eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
175 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
. ﷽اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا... لبخند‌آقـا‌نصیبتون))) 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
‍ 🌷 #دختر_شینا – قسمت ۲۶ 💥 دو روز از رفتن صمد می‌گذشت. برای نماز صبح که بیدار شدم، احساس کردم حالم
‍ 🌷 – قسمت ۲۷ قابلمه‌ی غذا را آوردم. گفتم: « آن را ولش کن بیا شام بخوریم، خیلی گرسنه‌ام. » نیامد.نشستم و نگاهش کردم. دیدم یک‌دفعه را دیو را گذاشت زمین و بلند شد.بشکنی توی هوا زد و دور اتاق چرخید.بعد رفت سراغ خدیجه او را از توی گهواره برداشت.بغلش کرد و بوسید. و روی یک دست بلندش کرد. به هول از جا بلند شدم و بچه را گرفتم و گفتم: «صمد چه خبر شده. بچه را چه‌کار داری. این بچه هنوز یک ماهش هم نشده. چلّه‌گی دارد. دیوانه‌اش می‌کنی!» میخندید و می‌چرخید و می‌گفت: «خدایا شکرت.خدایا شکرت! » خدیجه را توی گهواره گذاشتم. آمد و شانه‌هایم را گرفت و تکانم داد. بعد سرم را بوسید و گفت: « قدم! امام دارد می‌آید. امام دارد می‌آید. الهی قربان تو و بچه‌ات بروم که این قدر خوش‌قدمید.» بعد کتش را از روی جالباسی برداشت. ماتم برده بود. گفتم: «کجا؟!» گفت: «می‌روم بچه‌ها را خبر کنم. امام دارد می‌آید!» این‌ها را با خنده می‌گفت و روی پایش بند نبود. خدیجه از سر و صدای صمد خواب‌زده شده بود. گفتم: «پس شام چی؟! من گرسنه‌ام.» برگشت و تیز نگاهم کرد و گفت:«امام دارد می‌آید. آن‌وقت تو گرسنه‌ای.به جان خودم من اشتهایم کور شد. سیر سیرم.» مات و مبهوت نگاهش کردم.گفتم:«من شام نمی‌خورم تا بیایی.»خیلی گذشت.نیامد. دیدم دلم بدجوری قار و قور می‌کند. غذایم را کشیدم و خوردم.سفره را تا کردم که خدیجه بیدار شد. بچه گرسنه‌اش بود.شیرش را دادم.جایش را عوض کردم و خواباندمش توی گهواره.نشستم و چشم دوختم به سیاهی شب که از پشت پنجره پیدا بود. همان‌طوری خوابم برد. خیلی از شب گذشته بود که با صدای در از خواب پریدم. صمد بود. آهسته گفت: « چرا این‌جا خوابیدی؟! » خواب از سرم پرید ، گفتم: « شام خوردی؟! » نشست کنار سفره و گفت: « الان می‌خورم. » خدیجه از خواب بیدار شده بود. لحاف را کنار زدم. خواستم بلند شوم. گفت: « تو بگیر بخواب، خسته‌ای. » نیم‌خیز شد و همان‌طور که داشت شام می‌خورد، گهواره را تکان داد. خدیجه آرام آرام خوابش برد. بلند شد و چراغ را خاموش کرد. گفتم: « پس شامت؟! » گفت: « خوردم. صبح زود که برای نماز بلند شدم، دیدم دارد ساکش را می‌بندد. بغض گلویم را گرفت. گفتم: « کجا؟! » گفت: « با بچه‌های مسجد قرار گذاشتیم بعد از اذان راه بیفتیم. گفتم که، امام دارد می‌آید. » یک‌دفعه اشک‌هایم سرازیر شد. گفتم: « از آن وقت که اسمت روی من افتاد، یا سرباز بودی، یا دنبال کار. حالا هم که این‌طور. گناه من چیست؟! از روز عروسی تا حالا، یک هفته پیشم نبودی. رفتی تهران پی کار، گفتی خانه‌مان را بسازیم، می‌آیم و توی قایش کاری دست و پا می‌کنم. نیامدی. من که می‌دانم تهران بهانه است.افتاده‌ای توی خط تظاهرات و اعلامیه پخش کردن و از این‌جور حرف‌ها.تو که سرت توی این حرف‌ها بود، چرا زن گرفتی؟!