فال خوب بزنید💚
#استاد_فرحزاد
🪴پی نوشت: خیلی از مشکلات ما با مراقبت از کلاممون و حرفهایی که به شوخی و جدی میزنیم حل میشن.
متاسفانه ما از قدرت فوق العاده کلاممون غافلیم و گاهی بر علیه خودمون از این نیروی قدرتمند استفاده میکنیم.
این بیت شعر و خیلی تکرار کنید تا ملکه ذهنتون بشه .
💌جز نیک نپندارم و جز نیک نگویم
تا نیک شود جمله به جمله روزگارم 💚
#اسرارالهیآرامش
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor⚘️🌱
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
📌#جلسه_چهارم 📝موضوع :#آموزش_مدیریت_تمایلات_برای_نوجوانان #قسمت_چهارم شما جلو بچه دوتا وسیله بگذارا
📌#جلسه پنجم
📝موضوع :#آموزش_مدیریت_تمایلات_برای_نوجوانان
#قسمت_پنجم
بنابراین اگرکسی میخواد کارفرهنگی انجام بده
🔸اول از همه برای مخاطب جا بندازه چه زمانی انتخاب های ارزشمند میشود 🤔
✔️یادبگیرم باید جلو بعضی ازخواسته هام بایستم ✔️ قرارنیست هرکاری دلم خواست انجام بدهم اتفاقا من هرکاری که دلم نمیخواهد انجام بدهم
🔹برای حضرت امام ره قورمه سبزی آوردند خیلی قورمه سبزی دوست داشتند یکی از آشنا هاش قورمه سبزی آوردندبراش گفتندآقا بفرمایید حضرت امام یه نگاهی کردندوگفتندخیلی دوست دارم بخورم ولی نمیخورم گفتندآقا این حلاله تازه درست شده بفرمایید بخورید دیگه امام فرموده بودندچون خیلی دوست دارم بخورم این هوای نفس خیلی دوست داره این رو بخورم بعدااین هوای نفس سرسجاده نماز شب تورو اذیت میکنه✔️
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
📌#جلسه پنجم 📝موضوع :#آموزش_مدیریت_تمایلات_برای_نوجوانان #قسمت_پنجم بنابراین اگرکسی میخواد کارفرهنگ
ینی تااین حد حالا این مال کسانی هست که میخواهند امام وییشرو جامعه بشوندنمیگیم تااون حد ولی قله رو برین🌹 قله اینه جایی که معصوم فرمود✍
هرکس میخواد مسئول فرهنگی بشه امام جامعه بشه پیشرو جامعه بشه اول بایدروی خودش کار بکنه👉
ینی چی روی خودش کاربکنه؟🌹 ینی جلو خودش روبگیره این هواهای نفسانی خودش رو کنار بگذارد🌹 درروایت :هرکس هرچی دلش بخواد بخوره هرچی دلش بخوادبپوشه خدابه این آدم نگاه نمیکنه❌
🔸 دیگه اون وقت کسی خدابهش نگاه نکنه می تونه کارفرهنگی بکنه یه جاهای آدم جلو خودش روبگیره وجلو نفسش بایسته اصلا این درتعریف 🌹انسانیت هست👉 شما این رو هم قبول نداشته باشی انسانیت ایجاب میکنه🌹 از خواهش های نفسانی خودت بگذری👉 حاج آقا دین حرفش چیه🤔 درمقابل مدیریت تمایلات وازتمایلات سطحی خودت بگذری👌
امیرالمومنین علی ع فرمودند✍ النظامُ الدین مُخالفه الهوا" نخ تسبیح همه خوبی های دین مخالفت با نفسه🌹
یعنی شما به نمازنگاه کنی تمامش مبارزه با نفسه
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
ینی تااین حد حالا این مال کسانی هست که میخواهند امام وییشرو جامعه بشوندنمیگیم تااون حد ولی قله رو
الان سرجلسه یا کارداری یا کارفرهنگی میکنی صدای اذان میادحاضری ازکارت بگذری بری نماز بخونی🤔 یانه
🔸 ادب درمقابل پروردگاربجا بیار 👉نمازپرازمبارزه با نفسه🌹 چطوری بایستی چطوری وضو بگیری بایدمرتب باشه منظم باشه کمنشه زیادنشه نگاه نکنه این ورانورپرازمبارزه بانفسه🌹
🔸 روزه پرازمبارزه بانفسه این کارونکن اون رونخور این اصول روداره
🔸صدقه من دلم نمیخواد ازاون پول دل بکنمولی اگر دل کندم خداوندمتعال :مناین رو چند برابرش،میکنم ۷۰ تا بلا ازت دورمیکنم🌹 ولی تودل بکن ولی تو این علاقه سطحی رو کناربگذار✔️ تک تک اعمال دینی قاعده اش براین هست که مبارزه با نفس وجودداره و
🔰اصلا دین ینی برنامه جامع مبارزه با هوای نفس 👌
✳️واگه مبارزه بانفس نباشه فایده ی نداره شما به یک آدم✔️ مبارزه با نفس رو یادنده بعد این بشه وزیر مردم رو بیچاره میکنه این آدم بشه نماینده مجلس این جلو خودش رو نمی تونه بگیره یا بشه ریس جمهور این فردا گند میزنه بهمملکت به همه آدم ها معلومه این ازاون بچگی مبارزه با نفس رو یادنگرفته 👌تمرین نکرده ✔️ بهش یادندادند نمی تونه ✔️جلو خودش رو بگیره این پول زیاددید دست وپاش رو گم میکنه
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor🌱⚘️
🏞 او رها نمیکند!
