داشتم و دو تا هم قرض کردم و دویدم. می دانستم "صمد" الان توی کوچه ها دنبالم می گردد. می خواستم تا پیدایم نکرده، یک جوری گم و گور شوم.
❇️ بین راه دایی ام را دیدم. اشاره کردم نگه دارد. بنده خدا ایستاد و گفت: «چی شده قدم؟! چرا رنگت پریده؟!»
گفتم: «چیزی نیست. عجله دارم، می خواهم بروم خانه.»
دایی خم شد و درِ ماشین را باز کرد و گفت: «پس بیا برسانمت.»
🚗 از خدا خواسته ام شد و سوار شدم. از پیچِ کوچه که گذشتیم، از توی آینه بغل ماشین، "صمد" را دیدم که سرِ کوچه ایستاده و با تعجب به ما نگاه می کرد‼️
مهمان بازی های بین دو خانواده شروع شده بود.
🌟 چند ماه بعد، پدرم گوسفندی خرید. نذری داشت که می خواست ادا کند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرد.
🚎 صبحِ زود سوارِ مینی بوسی شدیم، که پدرم کرایه کرده بود، گوسفند را توی صندوق عقبِ مینی بوس گذاشتیم تا برویم امامزاده ای که کمی دورتر، بالای کوه بود. 🐑
ماشین به کُندی از سینه کشِ کوه بالا می رفت.
راننده گفت: «ماشین نمی کِشد. بهتر است چند نفر پیاده شوند.»
🔷 من و خواهرها و زن برادر هایم پیاده شدیم. صمد هم پشت سرِ ما دوید. خیلی دوست داشت در این فرصت با من حرف بزند، امّا من یا جلو می افتادم و یا می رفتم وسطِ خواهرهایم می ایستادم و با زن برادرهایم صحبت می کردم. 🚫
آه از نهادِ صمد درآمده بود...
بالاخره به امامزاده رسیدیم. گوسفند را قربانی کردند و چندنفری گوشتش را جدا و بین مردمی که آن حوالی بودند تقسیم کردند.
قسمتی را هم برداشتند برای ناهار، و آبگوشتی بار گذاشتند.🍜
🌳 نزدیکِ امامزاده، باغِ کوچکی بود که وقف شده بود. چندنفری رفتیم توی باغ. با دیدن آلبالوهای قرمز روی درخت ها با خوشحالی گفتم: «آخ جون، آلبالو!» صمد رفت و مشغولِ چیدنِ آلبالو شد.🍒
🔸 چند بار صدایم کرد بروم کمکش؛ امّا هر بار خودم را سرگرمِ کاری کردم. خواهر و زن برادرم که این وضع را دیدند، رفتند به کمکش.
💝 صمد مقداری آلبالو چیده بود و داده بود به خواهرم و گفته بود: «این ها را بده به قدم. او که از من فرار می کند. این ها را برای او چیدم. خودش گفت خیلی آلبالو دوست دارد.»
⭕️ تا عصر یک بار هم خودم را نزدیکِ صمد آفتابی نکردم.
🔹 بعد از آن، صمد کمتر به مرخصی می آمد. مادرش می گفت: «مرخصی هایش تمام شده.» گاهی پنج شنبه و جمعه می آمد و سری هم به خانه ما می زد.
🎁 امّا برادرش، ستار، خیلی تندتند به سراغ ما می آمد. هر بار هم چیزی هدیه می آورد.
یک بار یک جفت گوشواره طلا برایم آورد. خیلی قشنگ بود و بعدها معلوم شد پولِ زیادی بابتش داده. 💵
⌚️یک بار هم یک ساعت مچی آورد.
پدرم وقتی ساعت را دید، گفت: «دستش درد نکند. مواظبش باش. ساعتِ گران قیمتی است. اصلِ ژاپن است.»
🖋 ادامه دارد....
نویسنده؛ #بهناز_ضرابی_زاده
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
#سلام_ای_گل_غایب
آبها نام تو را زمزمه می كنند
درختها به احترام تو سبز میشوند
نسیم دعای ندبه را
در گوش سروها میخواند
شكفتن گل رویت بهترین هدیه
برای منتظران است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ❣ #حدیث 💐 #بهار مومن از #شب_یلدا آغاز میشود. 🖊 پیامبر اکرم «صلّی الله عليه وآله»⇩:
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
⭐️ #حدیث
✍غربال میشوید…!
🌹امام باقر «علیه السلام»⇩:
✙↫🌺فرج ما حاصل
نمیشود تا این که شما مردم غربال شوید،
دوباره غربال شوید و سه باره غربال شوید،
تا افراد گنه کار بروند و پاکان بمانند.
📚{بحار الانوار،ج۵۲،ص۱۱۳}
#امام_زمان
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍂🍃
👈 بچه اگر چیزی را در کوچه پیدا کند و بردارد، به حکم غریزه اش است؛ اما وقتی شروع به جست و جوی صاحب آن چیز می کند، به حکم فطرتش است
👈 فرق بین فطرت و غریزه این است که غریزه می گوید: تملک کن مال توست
اما فطرت می گوید: مال تو نیست تصرف نکن
🌱 عالم ربانی آیت الله حائری شیرازی
📚 تربیت دینی کودک
#تربیت_فرزند
#تربیت_نوردیده
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
◗حجاب . . .
بوتھ ی خوش بوے گل عفاف است(꧇
°
°
#ریحانه🌱
🆔 @Ghadami_Bara_Zoohor