چرا مرا از حاج‌آقایم جدا کردی.زن گرفتی که این‌طور عذابم بدهی.من چه گناهی کرده‌ام. شوهر کردم که خوشبخت شوم. نمی‌دانستم باید روز و شب زانوی غم بغل کنم و بروم توی فکر و خیال که امشب شوهرم می‌آید،فردا شب می‌آید» خدیجه با صدای گریه‌ی من از خواب بیدار شده بود و گریه می‌کرد. صمد رفت گهواره را تکان داد و گفت:«راست می‌گویی. هر چه تو بگویی قبول دارم. ولی به جان قدم، این دفعه دیگر دفعه‌ی آخر است. بگذار بروم امامم را ببینم و بیایم. اگر از کنارت جم خوردم،  هر چه دلت خواست بگو.» خدیجه اتاق را روی سرش گذاشته بود.بندهای گهواره را باز کردم و بچه را بغل گرفتم.گرسنه‌اش بود. آمد، نشست کنارم.خدیجه را بوسید. صدایش را عوض کرد و با لحن بچه‌گانه‌ای گفت:«شرمنده‌ی تو و مامانی هستم.قول می‌دهم از این به بعد کنارتان باشم.آقای خمینی دارد می‌آید.تو و مامان دعا کنید صحیح و سالم بیاید.» بعد بلند شد و به من نگاه کرد و با یک حالتی گفت: «قدم! نفس تو خیر است. تازه از گناه پاک شده‌ای.برای امام دعا کن به سلامت هواپیمایش بنشیند.» با گریه گفتم:«دلم برایت تنگ می‌شود. من کی تو را درست و حسابی ببینم...» چشم‌هایش سرخ شد گفت:«فکر کردی من دلم برای تو تنگ نمی‌شود؟!بی‌انصاف! اگر تو دلت فقط برای من تنگ می‌شود، من دلم برای دو نفر تنگ می‌شود.» چند روز بعد،انگار توی روستا زلزله آمده باشد،همه ریختند توی کوچه‌ها،میدان وسط ده و روی پشت‌بام‌ها.مردم به هم نقل و شیرینی تعارف می‌کردند.زن‌ها تنورها را روشن کرده و نان و کماج می‌پختند.می‌گفتند: « امام آمده. »در آن لحظات به فکر صمد بودم. می‌دانستم از همه‌ی ما به امام نزدیک‌تر است.دلم می‌خواست پرواز میکردم و می‌رفتم پیش او و با هم می‌رفتیم و امام رامیدیدیم. 🔰ادامه دارد...🔰 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ... 🌱سلام بر مولایی که با طلوع شمس وجودش، مجالی برای ظلم و ظلمت باقی نخواهد ماند. سلام بر او و بر لحظه‌ای که با دیدن روی ماهش، زمین و زمان غرق سرور خواهد شد.✨ 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فال خوب بزنید💚 🪴پی نوشت: خیلی از مشکلات ما با مراقبت از کلاممون و حرفهایی که به شوخی و جدی میزنیم حل میشن. متاسفانه ما از قدرت فوق العاده کلاممون غافلیم و گاهی بر علیه خودمون از این نیروی قدرتمند استفاده می‌کنیم. این بیت شعر و خیلی تکرار کنید تا ملکه ذهنتون بشه . 💌جز نیک نپندارم و جز نیک نگویم تا نیک شود جمله به جمله روزگارم 💚 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor⚘️🌱
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
📌#جلسه_چهارم 📝موضوع :#آموزش_مدیریت_تمایلات_برای_نوجوانان #قسمت_چهارم شما جلو بچه دوتا وسیله بگذارا
📌 پنجم 📝موضوع : بنابراین اگرکسی میخواد کارفرهنگی انجام بده 🔸اول از همه برای مخاطب جا بندازه چه زمانی انتخاب های ارزشمند میشود 🤔 ✔️یادبگیرم باید جلو بعضی ازخواسته هام بایستم ✔️ قرارنیست هرکاری دلم خواست انجام بدهم اتفاقا من هرکاری که دلم نمیخواهد انجام بدهم 🔹برای حضرت امام ره قورمه سبزی آوردند خیلی قورمه سبزی دوست داشتند یکی از آشنا هاش قورمه سبزی آوردندبراش گفتندآقا بفرمایید حضرت امام یه نگاهی کردندوگفتندخیلی دوست دارم بخورم ولی نمیخورم گفتندآقا این حلاله تازه درست شده بفرمایید بخورید دیگه امام فرموده بودندچون خیلی دوست دارم بخورم این هوای نفس خیلی دوست داره این رو بخورم بعدااین هوای نفس سرسجاده نماز شب تورو اذیت میکنه✔️
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
📌#جلسه پنجم 📝موضوع :#آموزش_مدیریت_تمایلات_برای_نوجوانان #قسمت_پنجم بنابراین اگرکسی میخواد کارفرهنگ
ینی تااین حد حالا این مال کسانی هست که میخواهند امام وییشرو جامعه بشوندنمیگیم تااون حد ولی قله رو برین🌹 قله اینه جایی که معصوم فرمود✍ هرکس میخواد مسئول فرهنگی بشه امام جامعه بشه پیشرو جامعه بشه اول بایدروی خودش کار بکنه👉 ینی چی روی خودش کاربکنه؟🌹 ینی جلو خودش روبگیره این هواهای نفسانی خودش رو کنار بگذارد🌹 درروایت :هرکس هرچی دلش بخواد بخوره هرچی دلش بخوادبپوشه خدابه این آدم نگاه نمیکنه❌ 🔸 دیگه اون وقت کسی خدابهش نگاه نکنه می تونه کارفرهنگی بکنه یه جاهای آدم جلو خودش روبگیره وجلو نفسش بایسته اصلا این درتعریف 🌹انسانیت هست👉 شما این رو هم قبول نداشته باشی انسانیت ایجاب میکنه🌹 از خواهش های نفسانی خودت بگذری👉 حاج آقا دین حرفش چیه🤔 درمقابل مدیریت تمایلات وازتمایلات سطحی خودت بگذری👌 امیرالمومنین علی ع فرمودند✍ النظامُ الدین مُخالفه الهوا" نخ تسبیح همه خوبی های دین مخالفت با نفسه🌹 یعنی شما به نمازنگاه کنی تمامش مبارزه با نفسه
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
ینی تااین حد حالا این مال کسانی هست که میخواهند امام وییشرو جامعه بشوندنمیگیم تااون حد ولی قله رو
الان سرجلسه یا کارداری یا کارفرهنگی میکنی صدای اذان میادحاضری ازکارت بگذری بری نماز بخونی🤔 یانه 🔸 ادب درمقابل پروردگاربجا بیار 👉نمازپرازمبارزه با نفسه🌹 چطوری بایستی چطوری وضو بگیری بایدمرتب باشه منظم باشه کم‌نشه زیادنشه نگاه نکنه این ورانورپرازمبارزه بانفسه🌹 🔸 روزه پرازمبارزه بانفسه این کارونکن اون رونخور این اصول روداره 🔸صدقه ‌من دلم نمیخواد ازاون پول دل بکنم‌ولی اگر دل کندم خداوندمتعال :من‌این رو چند برابرش،میکنم ۷۰ تا بلا ازت دورمیکنم🌹 ولی تودل بکن ولی تو این علاقه سطحی رو کناربگذار✔️ تک تک اعمال دینی قاعده اش براین هست که مبارزه با نفس وجودداره و 🔰اصلا دین ینی برنامه جامع مبارزه با هوای نفس 👌 ✳️واگه مبارزه بانفس نباشه فایده ی نداره شما به یک آدم✔️ مبارزه با نفس رو یادنده بعد این بشه وزیر مردم رو بیچاره میکنه این آدم‌ بشه نماینده مجلس این جلو خودش رو نمی تونه بگیره یا بشه ریس جمهور این فردا گند میزنه به‌مملکت به همه آدم ها معلومه این ازاون بچگی مبارزه با نفس رو یادنگرفته 👌تمرین نکرده ✔️ بهش یادندادند نمی تونه ✔️جلو خودش رو بگیره این پول زیاددید دست وپاش رو گم میکنه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor🌱⚘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏞 او رها نمی‌کند! ✍🏻 عین‌صاد ❞ اين خيلى سادگى است كه آدمى خيال كند ربّى كه او را از خاك بلند كرده و پرورانده است، رهايش مى‌كند تا خوراك شيطان شود؛ مگر او مى‌گذارد كه مؤمنين ضايع شوند؟! 📚 | ص ۳۶ #️⃣ 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor⚘️🌱