✍🏻 عینصاد
❞ اين خيلى سادگى است كه آدمى خيال كند ربّى كه او را از خاك بلند كرده و پرورانده است، رهايش مىكند تا خوراك شيطان شود؛ مگر او مىگذارد كه مؤمنين ضايع شوند؟!
📚 #اخبات | ص ۳۶
#️⃣ #عکس #عکس_نوشته #سیر_و_سلوک
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor⚘️🌱
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حدس بزن این دست و انگشت کیه؟
چقدر زیباست🌱
@Ghadami_Bara_Zoohor ⚘️
#رأی_میدهم
❌ رأی نمیدهم چون همه نامزدها بد هستند!
☑️ پاسخ: این سخن، غیرمنطقی و غیرمنصفانه است.
❌ رأی نمیدهم چون نمایندگان قبلی برایمان کاری نکردند.
☑️ پاسخ: در مجلس قبلی، کارهای مثبت زیادی انجام شد. مسائل منفی هم رخ داد. پس به افراد بهتری رأی میدهیم تا کارهای مثبت بیشتر و کارهای منفی کمتر شود.
❌ رأی نمیدهم چون کسی را نمیشناسم که خوب باشد!
☑️ پاسخ: از دوستان و آشنایان و یا از جریانهای خوشسابقه تحقیق کنید.
❌ رأی نمیدهم چون اگر به کسی رأی بدهم و او خیانت کند، من در گناه او شریک خواهم بود!
☑️ پاسخ: اگر با تحقیق و تفکر رأی بدهیم، در گناه کسی شریک نخواهیم بود. ضمن اینکه پس از رأی دادن باید نمایندهی منتخب را «امر به معروف» و «نهی از منکر» کنیم، باید مطالبهگر باشیم (یعنی از او حساب بکشیم تا نتواند خطا کند).
❌ رأی نمیدهم چون رأی دادن، فایده ندارد!
☑️ پاسخ: آیا رأی ندادن فایده دارد؟ اتفاقاً رأی دادن فواید بسیار دارد. هر کار مهم و سودمندی در این کشور مستقیم یا غیرمستقیم به پشتوانه رأی و خواست مردم انجام میشود. کمترین فایده رأی دادن این است که ساختار اجتماعی و امنیت ایران مصون میماند.
🟣 تمام رسانههای ابلیس (رسانههای انگیسی، امریکایی، سعودی، صهیونیست و...) مردم را به رأی ندادن تشویق میکنند، چون میدانند که اگر مشارکت پایین باشد، پس از آن میتوانند به ایران (نه فقط به نظام، بلکه به ایران) ضربات محکمی بزنند.
✍🏻 مهدی رستمی | باستاننامه:
#ایران
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
🌷 #دختر_شینا – قسمت ۲۷ قابلمهی غذا را آوردم. گفتم: « آن را ولش کن بیا شام بخوریم، خیلی گرسنهام
🌷 #دختر_شینا – قسمت ۲۸
💥 توی قایش، یکی دو نفر بیشتر تلویزیون نداشتند. مردم ریخته بودند جلوی خانهی آنها. حیاط و کوچه از جمعیت سیاهی میزد. میگفتند: « قرار است تلویزیون فیلم ورود امام و سخنرانی ایشان را پخش کند. » خیلی از پسرهای جوان و مردها همان موقع ماشین گرفتند و رفتند تهران.
💥 چند روز بعد، صمد آمد، با خوشحالی تمام. از آن وقتی که وارد خانه شد، شروع کرد به تعریف کردن. میگفت: « از دعای خیر تو بود حتماً. توی آن شلوغی و جمعیت خودم را به امام رساندم. یک پارچه نور است امام. نمیدانی چقدر مهربان است. قدم! باورت میشود امام روی سرم دست کشید. همان وقت با خودم و خدا عهد و پیمان بستم سرباز امام و اسلام شوم. قسم خوردهام گوش به فرمانش باشم. تا آخرین نفس، تا آخرین قطرهی خونم سربازش هستم. نمیدانی چه جمعیتی آمده بود بهشت زهرا. قدم! انگار کل جمعیت ایران ریخته بود تهران. مردم از خیلی جاها با پای پیاده خودشان را رسانده بودند بهشت زهرا. از شب قبل خیابانها را جارو کرده بودند، شسته بودند و وسط خیابانها را با گلدان و شاخههای گل صفا داده بودند. نمیدانی چه عغظمت و شکوهی داشت ورود امام. مرد و زن، پیر و جوان ریخته بودند توی خیابانها. موتورم را همینطوری گذاشته بودم کنار خیابان. تکیهاش را داده بودم به درخت، بدون قفل و زنجیر. رفته بودم آنجایی که امام قرار بود سخنرانی کند. بعد از سخنرانی امام، موقع برگشتن یکدفعه به یاد موتور افتادم. تا رسیدم، دیدم یک نفر میخواهد سوارش شود. به موقع رسیده بودم. همان لحظه به دلم افتاد. اگر برای این مرد کاری انجام دهم، بیاجر و مزد نمیماند. اگر دیرتر رسیده بودم، موتورم را برده بودند. »
💥 بعد زیپ ساکش را باز کرد و عکس بزرگی را که لوله کرده بود، درآورد. عکس امام بود. عکس را زد روی دیوار اتاق و گفت: « این عکس به زندگیمان برکت میدهد. »
💥 از فردای آن روز، کار صمد شروع شد. میرفت رزن فیلم میآورد و توی مسجد برای مردم پخش میکرد. یک بار فیلم ورود امام و فرار شاه را آورده بود. میخندید و تعریف میکرد وقتی مردم عکس شاه را توی تلویزیون دیدند، میخواستندتلوزیون را بشکنند.
💥 بعد از عید، صمد رفت همدان. یک روز آمد و گفت: « مژده بده قدم. پاسدار شدم. گفتم که سرباز امام میشوم. »
آنطور که میگفت، کارش افتاده بود توی دادگاه انقلاب. شنبه صبح زود میرفت همدان و پنجشنبه عصر میآمد. برای اینکه بدخلقی نکنم، قبل از اینکه اعتراض کنم، میگفت: « اگر بدانی چقدر کار ریخته توی دادگاه. خدا میداند اگر به خاطر تو و خدیجه نبود، این دو روز هم نمیآمدم. »
💥 تازه فهمیده بودم دوباره حامله شدهام. حال و حوصله نداشتم. نمیدانستم چطور خبر را به دیگران بدهم. با اوقات تلخی گفتم: « نمیخواهد بروی همدان. من حالم خراب است. یک فکری به حالم بکن. انگار دوباره حامله شدهام. »
بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، زود دستهایش را گرفت رو به آسمان و گفت: « خدا را شکر. خدا را صد هزار مرتبه شکر. خدایا ببخش این قدم را که اینقدر ناشکر است. خدایا! فرزند خوب و صالحی به ما عطا کن. »
💥 از دستش کفری شده بودم. گفتم: « چی؟! خدا را شکر، خدا را شکر. تو که نیستی ببینی من چقدر به زحمت میافتم. دستتنها توی این سرما، باید کهنه بشویم. به کارِ خانه برسم. بچه را تر و خشک کنم. همهی کارهای خانه ریخته روی سر من. از خستگی از حال میروم. »
💥 خندید و گفت: « اولاً هوا دارد رو به گرمی میرود. دوماً همینطوری الکی بهشت را به شما مادران نمیدهند. باید زحمت بکشید. » گفتم: « من نمیدانم. باید کاری بکنی. خیلی زود است، من دوباره بچهدار شوم. »
گفت: « از این حرفها نزن. خدا را خوش نمیآید. خدیجه خواهر یا برادر میخواهد. دیر یا زود باید یک بچهی دیگر میآوردی. امسال نشد، سال دیگر. اینطوری که بهتر است. با هم بزرگ میشوند. »
💥 یکجوری حرف میزد که آدم آرام میشد. کمی تعریف کرد، از کارش گفت، سر به سر خدیجه گذاشت. بعد هم آنقدر برای بچهی دوم شادی کرد که پاک یادم رفت چند دقیقه پیش ناراحت بودم.
صمد باز پیش ما نبود. تنها دلخوشیام این بود که از همدان تا قایش نزدیکتر از همدان تا تهران است.
🔰ادامه دارد...🔰
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
❣#سلام_امام_زمانم❣
🌱سبز سبز،
جان ما و جای تو!
گرم گرم،
قلب ما و دستان تو ...
چه شادمانه جان و دلم را برای آمدنت مهیا کردهام!
بهارِ جانها!
🌱طراوت هدیهای است که به یمن قدوم تو نصیب زمین خواهد شد!
تو شکوفهی کدامین باغی که با تو چهار فصل دنیا بهار میشود؟!
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#امام_زمان ارواحنا فداه ❤️
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor